«

»

Print this نوشته

نفوذ زبان‌های بیگانه در زبان فارسی / محمدعلی فروغی

زبان یک مملکت بااستعانت از لسان کشور دیگر وسایل فقر زبان خود را فراهم نمی‌سازد. بالعکس به این طریق رو به غنا و گسترش می‌رود. به خصوص اگر در انتخاب لغات مورد نیاز دقت و مراقبت کافی و لازم به عمل آید.

foroughi1

نفوذ زبان‌های بیگانه در زبان فارسی

محمدعلی فروغی

در زمانی که ریاست مدرسۀ عالی علوم سیاسی را فروغی در عهده داشت نطقی به زبان فرانسه در مدرسۀ آلیانس فرانسه در طهران ایراد کرد. (۱۳ آوریل ۱۹۰۷) بعداً متن آن در مجلۀ «کبود» مطبعۀ پاریس چاپ شد. (۱۹۰۷) اینک ترجمۀ آن.

 ‌***

زبان‌ها که وسیلۀ تفهیم و تفاهم جوامع بشری است به مثل آن‌ها مختلف و متنوع می‌باشد. یک ملت مانند فرد انسان دوران‌های مختلفی از طفولیت، صباوت و کهولت را در طول زندگی خود می‌گذارند و همانطور که کودک نمی‌تواند عادات، عقاید و حالات یک جوان یا پیر را داشته باشد یک قوم این قابلیت را ندارد. به همین دلیل است که زندگانی ملل دائماً تغییر و تحول می‌پذیرد و این تغییرات در زندگی ناچار تحولات شدیدی را نیز در زبان‌های آن جوامع ایجاد می‌نماید.

از عوامل مهم و مؤثری که نوع زندگانی و تمدن بشری را دگرگون می‌کند روابط بین‌المللی است. این روابط خواه دوستانه باشد مثل تجارت، مسافرت و مهاجرت و خواه خصمانه باشد مثل جنگ، تهاجم و تسلط، تغییراتی را پدید می‌آورد و در اثر این تحولات زبان آن ملت یا ملل زیر نفوذ یک لسان خارجی قرار می‌گیرد که باید ناچار تا حدی تأثیرات آن را تحمل نماید. این ماجرایی است که بر سر زبان فارسی نیز آمده است.

من نمی‌خواهم حوصلۀ شما را به تنگ آورم و تغییرات و دگرگونی‌هایی که نصیب زبان اجداد ما شده است بیان کنم که این خود بحث بسیار پیچ در پیچ و طولانی از علم زبان‌شناسی است و علاوه بر آن مقصود امروز فقط زبان جدید ایران می‌باشد، زبانی که فعلاً با آن سخن می‌گوییم و صحبت داریم. اما برای روشن شدن مطلب اطلاع مختصری لازم و واجب است.

بعد از سقوط امپراطوری ساسانیان در مدت استیلا و تهاجم عرب بر ایران، یعنی در مرور دو قرن زبان قدیم ترک شده، نامرتب و بی‌فایده بود. زبان قدیم فقط لسان مردمان دورافتاده بود. نگارش هم به وسیلۀ آن زبان به عمل نمی‌آمد. کتاب‌های قدیمی ما هم خواه به وسیلۀ خود ایرانیان که در تحت استیلا و فشار عرب و اسلام خمیده و خموده شده بودند از بین رفت چه اعراب به آن کتب مثل کتاب‌های بت‌پرستی و گمراه‌ کننده نگاه می‌کردند.

از اواخر قرن سوم هجری که تشکیلات مرتب امپراطوری عرب شروع شد عکس‌العمل و مقاومت ایرانیان در مقابل حکامی که از مرکز خلافت به ایالات و ولایات گسیل می‌شدند و کارشان جز جمع مال و اعمال زور و جور نبود آغاز گشت. خانواده‌های قدیمی ایرانیان به مبارزه برخاستند و به آداب و عادات قدیمی خود توجه کردند. کم کم زبان ایران را هم به جاده افتخار و تعالی انداختند. بزرگان این خانواده‌ها برای اعتلای زبان فارسی شعرا و نویسندگانی را جستجو می‌کردند تا باز از نو لسان فارسی جانی بگیرد. اما زبان ایران فراموش شده بود. ادبیات آن از بین رفته بود و می‌بایست به جای آن زبان از یادرفته لسان عربی را به کار بندند. ناچار ادبیاتی ایرانی ولی با شکل عربی بوجود آمد. این بود طرز تکوین زبان جدید ایران.

