اما محمره (خرمشهر فعلی) و ساير اراضی خوزستان که محل سکنای عشاير کعب و موافق قرارنامه آخری ملک طلق دولت عليه ايران و از جمله اراضی قرب جوار مبدأ حد دولتين اسلام از سمت جنوب است، به اين قرار است که محمره بندری است از توابع اراضی حعب که در طرفين رود کاران که از زردکوه و ساير جبال بختياری برمیخيزد و نزديک به محل انصاب به شط العرب واقع است
رساله تحقيقات سرحديه
آيندگان 14 ارديبهشت 1348
بخش 5
دلايل ناموجه درويش پاشا
اما محمره (خرمشهر فعلی) و ساير اراضی خوزستان که محل سکنای عشاير کعب و موافق قرارنامه آخری ملک طلق دولت عليه ايران و از جمله اراضی قرب جوار مبدأ حد دولتين اسلام از سمت جنوب است، به اين قرار است که محمره بندری است از توابع اراضی حعب که در طرفين رود کاران که از زردکوه و ساير جبال بختياری برمیخيزد و نزديک به محل انصاب به شط العرب واقع است، نخلستانی که در شرق محمره و يمين کاران تا محاذی محل موسوم به ماردو همچنين در طرف غربی محمره و يسار شط العرب و در سمت التقای کاران به شط العرب تا نهر ابويوسف و ديحجی واقع است همگی در تصرف محيسن و بعض سادات و طوايف کعب و از توابع محمره و دهات آتيه است کوت فيلی يعنی قلعه فيليه که به قدر دو ثلث فرسخ مسافت در طرف غربی محمره و ساحل يسار شط العرب واقع است حاجی جابر حاکم سابق محمره و محل نشيمن اولاد و عيال اوست. خين که باز در يسار شط العرب و بفاصله يک فرسخ و نيم تقريبی در طرف غربی محمره واقع و تخميناً به دويست خانوار آبادی مشتمل است و همچنين تمار، سه فرسخ و نيمی محمره، از جمله آبادیهای يسار شط العرب و در سمت شمال مغرب محمره واقع و محل نشيمن سادات اعراب مذکور است تمامی اينها هميشه در تصرف سادات اعراب کعب و همگی مطيع حاکم محمره بوده و هستند.
از محمره تا بصره که در يمين شط العرب واقع است زياده از پنج فرسخ مسافت نمیشود و اين شط العرب در ميانه است، مقر حکومت شيخالمشايخ يعنی حکمران تمامی ملک و عشيرت کعب از قديم محل موسوم به دورق بوده و حال به علت خرابی شهر مزبور دارالحکومه او فلاحيه است. قصبه مزبور به بعد دوازده فرسخ مسافت در طرف مشرق محمره واقع است رودخانه بزرگ جراحی که از کوههای بهبهان و کوه کيلويه برمیخيزد از وسط فلاحيه گذر و زراعت شتوی و صيفی محل مزبور و قراء حوالی آن با اين رودخانه آبياری میشود.
جزيره الخضر که آن هم از اراضی يسار شط العرب و محل سکنای کعب است در جنوب محمره واقع و شرقاً و شمالاً به دو شاخه رود کاران که هردو موسوم به بهمنشير هستند و جنوباً به خليج فارس يعنی به بحر فارس و غرباً به شط العرب محدود است و طول آن از مقابل محمره تا خليج فارس قريب دوازده فرسخ و عرض آن از شط العرب تا بهمنشير شرقی از يک فرسخ تا 4 فرسخ میباشد و اکثر جايهای آن نخلستان و شلتوکزار و بعضی لم يزرع و شورهزار است جزيره مزبور محل سکنای طايفه درس و نصار کعب است.
کوت تامر که کوت فارس هم میگويند در اين جزيره و روبروی محمره است به جز يک شاخه رود کاران که موسوم به بهمنشير شمالی و نزد بعضی موسوم به حفار است فاصله ميان آنجا و شهر محمره نيست و ممکن است که در وسط اين دو قلعه جسر محکمی بست که هر دو محل مانند بغداد کهنه و تازه يک شهر محسوب شود.
جزيره محله هم يکپارچه است از اين جزيره که در يسار شط العرب اتفاق افتاده و به جز نهر مده که مثل ساير نخلستانهای واقعه در جزيره الخضر به جهت مزارع و نخيلات احداث شده است فاصله ديگر ميان آنجا و ساير اراضی جزيره الخضر نيست و لکن بواسطه اتصال يک جهت آن به شط العرب نهر مزبور از ساير نهرهای مده بزرگتر است به نحوی که هنگام مده بعض کشتیهای بزرگ از آن میتواند عبور کند. حقيقتاً جزيره محله به اسم خود موسوم يعنی محله است از جزيرةالخضر و مشتمل است به نخيلات و مزارع شلتوککاری و در معنی جزيره الخضر به سبب نهرهای مده عبارت از چند جزيره مجتمعه است که هر يک جداگانه به اسمی مخصوص از قبيل کوت تامرو محرزی و محله موسوم و همگی من حيثالمجموع معبر به جزيره الخضر میباشد که اين به منزله جنس و ساير اجزاء به منزله نوع است زيرا که همه نهرهای فاصل آنها احداثی است و به جهت آبياری نخيلات و مزارع مخصوصاً حفر کردهاند و عن اصل همگی يک قطعه و موسوم به جزيرةالخضر است و صحرائی که شهر محمره و توابع آن در آنجا است عرضاً از محل انصاب رود کاران به شط العرب تا محل انصاب رود کرخه به شط العرب که تقريباً بيست فرسخ میشود امتداد دارد و طولاً از ساحل يسار شط العرب تا محاذی دزفول و نزديکی قيلاب لرستان که تقريباً پنجاه و شصت فرسخ میشود ممتد است از يک جهت به شط العرب و از جهتی به رود کاران و رودخانه دزفول الی اتصال آن به رود کاران و از جهتی به رود کرخه محدود به آبست و از جهت آخر منتهی به اراضی دزفول و قيلاب لرستان. اکثر دهات دزفول و شهر حويزه و اغلب دهات آن در اين صحرا واقع است و نخيلاتی که در حوالی محمره و بصره در کنار کاران و شط العرب واقعند طول آنها به طول رودخانه ها و عرض آنها علی اختلاف الامکنه از نيم فرسخ تا يکدوسه به بعد آب اتفاق افتاده و ساحل يسار شط العرب از کاران تا کرخه همه جا نخلستان است مگر بعضی جاها که اندکی خالی است، از محمره تا ديحجی و تمار، دست اعراب کعب و از آنجا تا شويب، يعنی محل التقای کرخه به شط العرب به همان عرض که مذکور شد در دست اعراب متفج و غيره و در تصرف حکام بصره است.
صحرای مابين نخيلات محمره و نخيلات يسار شط العرب و اراضی و مزارع حويزه که تقريباً شانزده فرسخ میشود، لم يزرع و غير مسکون و اغلبی بواسطه نبودن آب جاری و ساکن شورهزار و سراب است. به اصطلاح اعراب صحرای مزبوره را شکره میگويند.