ایران خلیجفارس را دور از هر نفوذ بیگانه میخواهد، چه انگلستان، چه شوروی، چه آمریکا و چه رژیمهای رادیکال عرب نه تنها از هیچ نیروی خارجی دعوت نخواهد شد پایگاهی در این منطقه به دست آورد و نفوذی مستقر سازد، قدرت کافی برای مقابله با هر دستاندازی دیگران نیز تدارک شده است و خواهد شد،
دریای بسته
آیندگان ۲۴ خرداد ۱۳۴۸
داریوش همایون
ایران خلیجفارس را دور از هر نفوذ بیگانه میخواهد، چه انگلستان، چه شوروی، چه آمریکا و چه رژیمهای رادیکال عرب نه تنها از هیچ نیروی خارجی دعوت نخواهد شد پایگاهی در این منطقه به دست آورد و نفوذی مستقر سازد، قدرت کافی برای مقابله با هر دستاندازی دیگران نیز تدارک شده است و خواهد شد، چنان که شاهنشاه به تازگی اظهار کردند: “به قدرت مساوی با همه دولتهای عرب بر رویهم.”
مصاحبههای اخیر شاهنشاه با نویسندگان روزنامههای واشنگتن پست و تایمز جزئیات طرح بزرگ ایران را برای خلیجفارس، آشکار کرده است. به خوبی پیداست که اندیشههای چند ساله اکنون در یک استراتژی دقیق و سنجیده متبلور شده است.
فرضهای اساسی این استراتژی را در مصاحبهها میتوان یافت. خلیجفارس برای ایران پیش از همه اهمیت دارد و ایران در خلیجفارس جای مهمتری از همه اشغال کرده است. انگلستان دیگر ـ حتی اگر بخواهد ـ در خلیجفارس جای گذشته را نخواهد یافت و در هر حال حضور و حتی نفوذ آن رو به زوال است. همکاری ایران و عربستان سعودی برای حفظ امنیت این منطقه ضروری است. ولی بار عمده طبعاً بر دوش دولتی است که بیشترین منافع و توانائیها را دارد. قدرتهای خارجی خواهند کوشید جای خالی انگلیس را در خلیجفارس پر کنند و از ماجراجوئی رژیمهائی مانند عراق، یا ناتوانی حکومتهای امارات خلیج در این منظور استفاده خواهند کرد. از این رو عراق را باید در جای خود نشاند و از امارات خلیجفارس حمایت کرد.
پس از تخلیه نیروهای انگلیس وجود یک اتحادیه امارات خلیج به حفظ آنها کمک خواهد کرد و ایران میتواند با آن اتحادیه قرار داد دفاعی داشته باشد و به سود همه خواهد بود اگر تعهدات ایران و شیخنشینها در امر امنیت دستهجمعی صورت مشخصتر و رسمیتری به خود گیرد. مسئله بحرین حالت گذشته خود را از دست داده است. پایگاه دریائی کنونی انگلیس در بحرین میتواند برای دفاع از سراسر خلیجفارس مورد استفاده مشترک ایران و اتحادیه امارات و دیگر قدرت های ذینفع خلیجفارس مانند عربستان سعودی قرار گیرد. در خود بحرین باید نظر مردم راجع به آینده آن جزیره دانسته شود.
اگر چه ممکن است شیخنشینهای خلیجفارس را محافل معینی در دنیای عرب از ایران بترسانند و حمایتی را که طبعاً باید از ناحیه ایران بیاید چون تهدیدی جلوهگر سازند، سرانجام حقیقت اوضاع بر رهبران و افراد امارات خلیجفارس آشکار خواهد شد. بینیازی ایران از منابع شیخنشینها و نیاز شدید رژیمهای عرب “مدافع حقوق شیخ نشینها” به گرفتن سهمی از ثروت منطقه، و نیز آشتیناپذیر بودن شیوهی زندگی و طرز تفکر شیخنشینها و رژیمهای رادیکال عرب عواملی است که به سود طرح ایران کار خواهد کرد.
بر این فرضهای اساسی شاهنشاه سیاستی را پیریختهاند که در عبارت “دریای بسته” خلاصه میشود.
برکنار از دستاندازیهای دیگران، پاک شده از کانونهای آشوبی که به دستاندازیها مجال میدهند و متکی به قدرت طبیعی این منطقه. آن چه شاهنشاه به حکومتهای خلیجفارس پیشنهاد میکنند جای تردید کمی در مقاصد ایران میگذارد: به جای حمایت مشکوک یک قدرت خارجی که ارادهی عمل را در شرق سوئز از کف داده است و بیش از پیش یک قدرت اروپائی میشود، حمایت متکی به ترتیبات منطقهای و با شرکت دولتهای ذینفع به جای تبدیل خلیجفارس به میدان رقابت دولتهای بزرگ، بستن آن بر هر نفوذ خارجی، به جای راه دادن به عواملی که هدفی جز استثمار ثروتهای خلیجفارس ندارند و “عربیت” را بهانهای برای بردن سهم خود کردهاند، همزیستی ثمربخش مردمان و حکومتهای خود این منطقه.
چنان که از سراسر این مصاحبهها برمیآید پایه اصلی طرح بزرگ ایران برای خلیجفارس مبارزه با استعمار و نفوذ بیگانه است. در خلیجفارس هیچ حکومتی نیست که هراس و بیزاری ایران را از بازگشت روزهای بد گذشته داشته باشد. اگر ایران نمیخواهد نیروهای انگلیسی را در خلیج فارس ببیند یا در برابر عراق ایستاده است، بیشتر از آنروست که آنها را گشایندگان راه نفوذهای تازه و خطرناکتری میشمارد. و اگر با این اصرار در استواری وضع امارتهای خلیجفارس میکوشد برای دور راندن کرگسانی است که هرجا بوی ناتوانی برمیخیزد فرود میآیند.
شیخنشینهای خلیجفارس هر چه زودتر نظرگاههای ایران را درک کنند از آن کرگسان کمتر بیم خواهند داشت.