اصرار ایران به آغاز مذاکرات و دادن ترتیبات منصفانه و معقولتری برای شط العرب بیشتر ناشی از یک سنت سیاسی دوستی با همسایگان است تا هرگونه نیازی به کنار آمدن با عراق.
تلافی هزیمت
آیندگان ۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۸
داریوش همایون
رفت و آمد آزادانه کشتیها در شط العرب با پرچم ایران و رهنمایان ایرانی امری عادی و روزانه شده است. عراقیها پس از سروصداهائی که در چندروز اول به راه انداختند اکنون به نظر میرسد به طور قطع تن به واقعیت چارهناپذیر دادهاند و از تحریکات مستقیمی که مخاطرات جدی برای آنها خواهد داشت چشم پوشیدهاند.
لبه تیز حمله و تلافی آنها که متوجه ایرانیان مقیم بغداد شده نیز برندگی خود را در برابر قدرت اخلاقی آن ایرانیان از دست داده است تا کنون نزدیک به ۱۲ هزار تن از عراق به گناه ایرانی بودن بیرون رانده شدهاند، عموماً با زخمهائی برتن یا آسیبهائی بر روح و در همه مواردغارت شده و از زندگی و خان و مان کنده شده. چند تنی از آنان را نیمه جان به مرز کشانیدند و در خاک میهن دیری نپائیدند. اکثریت بزرگشان هنوز منتظرند تا زندگی تازهای را در ایران آغاز کنند.
ولی این سختگیری بر اتباع غیرنظامی ایران چنان تضادی با بیاثری و تسلیم در برابر سربازان ایران داشت که حتی لطمه خوردهترین ایرانیان نیز میتوانست تراژدی شخصی خود را بر موفقیت ملی خود ببخشاید. اگر چه به بهای سنگینی درمورد او و خانوادهاش، یک حق سیساله کشورش پا بر جا شده است. سیسال بود که، بیشتر به خاطر ایرانیان مقیم عراق، حکومت ایران در برابر همه عهدشکنیهای عراقیها شکیبائی ورزیده بود. هیچ ایرانی نمیتوانست ادامه این وضع را ـ حتی با وجود مخاطراتی به خود و خانوادهاش ـ تحمل کند.
عراقیها سنگینی مبارزه خود را بر زنان و کودکان و مردان غیرمسلح انداختند، ولی این امری بود که در هر شرایطی انتظارش میرفت. بدرفتاری با ایرانیان عراق امر تازهای نیست و حکومت عراق هرگاه فرصتی یافته درجه ستمگری خود را به آنان چشانیده است. در گذشته ایرانیان قربانیان بیهودهای بودند. امروز به خاطر یک امر ملی صدمه میبینند.
پایداری ایرانیان عراق و حمایتی که در حد امکان از آنها شده پیروزی در شط العرب را تکمیل کرده است. عراق برگ دیگری برای بازی ندارد مگر آن که به اعماق تازهتری از توحش سیاسی فرو رود و فشار به ایرانیان را به درجات تحملناپذیرتری برساند. تشبثات آن در ملل متحد هیچ همدردی برنیانگیخته است در کشورهای عربی تنها حکومت بعثی سوریه ـ که خود در انزوای سیاسی و نااستواری پایههای حکومتی و وابستگی به بیگانگان با حکومت بعثی عراق پهلو میزند ـ به حمایت آن برنخاسته است و در جامعه بینالمللی تنها رژیم اولبریخت توانائی آن را در خود دیده است که شناسائی دیپلماتیک عراق را با پشتیبانی از آن در اختلافاتش با ایران پاسخ گوید. کاروان البکر را یاران طرفهای همراهی میکنند!
اصرار ایران به آغاز مذاکرات و دادن ترتیبات منصفانه و معقولتری برای شط العرب بیشتر ناشی از یک سنت سیاسی دوستی با همسایگان است تا هرگونه نیازی به کنار آمدن با عراق.
گوشه عزمی که در شط العرب نشان داده شده است برای گشودن یک گره سیساله کفایت کرد و همان عزم را میتوان در حمایت از ایرانیان عراق و تخفیف بار رنج آنان نشان داد اما از بیم بیرون راندن اتباع کشور از خاک عراق و آزار مادی و معنوی آنان نمیتوان مبارزه را از دست نهاد. مناسبات بسیار جنبه پیچیده و فراگیرندهی ایران و عراق هر تصفیه حسابی را طبعاً دشوار و دردناک میساخت. اکنون که لحظه تصفیه حساب فرارسیده است از درد نباید روی درهم کشید.
در یک کشاکش نظامی ـ دیپلماتیک عراقیها آشکارا هزیمت شدهاند و کینهکشیشان از ایرانیان عراق هیچ تغییری در این وضع نمیدهد. همه ما وظایفی در برابر ایرانیان رانده و غارت شده داریم. ولی تخفیف مبارزه و دادن امتیاز در شمار این وظایف نیست. خود ایرانیان عراق، آن مردان و زنانی که مستقیماً ضربتها را تحمل کردهاند، حاضر نخواهند بود بار دیگر یک کشتی ایرانی ننگ پرچم عراقی را بردکل خود بکشد و آبهای ایران عرصه قدرتنمائی کشتیهای عراق ی ناوگان کشورهائی شوند که در پشت سر یک رژیم ناتوان طرح تسلط یا بازگشت به خلیج فارس را میریزند.