«

»

Print this نوشته

امنیت خلیج فارس / آیندگان ۲۶ فروردین ۱۳۴۹ / داریوش همایون

‌دفاع از خلیج فارس طبعاً مهمترین نقطۀ توجه همۀ قدرت‌های منطقه‌ای را تشکیل می‌دهد. با نزدیک شدن خروج نیروهای انگلیسی دورنمای یک خلأ دفاعی در خلیج فارس چندان اغراق‌آمیز نیست. تا وقتی انگلیسی‌ها بودند با واحدهای مسلح خود همۀ شیخ‌نشین‌های خلیج فارس را می‌پوشاندند. در غیاب آنها شیخ‌نشین‌ها باید به نگهبانان مسلح و دسته‌های تفنگدار خود اتکا کنند.

‌‌امنیت خلیج فارس

آیندگان ۲۶ فروردین ۱۳۴۹

داریوش همایون

دفاع از خلیج فارس طبعاً مهمترین نقطۀ توجه همۀ قدرت‌های منطقه‌ای را تشکیل می‌دهد. با نزدیک شدن خروج نیروهای انگلیسی دورنمای یک خلأ دفاعی در خلیج فارس چندان اغراق‌آمیز نیست. تا وقتی انگلیسی‌ها بودند با واحدهای مسلح خود همۀ شیخ‌نشین‌های خلیج فارس را می‌پوشاندند. در غیاب آنها شیخ‌نشین‌ها باید به نگهبانان مسلح و دسته‌های تفنگدار خود اتکا کنند.

در میان شیخ‌نشین‌ها تنها ابوظبی است که یک نیروی چهارهزار نفری زیر نظر افسران انگلیسی آماده کرده است. اما این نیرو، هرچند در چشم پاره‌ای شیخ‌نشین‌های کوچکتر و فقیرتر بیش از حد بزرگ و تهدید‌آمیز می‌نماید، در زمینۀ کلی دفاع از کرانه‌های جنوبی خلیج فارس، چه در برابر دست‌اندازی‌های خارجی و چه در برابر خرابکاری‌ داخلی اندکی بیشتر از هیچ است. شیخ‌نشین‌ها عملاً بی‌دفاع‌اند و مخاطرات در برابر آنها کم نیست.

در زمینۀ خارجی عراق با سوابق دعوی خود بر کویت ـ که هیچگاه آن را رسماً پس نگرفته ـ و با آرزوهای استتار نشده‌اش در شیخ‌نشین‌ها یک تهدید جدی است. حکومت‌های عراقی هرگاه توانسته‌اند در اندیشۀ بسط قلمرو خود بوده‌اند. دعاوی آنها را بر خاک و منافع دیگران گاه دشواری‌های داخلی دامن زده است و گاه احساس توانایی و ثبات. در هر دو صورت عراق جاه‌طلبی را عرصۀ دلخواه فعالیت‌های خود ساخته است.

اصراری که عراقی‌ها در مورد وظیفۀ خود در حفظ “عربیت خلیج” دارند تعبیر دیگری از تمایلی است که به گرفتن جای انگلستان در شیخ‌نشین‌ها احساس می‌کنند. تا پیش از روشن شدن وضع سیاسی خلیج فارس آنها می‌کوشیدند شیوخ را در برابر ایران زیر درفش خود متحد کنند. امروز با آن که ابتکار سیاسی ایران در بحرین اسلحه را از دست‌شان گرفته است هنوز در طرح‌های خود پافشاری می‌کنند. در یک خلأ دفاعی، فشار سیاسی ـ نظامی عراق بر شیخ‌نشین‌ها احتمال بسیار نزدیکی خواهد بود.

خرابکاری داخلی احتمال نزدیک دیگری است. در دهۀ گذشته بیشتر بعثی‌ها و هواداران ناصر بودند که در شیخ‌نشین‌ها جنبش “انقلابی” را بر ضد فرمانروایان رهبری می‌کردند. پس از ژوئن ۱۹۶۷ این دو عنصر ناتوان شدند و جای خود را به “جبهۀ آزادیبخش خلیج اشغال شده” دادند که از یمن جنوبی و به توسط آن دو مرکز عمدۀ کمونیسم جهانی تغذیه می‌شود و پول و مهمات و کارشناس می‌گیرد. این جبهه اکنون در سلطنت قرون وسطایی مسقط و عمان بیشتر فعالیت دارد و در استان شرقی آن سلطنت در “ذوفار”، حملاتی به واحدهای انگلیسی مدافع سلطان سعیدبن تیمور برده است. ولی چنان که سخنگویان جبهه گفته‌اند مبارزان آنان به سرنگونی حکومت جابر و عقب‌افتادۀ سلطان منحصر نخواهد ماند. آنها همۀ آنچه را که “خلیج عربی اشغال شده” می‌نامند می‌خواهند.

بر اینها باید “سیاست قدرت‌ها” را افزود. قدرت‌های جهانی به خلیج فارس اهمیت اقتصادی و استراتژیکی بیش از هر نقطۀ دیگر دنیا می‌دهند. آنها طبعاً برابر وسوسه استوار کردن جاپاهایی در شیخ‌نشین‌ها زیاد مقاومت نخواهند نمود. و اگر شیخ‌نشین‌ها بی‌پناه و بی‌دفاع دچار تفرقه و بی‌بهره از همکاری دوستان طبیعی خود در منطقه خلیج فارس بمانند، طعمه‌هایی خواهند بود که امنیت سراسر منطقه را نیز به خطر خواهند انداخت.

قدرت‌های منطقه‌ای خلیج فارس، خاصه ایران و عربستان سعودی، مسئولیت اصلی جلوگیری از چنین احتمالاتی را دارند. همکاری دفاعی آنها پایۀ استواری برای بسط یک سیستم امنیتی در سراسر خلیج فارس خواهد گذاشت. آنها نخست باید در میان یکدیگر هدف‌ها را روشن و مقدمات را فراهم کنند. آنگاه حکومت‌های دیگر خلیج فارس، چه به صورت یک فدراسیون و چه تک تک دشواری چندانی در پیوستن به ترتیبات دفاعی دسته‌جمعی نخواهند یافت. مسئله در اینست که راه حل جانشینی در برابر شیخ‌نشین‌ها باشد. تاکنون انگلیس‌ها آنها را عادت داده بودند که از هرج و مرج و حمایت انگلستان یکی را برگزینند.

دورنمای همکاری قطر و کویت که در مذاکرات چند روز گذشتۀ تهران آشکار گردیده عامل تشویق کنندۀ بزرگی است. قطر به خصوص می‌رود که تبدیل به عنصر مهمی در آیندۀ شیخ‌نشین‌ها گردد. استقلال‌طلبی قطر روشن‌بینی‌اش در تشخیص واقعیات سیاسی خلیج فارس کمک بزرگی به پایان دادن عصر استعمار در خلیج فارس خواهد کرد. فرمانروای قطر راه را به شیخ‌نشین‌های دیگر نشان داده است. آنها نیز باید راه بازگشت انگلستان یا هر قدرت استعماری دیگری را ببندند و آنها نیز باید با قدرت‌های منطقه‌ای بهترین روابط را برای ایجاد یک منطقۀ رفاه مشترک در خلیج فارس توسعه دهند.