اینک چندان احتیاجی نیست تا برای شما از نفوذ زبان عربی در فارسی صحبت کنم و فقط برای اینکه توجه شما را جلب کنم باید گفت که تمام مردم عالم پذیرفته‌اند که زبان ما از نظر نبوغ، ایرانی است و از لحاظ لغت، عربی.

زبان عربی به واسطۀ داشتن جنبه علمی، جالب توجه و مورد نظر بود مضافاً به اینکه بعد از قرن دوم به دستور خلفا عده‌ای از شاهکارهای فلاسفه یونانی و پهلوی را به عربی ترجمه کردند و فلاسفه و دانشمندان را به نظر احترام و تکریم می‌نگریستند، نویسندگان و دانشمندان آن هنگام ایران با اینکه عموم آنان یا بیشتر از آنان مردمان خارجی بودند تألیفات خود را به عربی می‌نوشتند.

تأثیر و نفوذ زبان عربی در فارسی بسیار دامنه‌دار و وسیع است که شرح و بسط مفصل و جداگانه لازم دارد. به غیر از عربی زبان‌های دیگری هم در زبان ما تأثیر کرده‌اند که اینک از ترکی صحبت می‌دارم. از قرن چهارم هجری ترک‌ها شروع به نفوذ و مهاجرت به ایران کردند. در اول کار به صورت بنده و محبوسین جنگ و سپس فاتح و مهاجم.

تهاجم و استیلای ترک‌ها که صورت متعدد، در زمان‌های مختلف داشت و منتهی به حمله مغول گردید در آداب و سنن ما تأثیرات عمیقی بجا گذاشت به حدی که مشهود‌تر از عربی است. ترک‌ها تمدن و ادبیاتی نداشتند که به ما بدهند معهذا کلماتی از لسان آن‌ها وارد زبان ما شد و به حدی است که در اینجا به شمارش نمی‌آید. مثلاً اتابک یک نام مرکبی است از دو کلمه ترکی «اتا» و «بک» که اولی به معنای پدر و دومی به معنای بزرگ می‌باشد یا «قلی» از اسم رضاقلی و حسینقلی و غیره که معنی غلام دارد و حتی کلمه «خان» و «خانم» که بیش از همه شما را متعجب خواهد کرد. همچنین «بیگ» و «بیگم» که از عناوین افتخاری است. یا مثلاً کلمات «باشی» و «چی» که در ترکیب‌های حکیم‌باشی، منشی‌باشی، جراغچی به کار رفته نیز ترکی می‌باشد. اما این نکته را باید دانست که از زبان ترکی این گونه لغات که جنبۀ تشریفاتی و افتخاری را داشته وارد فارسی شده وگرنه کلماتی که مبین معانی فلسفی و علمی و معنوی باشد از ترک‌ها به ما نرسیده است.

روابط تجاری ما با چین و هند نیز باعث شد که کلمات هندی و چینی هم در زبان ما وارد شد، مثلاً به طور نمونه باید «چای»، «پالکی» و «چیت» را نام برد. اما آنچنان تأثیر شگرفی نداشته‌اند که بتوان گفت در زبان فارسی نفوذ کرده‌اند.

در یک قرن اخیر زبان‌های اروپایی نیز در فارسی وارد شده است و بر اثر روابط سیاسی و تجاری که با اروپاییان پیدا کرده‌ایم این نفوذ دامنه پیدا می‌کند خاصه اینکه هر چه دامنۀ علم و دانش تمدن پیش می‌رود و ما به وسایل تمدن امروزه احتیاج پیدا می‌کنیم این نفوذ بیشتر و عمق‌تر می‌گردد.

به نظر می‌رسد که در وهلۀ اول بیش از همه روسی و انگلیسی در زبان فارسی تأثیر داشته باشد. زیرا ما با روسی‌ها و انگلیسی‌ها از چندین قرن پیش همسایه و هم مرز بودیم و روابط سیاسی و تجاری دائم داشتیم.

