نتهای سفیر انگلیس
در بندر «دیلم» تلگرافی از تهران رسید که هیأت وزرا تقاضای مخابرة حضوری دارند. بهدبیراعظم و وزیر پستوتلگراف امر دادم با من بهتلگرافخانه بیایند. معلوم شد در تعقیب سختگیریهایی که انگلیسیها برای عدم عزیمت من بهخوزستان کرده بودند، در این موقع که دیدند جداً وارد میدان جنگ میشوم، عصبانی گشته و دو فقره یادداشت شدیداللحن، یکی صبح و یکی عصر امروز بهوزارت خارجه فرستادهاند، و بهشتاب تمام مطالبه جواب میکنند. صورت تلگراف وزارت امور خارجه متضمن نتها از این قرار است:
حضور حضرت اشرف آقای رئیس الوزرا دامت عظمته:
دو مراسله فوری امروز ظهر چهارم قوس از سفارت انگلیس رسیده که عیناً بهعرضمیرسد.
مراسلة اول
آقای وزیر
«پس از ملاقات امروز صبح با آن جناب مستطاب، دستورالعملی از وزیر امور خارجه اعلیحضرت پادشاه انگلستان رسیده که مراسلهای بهمفاد ذیل بهعنوان جناب مستطابعالی ارسال دارم. دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان پیشنهاد دوستانه نموده بودند که مساعی جمیله خود را برای ایجاد مصالحه دوستانه با شیخخزعل (شیخ محمّره) بهکار برند، و حضرت اشرف آقای رئیسالوزرا وعده داده بودند که هرگاه، شیخ، اظهار اطاعت و انقیاد نماید، معظمله بر علیه مشارالیه استعمال قوای مسلحه نخواهند نمود. دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان افسوس دارند که حضرت اشرف بهوعده مزبور وفا نکرده و نصیحت دوستانه دولت دوستدار و وساطت مشارالیه را رد نمودهاند. و پیشنهاد ایشان را مورد توجه قرار ندادهاند، بنابراین، دولت پادشاه انگلستان، حال ناگزیرند که پیشنهاد خود را مسترد و اظهار نمایند که دیگر نمیتوانند به«شیخ محمّره» و به«بختیاریها» فشاری را که برای اسکات آنها میآورند، ادامه دهند. هرگاه عملیات فعلی کارگزاران ایران موجب ورود صدمه و خسارات جانی و مالی بهاتباع انگلیس گردد، دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان دولت علیه را مستقیماً مسؤول آن دانسته، و عهدهدار پرداخت غرامت کامل صدمات و خسارات مزبور میشمارند. در همین حال دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان برای خود این حق را حفظ میکنند، که بههر نحو و طریقیکه صلاح و مقتضی بداند از طرف خود اقداماتی برای حفظ و حراست جان و مال رعایای انگلیس بهعمل آورند. بر حسب دستورالعمل مستقیم مستر چمبرلن محترماً خواهش دارم، محبت فرموده این مراسله را بدون تأخیر به حضرت اشرف آقای رئیسالوزرا ابلاغ دارید.»
