«

»

Print this نوشته

توصیه‌ای به شادی صدر، اشار‌تی به عطاالله مهاجرانی / سایه اقتصادی‌نیا

‌ ‌

خانم صدر! زشت‌زبانی آقای عطالله مهاجرانی در پاسخ به شما هرگز نه شما را تطهیر می‌کند و نه ذره‌ای سبب تقویت اعتماد ملت به ایشان می‌شود. گرچه آب ایران گل‌آلود است، وقت ماهی‌گیری ایشان نیست: ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش. خانم صدر! دقت بفرمایید که حافظ در قرن هشتم هجری حرف از این «شهر» می‌زند. ایرانیان ملت بوده‌اند و هستند. تخم تفرقه نپاشید و به اسم برقراری عدالت بین شهرهای ایران نفاق و نقار نیندازید.

‌ ‌SA2

توصیه‌ای به شادی صدر، اشار‌تی به عطاالله مهاجرانی

سایه اقتصادی‌نیا

‌ ‌

شادی صدر فعال حقوق زنان و روزنامه‌نویس است. ایشان به‌تازگی در برنامۀ پرگار بی‌بی‌سی شرکت کرده و فرموده‌اند: «بخش اقلیتی از جامعۀ ایران، بخصوص مثلاً الان یادم می‌آید عرب‌های جامعۀ ایران، سنّتی به اسم نوروز ندارند. آنها اعیاد دیگری دارند. ولی نوروز ما، به‌عنوان سنّت غالب، به‌شکل خشونت‌باری، به‌قیمت اینکه سنّت‌های آن جوامع اقلیت نادیده گرفته شود، کمرنگ بشود یا حتی به فراموشی سپرده شود بهشان تحمیل شده است.»

در جایگاه فردی از ‌نسل خود ایشان که در زمینه‌ای مشترک و با دغدغه‌هایی کم‌وبیش مشابه زیسته، و شاید فقط کمی بیشتر از ایشان تاریخ معاصر و ادبیات خوانده، به ایشان توصیه می‌کنم: در مقابل هیچ حریفی، حتی دیرینه‌ترین عدو و خونریزترین خصم و ددمنش‌ترین دشمنی که پیش نظرشان متجسد است، ملیّت و مظاهر ملی را قربانی نکنند: خانم صدر، می‌بازید. مثل آبِ خوردن می‌بازید و نه‌تنها می‌بازید، سرافکنده و شرمگین و پشیمان از میدان ملت بیرون خواهید رفت.

بسیار بوده‌اند از شما بزرگ‌تر، داناتر، محبوب‌تر، مقبول‌تر و قدرتمندتر که این خطا را کرده و هرگز، هرچه کرده‌اند، نتوانسته‌اند آن را جبران کنند. برای اینکه شما را متوجه خطای جبران‌ناپذیرتان کنم، برای شما دو مثال می‌آورم:

تا راه دور نرفته باشیم، اول از قدرتمندان مثال می‌زنم: همین جمهوری اسلامی خودمان! اگر نوجوانان و نوآمدگان یاد نیاورند، من و شما باید یادمان باشد که در سال‌های آغازین پس از انقلاب ۵۷ ستیز با ملیت و مظاهر ملی، و از همه بیشتر با نوروز و سیزده بدر و چهارشنبه‎سوری، چه اوج زشتی داشت. کلمۀ «بهار» را جانشین «نوروز» کردند و «روز طبیعت» را جانشین «سیزده بدر». مجریان صداوسیما را واداشته بودند در تلویزیون بگویند «بهار» را جشن می‌گیریم، به استقبال «بهار» می‌رویم، و مدام «بهار»، «بهار» می‌کردند. عاقبت چه شد؟ حالا هفت‌سین می‌چینند از تجریش تا راه‌آهن، از تبریز تا اهواز. باختند. شما هم می‌بازید.

باز تا دور نرفته باشیم، از چهره‌های روشنفکری معاصر مثال می‌زنم: احمد شاملو. شاملو، با آن‌همه محبوبیت و مقبولیتی که در پیشگاه مردم داشت، تا آخرین روز عمرش نتوانست خطای سخنرانی‌اش در دانشگاه برکلی را لاپوشانی، توجیه یا تصحیح کند و، هرچه کرد، عذر بدتر از گناه بود. دوستدارانش هرگز اهانت او به فردوسی و شاهنامه را بر او نبخشیدند و به گناه اینکه «نوروز» را «کاریکاتوری‌ترین مراسم دنیا» خوانده بود، ولو اینکه این اظهارنظری شخصی بود، با او دل‌صاف نشدند. شاملو، که از هر میدانی برنده بیرون می‌آمد، اینجا را در مقابل مردم باخت. شما هم می‌بازید.

زشت‌زبانی آقای عطالله مهاجرانی در پاسخ به شما هرگز نه شما را تطهیر می‌کند و نه ذره‌ای سبب تقویت اعتماد ملت به ایشان می‌شود. گرچه آب ایران گل‌آلود است، وقت ماهی‌گیری ایشان نیست: ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش. خانم صدر! دقت بفرمایید که حافظ در قرن هشتم هجری حرف از این «شهر» می‌زند. ایرانیان ملت بوده‌اند و هستند. تخم تفرقه نپاشید و به اسم برقراری عدالت بین شهرهای ایران نفاق و نقار نیندازید.

خانم صدر! شما نمی‌توانید داشته‎های مردم را از آنان بستانید، سرمایه‌های آنان را به آتشی که استعمار افروخته بسوزانید و آن‌گاه ادعا کنید برای کمک به مظلومان و احقاق حقوقشان به میدان مبارزه آمده‌اید. مظلومان قرن‌هاست به همین نوروز دل‌خوش‌اند و ایرانیان، حتی دردمندترین و مستمندترین آنان، به فرزندی که پستان مادرش را گاز بگیرد اعتماد نخواهند کرد.

‌ ‌

نقل از :

https://t.me/Sayehsaar