اما چون درست جستجو و کاوش کنیم می‌بینیم که لغات روسی و انگلیسی دخیل در زبان فارسی بسیار نادر و کمیاب است. از لغات روسی که مورد استعمال است «سماور» و «استکان» و «درشکه» و «کالسکه» و «اسکناس» را نام می‌بریم. در خصوص کلمه اسکناس باید این توضیح را اضافه کنم که در زمان انقلاب کبیر در فرانسه یک نوع پول کاغذی بود به نام Acignat  که بعد‌ها این کلمه در زبان روسی وارد گردید و به صورت Assignats استعمال شد و بالاخره از روسی به فارسی درآمد و آن را اسکناس تلفظ کردیم.

از زبان انگلیسی هم از طریق سواحل خلیج‌فارس که مورد اشغال انگلیس‌ها بوده کلماتی به زبان فارسی منتقل شده از قبیل «واگن» و «تراموای» و glass و Kettle و Bottle که به صورت «گیلاس» و «کتری» و «بطری» درآمده است.

به غیر از زبان‌های انگلیسی و روسی، زبان فرانسه تأثیر و نفوذ قابل توجهی در لسان ما دارد فرانسوی‌ها که رقبای انگلیسی‌ها و روس‌ها از لحاظ سیاست و فرهنگ در ایران بودند زبانشان از جهت علمی مددی برای فارسی شد و تأثیر نمایانی نمود. اما چرا؟

در جواب این سؤال باید قبلاً بگویم که خارجیان ما را به فرانسویان آسیا تشبیه کرده‌اند و به واسطۀ تشابه اخلاقی که بین دو ملت بود به طبع اختلاط و روابطی به وجود آمد و این تمایل طبیعی موجب آن شد که دو ملت به هم کمک‌های علمی نمودند که از آن جمله ورود اصطلاحات و لغات علمی فرانسه در زبان فارسی است.

در بارۀ کلماتی که از فرانسوی‌ها گرفتیم از آن‌ها اسم می‌بریم که در میان عامه اشتهار دارد و مرسوم است و تمام مردم امروز به معنای آن‌ها وقوف کامل دارند، یعنی از لغات علمی که فقط معدودی به آن‌ها آشنا هستند صحبتی نمی‌کنم، مثل اصطلاحات علمی مانند اسید کربنیک و غیره که صورت جهانی هم به خود گرفته است و شمارش آن‌ها در اینجا بیجا و از حوصلۀ این گفتگو خارج است.

اینک برای مثال به تذکار این امثله می‌پردازم، کنیاک، سوپ، ساردین، کتلت، لیموناد، سیفون، کنیاک و سیگار ـ از البسه: پوتین (Bottlne)، گالش، بلوز، پالتو، مد و ژیله که این دو کلمۀ اخیر را ما از ترک‌ها گرفته‌ایم و دومی را به صورت جلیقه استعمال می‌کنیم و یا مثل «فکل» که از آن صفت «فکلی» را هم ساخته‌ایم. از اختراعات جدیده که موجب غنای زبان ما شده: تلفن، تلگراف، اتوموبیل، گاز، بلیط، از کلمات مربوط به تشکیلات نظامی: مارش، دفیله، موزیک از اثاث البیت: مبل، پیانو، کمد، ارگ، لامپ، از اصطلاحات مربوط به مدرسه: دیکته، پرگرام، کلاس، سیکل، دیپلم، نمره (Numero) کلمات دیگری از قبیل «مرسی» که بسیار معمول است و پارک و سالن را همه استعمال می‌کنند. امروز کسی نیست که به لغت تأ‌تر و سینما آشنایی نداشته باشد. کلمۀ تأ‌تر خبر کوچکی را به خاطرم می‌آورد که اخیراً در یکی از روزنامه‌های پاریس خوانده‌ام و برای شما عیناً نقل می‌کنم:

«ما غربی‌ها از آداب و عادات بیگانه به قدری بی‌اطلاعیم که از مرحلۀ تصور و خیال نیز تجاوز می‌کند. باز دیروز غالب روزنامه‌های ما نمونۀ بارزی از آن داشتند. به طوری که در گزارش مذاکرات مجلس شورای ایران ملاحظه شد یکی از اعضای مجلس هنگام مذاکره در بارۀ مراقبت تأتر‌ها کلمه «تأ‌تر» را برای اینکه شایسته نیست در مقابل مجلسی که خود را محترم می‌شمارد ذکر شود خط زده بود. هر کس ایران را می‌شناسد و در سرزمین شاهنشاهان اقامت کرده به شما خواهد گفت آنچه ما از تأ‌تر درک می‌کنیم در آنجا نا‌شناس است و کلمۀ تأ‌تر چون خود تأ‌تر آنجا وجود ندارد. من از خود می‌پرسم که قانون‌گزاران محترم ایرانی چگونه می‌توانند در بارۀ چیزی و روی کلمه‌ای که در کشورشان بر همه مجهول است بحث و مذاکره کنند.»

