مخالفت هر دولت و کشور قانونمند در این شرایط خطیر جهانی در برابر تجاوز آشکار پوتین به اوکراین، مطابق قوانین پذیرفته شده بین “ملل” و رعایت اصل احترام به تمامیت ارضی همه کشورها و دفاع از امنیت و صلح جهانی، از بدیهیات مناسبات سیاسی و متمدنانه جهان امروز و همزمان در خدمت منافع عمومی ملتهاست.
تجاوز نظامی روسیه به اوکراین نقض حقوق ملل است
پرویز خسروی
رفتار تاییدآمیز سران حکومت اسلامی در برابر تجاوز پوتین به اوکراین، خطرات جدی و جبران ناپذیری برای یکیارچگی ایران در پی خواهد داشت.
اگرچه از جنبهای موضوع این نوشته کوتاه درباره تجاوز ارتش تحت امر پوتین به تمامیت ارضی کشور مستقل اوکراین است، اما موضوع اصلی آن توضیح این تجاوز قرون وسطایی به یک کشور مستقل در اروپا و در قرن بیست ویکم نیست چرا که توضیح شرایط بروز چنین حادثهای در دنیای امروز نه قصد این نوشته و نه در توان آن است.
شاید بتوان گفت وجهی از سرشت تجاوزگرانه دستگاه حاکم تحت امر پوتین به اوکراین، آن هم با تهدید تلویح گونه جهان در به کارگیری سلاح اتمی که آشکارا عظمت طلبیهای “هیتلری” پوتین را به نمایش میگذارد، ریشه در بیماری مزمن جامعهای دارد که به دوران نظام مستعمراتی “سوسیالیسم واقعا موجود” بر میگردد. پوتین به صراحت بارها در سخنان خود، از فروپاشی نظام مستعمراتی “کشور شوراها” با حسرت سخن گفته و خطرناکتر از آن در جملهای سخیف اعلام کرد که اوکراین به لحاظ “تاریخی” متعلق به روسیه است، سخنی که در جهان کنونی اگر بخواهد تعمیم داده شود هیچ معنایی جز بازگشت انسان به وضعیت “جنگ همه علیه همه” ندارد.
تجاوز نظامی و جنگ افروزی پوتین در جهان بشری از بیش از هشتاد سال پیش تا کنون در تمام ابعاد آن بیسابقه است و میتواند آبستن خطراتی فراتر از گستره و ابعاد جنگافروزی هیتلر، فردی که نامش به تنهایی زشتترین صفت همه زبانهای بشری است، در قرن گذشته باشد. امروز همه “دولتهای ملی” که در صورت حکومتهای قانون و دفاع از مناسبات حقوق شهروندی در جهان مشروعیت و اعتبار ملی و جهانی کسب کردهاند، به درجات گوناگون عمل تجاوزگرانه پوتین و نقض فاحش قوانین و حقوق پذیرفته شده بین “ملل”، که عنصر کانونی آن ناظر بر تامین امنیت و صلح جهانی است، مورد انتقاد و محکومیت قرار دادهاند. و به ندرت میتوان شنید که کشوری هم چون “بلاروس” در همراهی و تایید این تجاوز بینظیر ظاهر شده باشد. مردم سراسر جهان و دولتهای قانونمند و مبتنی بر نظام حقوق شهروندی در دفاع از صلح و علیه جنگی که پوتین افروخته و میتواند شعلههای آن دامنگیر جهان شود و در دفاع یکپارچه از میراث و دستآوردهای تاریخی گرانمایه دنیای مدرن ایستاده و خواهند ایستاد.
مخالفت هر دولت و کشور قانونمند در این شرایط خطیر جهانی در برابر تجاوز آشکار پوتین به اوکراین، مطابق قوانین پذیرفته شده بین “ملل” و رعایت اصل احترام به تمامیت ارضی همه کشورها و دفاع از امنیت و صلح جهانی، از بدیهیات مناسبات سیاسی و متمدنانه جهان امروز و همزمان در خدمت منافع عمومی ملتهاست.