مراسله دوم
آقای وزیر
«نظر بهمراسله سابقة خود مورخه امروز بر حسب دستورالعمل وزیر امورخارجه اعلیحضرت پادشاه انگلستان محترماً مراسله رسمی ذیل را بهعنوان آن جناب مستطاب ارسال میدارم. باید خاطر آن جناب مستطاب را مستحضر سازم که در ماه نوامبر ۱۹۱۴دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان اطمینانات رسمی بهجناب اجل شیخ محمّره دادهاند، که در صورت وقوع تجاوزی از طرف دولت علیه نسبت بهحوزة اقتدار معزیالیه نسبت بهحقوق شناخته شدة او، یا نسبت بهاموال و علاقجات ایشان در ایران متعهّد خواهند بود، برای تحصیل راه حلی که نسبت بهخود ایشان و دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان رضایتبخش باشد بهایشان مساعدت لازمه بنمایند. بههمین نحو دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان جمیع قوای معزیالیه را از هرگونه تعرضات و حملات دولت خارجی یا تجاوزات چنین دولتی نسبت بهحوزة اقتدار مزبور و حقوق شناخته شدة مشارالیه، یا نسبت بهاموال و عمارات ایشان در ایران، حفظ و حراست خواهند نمود. اطمینانات فوق بهشیخ محمره و جانشین مشارالیه، که از اعقاب ذکور او باشند، داده شده، و تا وقتی که شیخ و اعقاب ذکور او، از مراعات تعهدات خود نسبت بهدولت علیه تصور ظن نمایند، معتبر و دارای اثر است، ولی مشروط بر این که انتخاب جانشین شیخ از اعقاب ذکور مشارالیه، منوط باشد بهمشاوره محرمانه با دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان، و جلب رضایت ایشان تا وقتی که معزیالیه و اعقاب ذکور مزبور رویّه اطاعت نسبت بهآراء و نصایح دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان را ادامه دهند، و رویهای که نسبت بهدولت مشارالیه رضایتبخش باشد داشته باشند، در مقابل دولت علیه، دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان، جمیع مساعی خود را بهکار خواهند برد که «شیخ محمره» را در وضعیت فعلی و استقلال محلی نگاهدارند. مستر چمبرلن، از سرپرسی لرن خواهش نمودهاند که مقرر دارند قونسول ژنرال اعلیحضرت پادشاه انگلستان مقیم بوشهر یا قونسول اعلیحضرت پادشاه انگلستان مقیم شیراز، در صورتی که حضرت اشرف در نقاط مزبوره باشند مکاتبه رسمی بهمفاد فوق تسلیم حضرت اشرف آقای رئیسالوزرا نمایند. انتهی.
جواب مراسلة هفته قبل، که متن تلگراف وزیر مختار را بهحضرت اشرف بهشیراز درج نموده بودند، تلگرافا بهعرض رسانده چون تعلیماتی برای صدور جواب نرسید بلاجواب مانده حالیه، نسبت بهمراسله سابق و این دو مراسله هر قسم مقرر فرمایند جواب داده شود.»
مشارالملک
شب پنجشنبه ۵ قوس – نمره ۳۷۹۱
رئیس ارکان حرب کل قشون سرتیپ امانالله
هیأت وزرا که استیصالشان از عبارت تلگراف حضوری واضح بود، کسب تکلیف کردند. بعد از ملاحظه تلگراف، چون هیچ پیشامدی و موضوع مهمی در فکر من نمیتواند ایجاد تزلزلکند، بدون تردید هیأت وزرا را مورد مؤاخذه قرار دادم که چرا اصلاً نتها را گرفتهاند. اینک عین تلگراف که در این مورد بههیأت وزرا مخابره نمودم:
تهران
جناب مستطاب اجل آقای ذکاءالملک وزیر مالیه دام اقباله
«گرچه جواب مراسلهای را که تهیه کردهاید هنوز من ندیدهام و از مفاد آن مسبوق نیستم که نظریات خود را در نفی و اثبات آن اظهار دارم، با اطلاعی که از مدلول مراسله حاصل کردهام، همینقدر تذکر میدهم که من این قبیل مراسلات و مکاتب را نمیتوانم درکابینه خود ضبط و ثبت نمایم. جنابعالی اگر مفاد مراسله را بخواهید در تحت شور و مشاوره قرار دهید، مختارید، زیرا که معتقدات من همین است که اظهار کردم. فعلاً که جمعه غرة ماه است مشغول حرکت بهفرونت هستم.»
رئیسالوزراء و فرمانده کل قوا
نمره ۶۹۳۰
چنانکه ملاحظه میشود و تصریح کردم که کابینه من معتاد بهگرفتن این قبیل نوشتهها نیست، امر دادم با کمال شدت نتها را مسترد داشته، بگویند هر کس هر عقیدهای دارد، اعمال کند. من نظریة خود را انجام خواهم داد.