حقیقت آن است که این گفتگو شده و کلمه «تأ‌تر» در مجلس شورای ما بر زبان آمده است؛ اما کسی در مجلس نپرسیده که مقصود از تأ‌تر چیست و این برخلاف ادعای پاریس ثابت می‌کند که اگرچه تأ‌تر در ایران وجود خارجی ندارد اما کلمۀ تأ‌تر نا‌شناس نیست.

حال که موضوع گفتار ما به مجلس کشانیده شد باید توضیح نمایم که کلمۀ «کنستی‌توآسیون» که در فرمان ملوکانه (مقصود فرمان مشروطیت است) ذکر گردیده از زبان فرانسه در فارسی آمده است.

من در مقدمۀ سخنان خود گفتم که زبان‌های ملل متنوعه به مانند زندگانی و آثار تمدن آنان در حال دگرگونی است. شیوۀ زندگانی ما ایرانیان هم بر اثر ارتباط با خارجیان از مدتی پیش تغییر یافته است و دامنۀ این تحول به فارسی هم کشیده شد و نتیجه آن شد که اسلوب و سیاق نگارش و سخن گفتن ما تا حدی تغییر یافت. من تصور می‌کنم که این دگرگونی بیش از این هم دامنه خواهد گرفت. دلیل آن هم ازدیاد و نشر ترجمه‌های خارجی و انتشار آن‌ها در مملکت ماست.

یک نکتۀ مهم این است که به این تحول و تغییر به چه نظر باید نگریست. در اینجا چون می‌خواهم عقیدۀ شخصی خود را اظهار کنم مسلماً چند تن از هموطنان آزرده خواهند شد، زیرا در این هنگام که احساسات وطنی نزد ایرانیان برانگیخته شده و افکار ملی بیدار گشته، عده‌ای از مردان متعصب و خشک و دسته‌ای از افراد وسواسی و مردد، که احساسات ملی را فقط با افکار و منافع خودشان می‌سنجند و تطبیق می‌دهند نکات نادرست و آشفته‌ای را بین مردم توجیه می‌نمایند که با واقعیت عمل انطباق ندارد.

اینان می‌خواهند تمام عناصر خارجی را که با آداب و عادات ما سرشته شده است و از جمله در زبان ما هم وارد گردیده بیرون کشند و تصور می‌کنند که این کاری است بسیار وطن‌پرستانه! و شگفت‌تر آنکه دیگران را هم می‌خواهند تحت تأثیر این حرف‌ها قرار بدهند. اما من برای شما روشن می‌سازم که آنان اشتباه می‌روند زیرا اگر برای حمایت از تجارت داخلی و اقتصاد ملی باید حدود مملکت را در نظر داشت در مورد زبان این مسئله صادق نیست که بستن مرزهای کشور به روی زبان‌های بیگانه موجب غنای لسان فارسی نخواهد بود.

اینک به موضوع خود برمی‌گردم و صریحاً اعلام می‌دارم که زبان یک مملکت بااستعانت از لسان کشور دیگر وسایل فقر زبان خود را فراهم نمی‌سازد. بالعکس به این طریق رو به غنا و گسترش می‌رود. به خصوص اگر در انتخاب لغات مورد نیاز دقت و مراقبت کافی و لازم به عمل آید.

هنگامی که بر شیء جدیدی می‌خواهیم نام بنهیم و از برای آن لفظی نداریم و آن شیء بکلی برای ما نا‌شناس است مجبور هستیم یا کلمه‌ای را از پیش خود بسازیم و یا آنکه نام خارجی آن را قبول کنیم.

 باز تکرار می‌کنم که این دست‌یازی به لغات دیگران در صورتی است که در زبان کلمه‌ای که بتوان آن شیء را به ما معرفی کند موجود نباشد.

