«

»

Print this نوشته

نیاز به موفقیت / آیندگان ۲۴ فروردین ۱۳۴۹ / داریوش همایون

‌ارزیابی درست امکانات خودمان به عنوان یک کشور و ملت باید با تشخیص واقعی مسائل و دشواری‌ها و فاصله‌هایی که هست و باید پیموده شود توأم گردد. ما در هر دو زمینه کم داریم. به خودمان چنان که باید معتقد نیستیم، مسائل خود و دنیای خود را نیز دست کم می‌گیریم. از این روست که هر دستاورد کوچک در دیدگانمان بزرگ می‌نماید. و یک موفقیت واقعی از خود بی‌خودمان می‌سازد و به غفلت و خوشباوری می‌اندازد.

Ayandegan

نیاز به موفقیت / آیندگان ۲۴ فروردین ۱۳۴۹ / داریوش همایون

پیروزی‌های پیاپی ورزشکاران ایران در مسابقه‌های بین‌المللی، خاصه در فوتبال که اجتماعی‌ترین همۀ ورزش‌هاست، تأثیر آشکاری در بالا بردن روحیۀ مردم ما گذاشته است. تظاهرات شادی و احساس غرور مردم گاه حد و مرز نمی‌شناسد. و به هر حال در قدرشناسی خود از این پیروزی‌ها و مسببین آن هیچ کوتاهی از آنها دیده نمی‌شود.

این توجه به حیثیت و نیاز به افتخار در همۀ افراد هست. و در جماعات بسیار بیش از افراد می‌شود. ولی توجه به عکس‌العمل‌های مردم در برابر پیروزی‌های ورزشی و پاره‌ای سیاست‌های عمومی کشور شخص را به این نتیجه می‌رساند که ایرانیان درشمار ملت‌هایی‌اند که نیاز فوق عادی به افتخار و حیثیت دارند و در روانشناسی فردی و سیاست‌های عمومی آنان توجه به حیثیت جایی بیش از اندازه بزرگ بدست آورده است.

همان گونه که برای افراد عادی جامعه نمادهای (سمبول) پیشرفت و موفقیت می‌تواند گاه جای خود موفقیت و پیشرفت را بگیرد در برگزیدگان سیاسی نیز پرداختن به جنبه‌های حیثیتی طرح‌ها به درجه‌ای می‌رسد که هدف اصلی فراموش می‌شود. این علاقه‌ای که ما به طرح‌های پرخرج و پرخرج کردن طرح‌ها داریم، این دهها و صدها میلیونی که ـ چه از منابع عمومی و چه منابع خصوصی ـ صرف برآوردن این نیاز ملی خود به غرور و افتخار و سربلندی در برابر دیگر ملت‌ها می‌کنیم، همه به سبب این بی‌اعتمادی عمیق درونی است که به خود داریم.

پیروزی‌های سال‌های گذشته، چه در زمینه رقابت ورزشی یا توسعۀ اقتصادی یا اصلاحات اجتماعی، هنوز از ریشه‌کن کردن این نیاز دردناک به اثبات خودمان برنیامده است. هنوز هر موفقیتی برایمان ابعاد فوق بشری دارد و در برابر هر گردش مساعد روزگار دامن از دست می‌دهیم و به سادگی دستخوش روحیه سهل‌انگاری و رضایت ناپخته می‌شویم.

ارزیابی درست امکانات خودمان به عنوان یک کشور و ملت باید با تشخیص واقعی مسائل و دشواری‌ها و فاصله‌هایی که هست و باید پیموده شود توأم گردد. ما در هر دو زمینه کم داریم. به خودمان چنان که باید معتقد نیستیم، مسائل خود و دنیای خود را نیز دست کم می‌گیریم. از این روست که هر دستاورد کوچک در دیدگانمان بزرگ می‌نماید. و یک موفقیت واقعی از خود بی‌خودمان می‌سازد و به غفلت و خوشباوری می‌اندازد.

آنچه لازم داریم دریافتن این حقیقت است که توانایی‌های ما چندان کم نیست. ما از ملت‌های دیگر چندان فروتر نیستیم که گاه کارمان به عقدۀ حقارت برسد. مردم ما هوشیار و یادگیر و کوشا هستند و کشور ما از خوشبختی‌های قابل توجه برخوردار است. آنچه تا کنون حاصل کرده‌ایم در برابر آنچه می‌توانیم درشمار نمی‌آید و ظرفیت فردی و اجتماعی ما بسیار بالاتر است.

در عین حال باید نسبت واقعی آنچه را که کرده‌ایم با آنچه که باید بکنیم دریابیم. برای جامعه‌ای با توانایی‌های ما و نیازهای ما راه‌های نرفته هنوز بسیار است. موفقیت‌های ما هر چه بزرگ باشد در برابر این دو معیار سنجش به چیز زیادی گرفته نخواهد شد. ما بیشتر و بالاتر می‌رویم و از حد و مرزهای خودساخته پیوسته درمی‌گذریم. نه حس حقارت و نه خودباختگی در برابر پیشرفت؛ نه توجه بیش از اندازه به حیثیت و نه فداکردن ذات به خاطر ظاهر، این باید شعار ما باشد.

نظر خارجیان در بارۀ ما و نظر دنیای بیرون از هر یک از ما آن اهمیت را ندارد که به خاطرش از ترقی واقعی باز بمانیم در صرف منابع خود ما باید به احتیاجات اصلی توسعه، صرف نظر از جنبۀ حیثیتی و نمایشی آن، بیشترین سهم را ببخشیم. و اگر طرحی شکوه و جاذبه و طنین کمتر ولی آثار دراز مدت بیشتر داشت در ترجیح دادن دومی بر اولی هیچ تردید نباید نشان دهیم.

آنقدر اهمیت ندارد که بیرون از ما در بارۀ ما چه می‌اندیشند. آنچه خود ما واقعاً هستیم بسیار مهمتر است. بسیار بهتر است که واقعاً بزرگ و نیرومند باشیم تا در چشم دیگران بزرگ و نیرومند بنماییم. آنچه در این راه‌ها، در راه نمایش‌دادن خود به دیگران صرف می‌کنیم، اگر به خاطر خود ما صرف شود، ما را بهتر نمایش خواهد داد.