تمرکز در تهران / آیندگان ۱۷ آبان ۱۳۴۸ / داریوش همایون

‌هیچکس شک ندارد که تمرکز همه کارهای کشور پهناور و گوناگونی مانند ایران در پایتخت نمونه برجسته‌ای از عدم کفایت اداری پدید آورده است. و باز هیچکس شک ندارد که اگر قرار است جامعه خود را دمکرات‌منش کنیم و یک پرورش عملی قبول مسئولیت‌های آزادی دمکرتیک به مردم خود بدهیم از تقسیم قدرت تصمیم سیاسی ناگزیریم.

تمرکز در تهران

آیندگان ۱۷ آبان ۱۳۴۸

داریوش همایون

 

پیشرفت ما در جهت عدم‌تمرکز و توزیع وسیع‌تر و عقلایی‌تر اختیارات هنوز بسیار کند و تردیدآمیز است. هیچکس شک ندارد که تمرکز همه کارهای کشور پهناور و گوناگونی مانند ایران در پایتخت نمونه برجسته‌ای از عدم کفایت اداری پدید آورده است. و باز هیچکس شک ندارد که اگر قرار است جامعه خود را دمکرات‌منش کنیم و یک پرورش عملی قبول مسئولیت‌های آزادی دمکرتیک به مردم خود بدهیم از تقسیم قدرت تصمیم سیاسی ناگزیریم. با این همه در کار سپردن اختیار امور محلی به استان‌ها و شهرستان‌ها بی‌میلی نشان می‌دهیم. حتی در پی آن بر نیامده‌ایم که سازمانهایی را که کارشان اصلاً مربوط به خارج از تهران است، مانند اداره بندر‌ها و کشتیرانی و گمرکات و بسیاری دیگر، به مراکز واقعی فعالیت‌هایشان منتقل کنیم.

ترس از نیازمودگی‌ مأموران محلی، آماده نبودن استانداری‌ها و فرمانداری‌ها و شهرداری‌ها برای دست‌زدن به کارهای پیچیده‌تر خارج از جریانات روزمره، بی‌علاقه‌گی که کارمندان دولت به خدمت در شهرستان‌ها دارند، تمرکز کادرهای متخصص در تهران ـ حتی اگر نیرو‌هایشان به هدر رود ـ و چسبیدن صاحبان مقامات به مواضع قدرتشان در تهران و مقاومت در برابر از دست دادن هر جزیی از اختیاراتشان، تا کنون پیروزمندانه از عدم‌تمرکز امور اداری در تهران جلوگیری کرده است.

در کنفرانس استانداران در تهران، عدم‌تمرکز از مایه‌های اصلی بحث بود. ولی نباید پنداشت که کنفرانس گرهی خواهد گشود. تصمیم استوارتری لازم است و اراده‌ای برای واداشتن سازمان‌ها و مأموران به ترک تهران. هر وقت دولت بتواند آن سازمان‌های خود را که در خارج از پایتخت بهتر قادر به انجام وظیفه‌اند به محل اصلیشان بفرستد، هر وقت بتواند به مأموران خود انگیزه کافی برای‌‌ رها کردن آسایش بیشتر و زندگی رنگین‌تر تهران بدهد، آنگاه می‌تواند امیدوار بود که استان‌ها و شهرستان‌ها اختیارات بیشتر خواهند یافت.

هر وقت این احتیاج شبیه بیماری در مقامات ما تسکین یافت که پیوسته در منظر باشند و دیده و احساس شوند و کارشان “نمود” کند؛ هر وقت انجام کار به خاطر خود آن و نه ارزش روابط عمومی‌اش مورد نظر بود، آنگاه چسبیدن به میزهای خود در تهران و نزدیک بودن به مراجع قدرت این لزوم حیاتی را که اکنون دارد اندکی از دست خواهد داد و شهرستان‌ها و استان‌ها نیز سهم خود را از امور ملی خواهند یافت.

تا هنگامی که وضع ارتباط ما چنان است که مکالمه تلفنی و ارتباط “تلکس” با شهرستان‌ها تجملی است که از عهده مردمان عادی و بلکه مقامات و سازمان‌ها برنمی‌آید و ساعت‌های دراز باید در انتظار آزاد شدن خط بود یا ماه‌ها و سال‌ها به امید دائر شدن “تلکس” نشست، البته کسی نعمت جوار و قربت را از دست نخواهد داد و خود را به انزوا و تنهایی و جدا افتادگی شهرستان‌ها محکوم نخواهد کرد.

در عین حال تا وقتی هم که کار در شهرستان‌ها به غضب‌شدگان و طردشدگان و درماندگان ادارات واگذار می‌شود و مثلاً حساسترین مقامات گمرکی و بندری را به کسانی می‌سپرند که باید دوره خدمت در نقاط بد آب و هوای خود را بگذرانند، یا به سببی مجازات شوند، یا چند گاهی دور از نظر‌ها و بدگویی‌ها بمانند، یا مدتی فراموش گردند، نباید توقع داشت که کار‌ها ـ آن مقدار که انجام می‌گیرد ـ جز در تهران تمرکز یابد و شهرستان‌ها تنها تبدیل به سر دریافت‌کننده دستور نشوند.