***

تنها زبان فارسی تغییر نمی‌کند. تمام زبان‌ها به این دگرگونی سر تسلیم فرود آورده‌اند. مثلاً عربی که بسیاری از کلمات زبان ما از آن گرفته شده از این قاعده بیرون نسیت. ترکی امروزی اسلامبول مخلوطی از ترکی، عربی، فارسی و زبان‌های مختلف اروپایی است. برای روشن شدن ذهن شما چند مثال می‌آورم که از زبان ما استعانت گرفته است.

بازار ـ بابوش (Babouche) پاپوش ـ نعلین، شاکال (شغال)، درویش، کاروان ـ سرا (Serail) دیوان، فرمان، یاس (gasmin) یا مثلاً کلمه (cimetterre)‌‌ همان شمشیر است. یا کلمه (Turban)  عمامه که از کلمه فارسی «دول بند» مشتق شده و باید اضافه کنم که به معنای بند دور سر است ولی در فارسی کلمه «دول» معنی سر ندارد و من خیال می‌کنم که دور بند بوده است.

از زبان عربی هم لغات بسیاری وارد فرانسه شده است مثلاً مغازه (ماگازین)، خلیفه (کالیف)، سلطان، شیمی، وزیر و یا مثلاً کلمه (Zero) که از صفر ریشه گرفته است و بالاخره کلمه (Assassin)  که مبتنی بر سرگذشت بسیار دلکشی است.

اگر شما به تاریخ ایران آشنایی داشته باشید می‌دانید که در قرون ۶ و ۷ هجری یک فرقه مذهبی که به اسامی مختلفۀ فدایی، اسماعیلیه، ملاحده موسوم است پیدا شد. این گروه مخالفین خویش را می‌کشتند و کم کم نام ایشان به همین مناسبت مرادف با قاتل و آدمکش گردید.

چون آن‌ها به حشیش خوردن عادت داشتند اعراب به آنان حشیشیون گفتند و این کلمه هنگام جنگ‌های صلیبی به فرانسه رفت و به صورت Assassin درآمد. پس معلوم شد که زبان فرانسه نیز در تحت تأثیر دسته شرقیه بوده است.

این مسلم است که ملل مختلف با وجود دارا بودن شدید‌ترین احساسات وطنی نمی‌توانند جلوی سیل لغت‌های بیگانه را بگیرند اما از بیان این مطلب این تصور نباید حاصل شود که من معتقدم کلمات بیفایده انگلیسی و فرانسه را بی‌دریغ و بدون قاعده در زبان فارسی وارد کنیم چنان که بعضی از طبایع جوان و افراد نورس که فارسی را خوب نمی‌دانند جملات و اصطلاحاتی را از زبان فرانسه قرض می‌کنند در حالی که در زبان خودمان معادل آن‌ها وجود دارد.

طبقه‌ای از مردم که بویی از تمدن خارجی برده‌اند برای اظهار دانستنی‌های خود حتی برای مطالب عادی هر لحظه یک لغت خارجی را بیجا و بدون اصول استعمال می‌کنند این دسته را به شدت مورد سرزنش قرار می‌دهیم و به شما پند می‌دهم که هیچ‌گاه بدون جهت از کلمات خارجی استفاده نکنید مگر اینکه برای بیان مطلب خود چاره‌ای جز استعمال آن‌ها نداشته باشید البته در صورت اجبار و نیاز هم حتی‌المقدور الفاظ و اصطلاحاتی را باید وارد کرد که مربوط به افکار جدید و وسائل علمی باشد و در زبان خود نظیری از برای آن‌ها نداشته باشیم.

من به شما پند می‌دهم که از فراگرفتن زبان‌ مادری خود کوتاهی نورزید زیرا وقتی به فارسی خوب آشنا شدید تصدیق می‌کنید که زبان ما آنقدر هم که عده‌ای ادعا دارند حقیر نیست.

پس باید زبان فارسی موزون و شاعرانه را که یکی از السنۀ زیبای امروزی است حفظ و نگاهداری کرد. باید این لسان شیرین را تحصیل کرد و محترم شمرد زیرا زبان خیام و حافظ و سعدی بوده است.

منبع: مقالات فروغی ‌