«

»

Print this نوشته

دیکتاتور! / ماندانا زندیان

تمام قصه همین است: / تو با چشم‌های بسته راه می‌روی / من با چشم‌های باز منفجر می‌شوم / و نور / غبار پلک‌هایمان را / در هوای خانه / سبز می‌کند.

‌ــــــــــــــــــــــــــــــ

‌‌

‌اجرای شهرزاد سپانلو

‌‌

‌‌

 دیکتاتور!

 ‌

خاک می‌شود دست‌ها وُ درها وُ پنجره‌هایمان

مثل چشم‌هایی

که مثل مین

در این تاریخ،

در این تن، در این وطن،

 دفن است وُ باز

 از خاک، از پوست، از خون، از خرداد

رد می‌شود در هوای ابری وُ

منفجر می‌شود بر شال بهار وُ

گل می‌دهد

گِردِ گلویی

که تکرارمی‌شود

بر دارِ کودتا

در بهارستان وُ

باز

چشم‌های تو باز نمی‌شود.

 ‌

تمام قصه همین است:

تو با چشم‌های بسته راه می‌روی

من با چشم‌های باز منفجر می‌شوم

و نور

 غبار پلک‌هایمان را

در هوای خانه

سبز می‌کند.

 ‌

ماندانا زندیان

خرداد یکهزار و سیصد و نود و یک