«

»

Print this نوشته

ندا آقاسلطان / ماندانا زندیان

نارادا گفت «بالاتر از هوا هم چیزی هست؟»‌

سانتارکومار گفت «آری، یاد از هوا بالاتر است. یاد را از آدمی بگیر، دیگر نه می‌شنود، نه می‌اندیشد، و نه می‌فهمد. یاد را به او بازگردان، دوباره می‌شنود، می‌اندیشد، و می‌فهمد.»‌

اوپانیشادها/مترجم : مهدی جواهریان – پیام یزدانجو‌

‌*****

Neda

نارادا گفت «بالاتر از هوا هم چیزی هست؟»

سانتارکومار گفت «آری، یاد از هوا بالاتر است. یاد را از آدمی بگیر،دیگر نه می‌شنود،

نه می‌اندیشد، و نه می‌فهمد. یاد را به او بازگردان، دوباره می‌شنود، می‌اندیشد، و می‌فهمد.»

اوپانیشادها/مترجم : مهدی جواهریان – پیام یزدانجو

معلق، میان راهی که سایه بود وُ سفر

نبودنت گذرگاه تنگی ست

که سینه ام از هوایش نمی گذرد

لحظه ای،

و بعد، دریا در گلوی انگشت هایم می ایستد:

یاد نو می شود

من تنها.

هیچ پایانی وجود ندارد

«یاد از هوا بالاتر است»

و خیال تو سایه ای

معلق، میان راه 

که صدایت را از خطوط تنم برمی دارد

تا خوب تکان بخورم

و سال در پوست آینه گل دهد.

ماندانا زندیان