«

»

Print this نوشته

پیروزی در جده / آیندگان ۸ فروردین ۱۳۴۹ / داریوش همایون

شکست ژوئن ۱۹۶۷ دو تغییر عمده در دنیای عرب پیش آورد. مصر از موضع مسلط خود افتاد و تبدیل به اعانه‌گیر عربستان سعودی (به همراه کویت و لیبی) شد و اعراب نیز به روشنی دریافتند که حل مشکلات آنان در چارچوب عربی عملاً غیر ممکن است.

‍‌

‌‌

پیروزی در جده

آیندگان ۸ فروردین ۱۳۴۹

داریوش همایون

تشکیل یک دبیرخانۀ اسلامی در جده واقعه‌ای نیست که دنیا را تکان دهد؛ با این همه چیزی از اهمیت و معنی آن کاسته نمی‌شود. اگر موفقیت کنفرانس وزیران خارجۀ اسلامی را در هدف‌های محدود آن، در پرتو تحولاتی بررسی کنیم که دست کم به پنج سال پیش برمی‌گردد، آنگاه درخواهیم یافت که در دنیای اسلامی و در خاورمیانه نشانه‌هایی از یک گرایش آشکار پدیدآمده است.

فکر همکاری کشورهای اسلامی پنج سال پیش میان دولت‌های ایران و عربستان سعودی شکل گرفت. این “غیرعربی کردن” و تعمیم دادن مسائل جهان اسلام، را در آن هنگام ناظران به خطا “پان اسلامیسم” نامیدند. ولی بیرون از کاربردهای احساساتی و خیال‌پرورانۀ این کلمه، ایجاد هماهنگی بیشتری در میان کشورهای مسلمان می‌توانست فایده‌های عملی داشته باشد.

در آن هنگام نقش مسلط مصر در دنیای عرب چنان نبود که کمترین مخالفت آن برای معلق گذاشتن فکر همکاری اسلامی کفایت کرد. یکی دو کشور عربی که از موضع عربستان سعودی جانبداری نموده بودند در برابر حملات بلندگوهای قاهره دم درکشیدند. ایران نیز علاقه‌ای به درگیر شدن در اختلافات درونی دنیای عرب نداشت این فکر را دنبال نکرد.

شکست ژوئن ۱۹۶۷ دو تغییر عمده در دنیای عرب پیش آورد. مصر از موضع مسلط خود افتاد و تبدیل به اعانه‌گیر عربستان سعودی (به همراه کویت و لیبی) شد و اعراب نیز به روشنی دریافتند که حل مشکلات آنان در چارچوب عربی عملاً غیر ممکن است.

آنگاه دعوت به وسیع‌تر کردن پایۀ کوشش‌ها و استفاده از امکانات همۀ کشورهایی که به دلایل دینی و فرهنگی به موضع اعراب نزدیک بودند قبول عام یافت.

در کنفرانس سران اسلامی در رباط (سال ۱۹۶۹) مهمترین دستاورد، خود تشکیل کنفرانس بود. پاره‌ای از دولت‌های رادیکال عرب مانند عراق و سوریه و دیگران آن را تحریم کردند و مصر خواه ناخواه نیم‌دلانه شرکت جست. دستگاه‌های تبلیغاتی تندروی عرب کوشیدند کنفرانس را کوششی برای منحرف کردن تلاش‌های واقعی اعراب که می‌بایست در کنفرانس سران عرب، باز در رباط، تجلی کند جلوه‌گر سازند. سران کشورهای مسلمان بدون نتایج معین از یکدیگر جدا شدند، ولی پایه گذاشته شده بود.

در کنفرانس دوم رباط راه حل عربی مسائل خاورمیانه با شکست قاطعی روبرو شد این شاید آخرین کوشش در این جهت تا سال‌های دراز آینده بود. سران عرب در محیط برآشفتۀ پر از بدگمانی یکدیگر را ترک گفتند بن‌بست آنان ناامید کننده‌تر می‌نمود. از میان کشورهای عرب چندتایی می‌توانستند راه واحدی در پیش گیرند. ولی در دنیای عرب به عنوان عاملی برای تأمین هدفها و اجرای سیاست‌ها دیگر وجود نداشت، شاید تا سال‌ها دیگر نمی‌توانست بوجود آید.

کنفرانس جده نه تنها به تشکیل یک دبیرخانه دائمی توقیق یافت، یمن جنوبی و سوریه و عراق و مصر و همراهان آن، یعنی لیبی و سودان، را نیز مجزا و منفردتر کرد. بدین ترتیب جریانی که از پنج سال پیش به رهبری ایران و عربستان سعودی آغاز شده بود به تحقق رسید. و جریانی که مصر و سوریه و عراق از ده سال پیش و پیشتر آغاز کرده بودند ـ یعنی مجزا و منفرد کردن ایران ـ به زبان خود آنان تغییر جهت داد.

سیاست خارجی ایران سزاوار همه گونه قدرشناسی است، هر چند مسئولان آن آثاری از پیروزی مسلمی که بدست آمده است ظاهر نمی‌کنند. دشواری‌هایی که در حلقۀ کوچکتری از کشورهای عربی برای ایران فراهم آمده بود، با فرصت‌های بزرگ در حلقۀ وسیعتری از کشورهای اسلامی جبران شده است.

ایران تنها به عنوان یکی از پیشروان فکر همکاری دنیای مسلمان، بلکه به عنوان یک عامل اصلی پیروزی در کنفرانس جده، در آنچه بدست آمده مسئولیت مستقیم دارد. شرکت‌کنندگان کنفرانس شاهد سهم بزرگ وزیر خارجه ایران در رسیدن به توافق‌ها بودند و بسیاری از آنان قدرشناسی خود را ایراد کردند.

نقش سازندۀ وزیر خارجه ایران با بی‌نظری همراه بود و کنفرانس را دور از ملاحظات محدود شخصی و ملی نگاه‌داشت. همه کس تفاوت‌های میان کوشش‌های مثبت او و روش منفی برخی دیگر از شرکت‌کنندگان را دریافتند.