«

»

Print this نوشته

پیام من به فرهنگستان / درآمد / فصل اول / محمدعلی فروغی

‌‌

زبان فارسی چنان که از گذشتگان به ما رسیده است عیبی دارد و نقصی  و از آن رو که ما باید آن را به آیندگان باز بگذاریم خطرهایی در پیش دارد پس وظیفۀ ما این است که تا بتوانیم عیب و نقص گذشته را رفع کنیم و خطر آینده را پیش‌بینی نمائیم.

foroughi1

پیام من به فرهنگستان

بسمه تعالی

درآمد

‌من به زبان فارسی دلبستگی تمام دارم زیرا گذشته از این که زبان خودم است و ادای مراد خویش را به این زبان می‌کنم و از لطائف آثار آن خوشی‌های گوناگون فراوان دیده‌ام نظر دارم به این که زبان آئینه فرهنگ (culture) قوم است و فرهنگ مایۀ ارجمندی و یکی از عامل‌های نیرومندی ملت است. هر قومی که فرهنگی شایستۀ اعتنا و توجه داشته باشد زنده و باقی است و اگر نداشته باشد نه سزاوار زندگانی و بقاست و نه می‌تواند باقی بماند. قوم یونان باستان با آن که قرن‌هاست که وجود ندارد در دل‌های اهل نظر همواره زنده است و ملت جدید یونان هستیش تنها طفیل همین امر است. پس من چون دوستدار ایرانم و به ملیت ایرانی دلبستگی دارم و ملیت ایرانی را مبنی بر فرهنگ ایرانی می‌دانم و نمایش فرهنگ ایرانی به زبان فارسی است نمی‌توانم دل را به زبان فارسی بسته نداشته باشم.

این مختصر که شرح آن را در کنفرانس سال گذشته ایراد نمودم علت وجود فرهنگستان است یعنی به عقیدۀ من فرهنگستان هیئتی است که باید نگهدار زبان فارسی و فرهنگ ایرانی باشد که در نتیجه حافظ قومیت ایرانی است.

فرهنگستان هنوز کودک است و این عیب نیست. انسان به طور متوسط پنجاه شصت سال بیشتر نمی‌ماند و در حقیقت یک ثلث از این عمر را به کودکی می‌گذراند تا وجودش منشأ اثر حسابی شود. فرهنگستان که آرزومندم قرن‌ها زندگی کند عجیب نیست که یکی دو سال به کودکی بگذراند. به فرهنگستان در صورتی می‌توان سرزنش کرد که در پی تکمیل خود و بیرون آمدن از روزگار کودکی نباشد و امیدوارم این سرزنش به فرهنگستان رو نکند.

اعضای فرهنگستان هر یک به سهم خود پرستار و پرورندۀ این کودکند و البته در انجام وظیفه کوتاهی نمی‌کنند. از جمله من که به توانایی خود در انجام تکلیف کوشش دارم در این مدت که از عمر فرهنگستان گذشته است همواره در اندیشه بودم که چگونه باید فرهنگستان را از کودکی بدر آورد. پس در این مقام واجب‌تر از هر چیز آن دانستم که فرهنگستان روشی در پیش گیرد تا بتواند باری را که بر دوش گرفته به منزل برساند و در این خصوص آنچه را که به فکر کوتاه خود دریافته‌ام در این نامه می‌نگارم که اگر دانشمندان پسندیدند، به کار دارند وگرنه امیدوارم از این گناه من که ساعتی از اوقاتشان را تباه کرده‌ام چشم بپوشند.

در پایان سخن یادآوری می‌کنم که آنچه در این رساله نگاشته می‌شود همانا نظر به حوائج و مقتضیات امروز است؛ بعدها ممکن است برای فرهنگستان نسبت به زبان فارسی جز این وظائف پیش آید و برای دانشمندان نظرهای دیگر پیدا شود. اگر چنین پیش آمد امیدوارم در نتیجۀ انجام تکالیف امروزی و به مقتضای تکامل و ترقی باشد نه از آن رو که ما در ادای وظیفه کوتاهی کرده باشیم.

و در این نامه من تنها به درستی و تمامی زبان نظر دارم نه به زیبایی و آرایش ادبی؛ یعنی استخوان‌بندی و سلامت آن را پیشنهاد خود ساخته‌ام نه دلربایی را؛ جای تردید نیست که تندرستی بر زیبایی و خط و خال مقدم است.

فصل اول

منظور از نگاشتن این نامه

زبان فارسی چنان که از گذشتگان به ما رسیده است عیبی دارد و نقصی  و از آن رو که ما باید آن را به آیندگان باز بگذاریم خطرهایی در پیش دارد پس وظیفۀ ما این است که تا بتوانیم عیب و نقص گذشته را رفع کنیم و خطر آینده را پیش‌بینی نمائیم. رفع عیب و نقص گذشته یک اندازه ممکن است ولی شاید تماماً مقدور نشود اما جلوگیری از خطرهای آینده کاملاً در توانایی ما هست و به شرط آن که بخواهیم و بدانیم چه باید کرد.

عیب و نقص گذشته زبان فارسی

عیب زبان فارسی آمیختگی آن به عربی است و نقص آن این که از جهت اصطلاحات فقیر است حتی با این که آمیختگی به عربی را عیب ندانیم و آن را نگاه بداریم باز به سبب ترقیاتی که در چهارپنج قرن اخیر در علم و حکمت و صنعت روی داده فاقد بسیاری از اصطلاحات هستیم که به آن سبب زبان ما همه مرادف‌های امروزی ما را به درستی نمی‌تواند ادا کند. از این گذشته چون اهل علم و فضل ما غالباً آنچه می‌نوشتند به زبان عربی بود زبان فارسی برای نگارش مطالب علمی به درستی ورزیده نشده است و از این رو امروزه کمتر کسی مطلب علمی را در این زبان به خوبی ادا می‌نماید.

‌‌

خطرهای آینده

اگر در گذشته این عیب در زبان ما پیدا شده که آمیخته به عربی گردیده است در آینده این خطر در پیش است که عیبش بیش شود به این که آمیخته به زبان‌های بیگانه دیگر گردد.

از این خطر بزرگتر این که ایرانیان به واسطۀ آشنا شدن به نوشته و گفته‌های بیگانه و بی‌اهتمامی در آموختن زبان فارسی شیوۀ زبان خود را از دست می‌دهند و طرز بیان ایرانیان طرز بیان بیگانگان می‌گردد و نتیجه این خواهد بود که فارسی شخصیت خود را از دست می‌دهد آثار این مخاطره هم اکنون پدیدار است و یک اندازه پیشرفت کرده ولیکن کمتر کسی به آن برمی‌خورد.

از این هر دو خطر بزرگتر تصرفاتی است که این روزها همه کس در زبان فارسی به قصد رفع عیب و نقص آن می‌کند که به زودی فارسی را ضایع و باطل می‌سازد.

منظور من از نگارش این نامه آن است که عیب و نقص گذشته و خطرهای آینده زبان فارسی را روشن کنم و راه علاج و جلوگیری آن‌ها را چنان که خود فهمیده‌ام بنمایم.

منبع: مقالات فروغی