بدون تردید این از نگون “بخت”ی ایران است که در چنین برههای خطرناک از تاریخ جهان، از جانب حکومت اسلامی در مناسبات جهانی نمایندگی میشود. و بویژه آن که حکومت اسلامی از پس سالیان دراز در هم سویی و بذل و بخشش ثروت و منابع ملی ایرانیان به روسیه، این کشور کهن سال را در صورت مستعمرهای ناتوان از تصمیمگیری در اختیار پوتین گذاشته است.
چگونگی رو در رو شدن حکومت اسلامی با تجاوز نظامی پوتین به کشور مستقل اوکراین و نقش منحصر به فرد ایران در جغرافیای سیاسی منطقه و در همسایگی روسیه به لحاظ تاریخی، میتواند برای اکنون مردم گرفتار و نسلهای آینده و بویژه تداوم موجودیت یکپارچه ایران امری مهم و جدی تلقی گردد. باید با همه ظرفیت صلحطلبانه مردم ایران که با خود تجربه درد و رنج جنگ هشت ساله را دارند و با اعلام مخالفت با جنگ افروزی و بی طرفی در جنگ با تکیه بر نیروی فرهنگ مداراجویانه تاریخ مردمان ایران زمین، در برابر حکومتگران “اسلامی” که جهت پیشبرد اهداف ایدئولوژیک و ضد ایرانی خود که به غایت شیفته تنشزایی و جنگ آفرینی هستند، در دفاع و نگهبانی از کشور ایران ایستاد. در چنین شرایطی است که پردههای فریب “درسهای اخلاق” و انسان دوستی “اسلامی” و آه و نالههای دروغین به خاطر کشت و کشتار انسانها و “انسانیت” دریده میشود.
هنوز ساعاتی از فرمان تجاوز روسیه به اوکراین نگذشته بود و در شرایطی که جهان در شوک این هجوم نظامی پوتین منگ بود، عالیترین مقام رسمی حکومت، یعنی مقام بیمعنای “رئیس جمهوری اسلامی” با شادمانی در تماس تلفنی با پوتین تجاوزگر، که بیلان چند ساعته تجاوز او بیش از صدها کشته و زخمی بود، اظهار امیدواری میکند که “آنچه اتفاق میافتد به نفع ملتها و منطقه تمام شود”. و در خیالات خود ابلهانه از پوتین میخواهد که او در مناقشه اتمی، حامی “ارائه تضمین معتبر، پایان بخشیدن به ادعاهای سیاسی و لغو واقعی تحریم ها” باشد و البته در بیخبری محض از جهان سیاست با اظهار فضل “گسترش ناتو به سمت شرق را تهدیدی جدی علیه کشورهای مستقل” اعلام میفرماید، حکام حاکم بر ایران که جان و روانشان شیفته تنشزایی و جنگآفرینی است، برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک خود به همه چیز جز منافع ملی و موجودیت کشور ایران فکر میکنند. کسانی که خود مدعی بیوطنی هستند و در چهاردهه گذشته به دنبال امتسازی و صدور انقلاب اسلامی به جهان با صرف هزینههای نجومی از ثروت ملی مردم ایران و به دنبال تاسیس “دولت اسلامی” جهانی، گوش مردمان ایران را کر کردهاند، امروز در اوج بحران ژرفی که دامنگیر آنان شده است، در واقعیت، متحدینشان کمونیستهای کهنه و یا از نوع جدید و شرمگین آن و باندهای تروریستی و مافیایی در کسوت دینی و غیردینی آن در چهار گوشه جهان از امریکا لاتین تا آسیا و افریقا هستند. این گونه “اتحاد”های حقیرانه و شرمآور بدون تردید نه تنها شایسته مردم و کشور کهن سال ایران نیست که میتواند هم چون سیاستهای دیگر حکومت اسلامی زمینهساز به خطر انداختن موجودیت و تمامیت ارضی ایران گردد.