«

»

Print this نوشته

استان جنوب شرقی / آیندگان ۲۷ دی ۱۳۴۸ / داریوش همایون

در جایی که درآمد سرانه گاه به ۵۰۰ ریال می‌رسد اسفالت خیابان‌ها و ساختن راه‌های تجملی اتلاف منابعی است که می‌تواند موجب ایجاد درآمد و ثروت شود. در حالی که کشاورزی و معادن و صنعت در این استان در ابتدایی‌ترین حالات است خدمات شهری و رفاه اجتماعی طبعاً باید در رتبۀ دوم اهمیت قرار گیرد.

استان جنوب شرقی

آیندگان ۲۷ دی ۱۳۴۸

داریوش همایون

در نخستین روز ورود خود به زاهدان، نخست‌وزیر تردیدی در این نگذاشت که نمی‌خواهد اعتبارات تخصیص یافته برای توسعۀ استان سیستان و بلوچستان را صرف طرح‌های رفاه اجتماعی کند. در روزهای بعد هر چند اصرار مردم بر تعداد خیابان‌هایی که باید اسفالت شود و طرح‌هایی از این دست افزود، تأکید نخست‌وزیر و دیگر رهبران حکومتی که به همراه او به استان جنوب شرقی رفته‌اند همچنان بر طرح‌هایی بود که از نظر اقتصادی قابل توجیه باشند.

استان جنوب شرقی بیش از آن عقب‌مانده است که تردیدی در درستی این سیاست بگذارد. در جایی که درآمد سرانه گاه به ۵۰۰ ریال می‌رسد اسفالت خیابان‌ها و ساختن راه‌های تجملی اتلاف منابعی است که می‌تواند موجب ایجاد درآمد و ثروت شود. در حالی که کشاورزی و معادن و صنعت در این استان در ابتدایی‌ترین حالات است خدمات شهری و رفاه اجتماعی طبعاً باید در رتبۀ دوم اهمیت قرار گیرد. نخست‌وزیر باید در خود استان وسائل تولید ثروت را فراهم آورد. آنگاه از درآمدها می‌توان خدمات شهری و رفاه اجتماعی را نیز تعهد کرد.

این شاید از اشتباه حساب‌های خطیر سیاست اقتصادی ما در پانزده سال گذشته بوده است. در برنامه‌های پنج‌ساله سهمی که به این گونه طرح‌های غیر اقتصادی داده شد بیش از ظرفیت واقعی اقتصاد ایران بود. در نتیجه نه تنها توسعۀ اقتصادی و افزایش درآمد ملی لطمه دید، هزینه‌های عمومی و اداری نیز به ابعاد نجومی بالا رفت. هر طرح مربوط به رفاه اجتماعی منبع تازه‌ای از هزینه‌ها بوجود آورد. نه تنها سرمایۀ اولیه از دست رفته بود، در طول سال‌ها چند برابر آن سرمایه نیز می‌بایست صرف نگهداری و ادارۀ تأسیسات شود.

اکنون در سیستان و بلوچستان برآنند که حتی‌المقدور از تکرار این اشتباه در استراتژی توسعۀ اقتصادی بپرهیزند. عبارت “حتی‌المقدور” در اینجا پرمعنی است. از مردمی که با نعمت‌های زندگی مرفه جدید به توسط وسائل ارتباط جمعی آشنا می‌شوند به آسانی نمی‌توان چنان نعمت‌هایی را دریغ داشت. درخواست آب آشامیدنی پاکیزه، گذرگاه‌های بی‌گرد و غبار، درمانگاه‌ها، زمین‌های ورزش، راه‌ها و امثال آن از جانب ساکنان کاملاً طبیعی است. سرمایه‌هایی که در بهداشت و آموزش صرف می‌شود در قسمت بزرگ خود به توسعۀ اقتصادی کمک می‌کنند. مقاومت در برابر چنین سرمایه‌گذاری‌ها همه جا ممکن نیست.

با این همه کشوری با منابع مالی محدود ایران و با عدم تعادل ذاتی که در توزیع منابع آن وجود دارد، و با یک سیستم تخصیص اعتبارات که پیوسته به زیان مناطق دورتر از مرکز عمل می‌کند، و با پایتختی مانند تهران که می‌خواهد به بهای عقب‌‌راندن دیگر مناطق کشور خود را به پای شهرهای بزرگ اروپایی برساند؛ در چنین کشوری جز انتخاب دشوار میان طرح‌های اقتصادی و رفاه اجتماعی چاره‌ای نیست.

مردم سیستان و بلوچستان باید از فهرست بی‌پایان نیازمندی‌های خود اول آنها را طلب کنند که به تولید درآمد در محل یاری دهد. چشمان آنها بیهوده نباید نگران میلیون‌ها و میلیاردهایی باشد که از مرکز خواهد آمد. در خود سیستان و بلوچستان باید میلیون‌ها و میلیارد‌ها را ایجاد کرد. آنچه نخست‌وزیر و رهبران حکومتی پس از این بازدید می‌توانند به سیستان و بلوچستان بدهند به زحمت حتی از آغاز طرح‌های قابل ملاحظۀ صنعتی و معدنی و کشاورزی برخواهد آمد.

در صرف چنین اعتبارات غیر کافی آسایش مردم را باید فدای ایجاد کار برای آنان کرد. بلوچان که بیکاری یکی از عناصر عمدۀ فرهنگ‌شان را تشکیل می‌دهد باید فرصت یابند که استعداد و انرژی برجستۀ خود را در راه‌های تولیدی بکار اندازند. از آن پس برپاداشتن درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها و آموزشگاه‌ها و امثال آن و ادارۀ درست آنها از منابع محلی آسان خواهد بود.

امکانات سیستان و بلوچستان ، آنچه تا کنون معلوم شده، برای تأمین زندگی شایستۀ چند صدهزار ساکنان آن بیش از حد کفایت است. با توجه به ظرفیت فوق‌العادۀ این استان، دست کم در کشاورزی و صنایع سبک، هر قدر سرمایه‌گذاری که حکومت از عهده برآید بی‌بهره نخواهد ماند. بی‌توجهی دهه‌ها و سده‌های گذشته این ظرفیت را بیهوده گذاشته بود. اکنون که مهمترین مقامات حکومتی خود به محل رفته‌اند و به جای شیوۀ معمول دلسوزی و اشک‌ریزی در پی چاره‌های عملی می‌گردند، می‌توان امیدوار بود که خرکت برای تجدید حیات استان جنوب شرقی آغاز خواهد گردید.