محتوی انسانی توسعه / آيندگان 3 مهر 1348 / داريوش همایون

‌‌در بیشتر مؤسسات آموزشی ما، از هر سطح مایه تعلیماتی به حدی نیست که پاسخگوی کشوری در حال پیشرفت باشد. اسباب آموزش درست و کافی، از وسائل و معلم و کتاب، هنوز آماده نیست. آموزشگاه‌ها بیشتر کارخانه‌های دیپلم‌ سازی‌اند. دانش ‌آموختگان از عهده‌ی کارهائی که اقتصاد ایران می‌تواند بدانها عرضه دارد کمتر برمی‌آیند.

محتوی انسانی توسعه

 

آيندگان 3 مهر 1348

 

داريوش همایون

امسال در شروع سال تحصیلی در اول مهر تخمیناً 8/3 میلیون تن در کلاس‌های گوناگون حضور یافتند. این رقم بخودی‌خود و حتی بدون توجه به مایه و محتوی آن پدیده‌ی شگفت‌آوری است. از هر هفت ایرانی یکی به مدرسه می‌رود. جامعه‌ای که بدین درجه رسیده باشد جز پیشرفت بیشتر در این راه چاره‌ای نخواهد داشت. وقتی این همه پدران و مادران لزوم آموزش فرزندانشان را درک کرده باشند و این همه منابع در ساختن و گرداندن آموزشگاه‌ها از هر درجه صرف شده باشد، آنگاه دیگر تردیدی نمی‌ماند که جامعه به طور قطع وارد عصر آموزش همگانی شده است.

‌‌

کیفیت این آموزش، مانند کمیت آن هنوز جای بسیار برای بهبود دارد. هنوز میان سی تا پنجاه درصد کودکان ایرانی از حضور در آموزشگاه مرتب بی‌بهره‌اند؛ و به همانگونه در بیشتر مؤسسات آموزشی ما، از هر سطح مایه تعلیماتی به حدی نیست که پاسخگوی کشوری در حال پیشرفت باشد. اسباب آموزش درست و کافی، از وسائل و معلم و کتاب، هنوز آماده نیست. آموزشگاه‌ها بیشتر کارخانه‌های دیپلم‌ سازی‌اند. دانش ‌آموختگان از عهده‌ی کارهائی که اقتصاد ایران می‌تواند بدانها عرضه دارد کمتر برمی‌آیند. در یک سو نیاز برنیامده است و در سوی دیگر عرضه‌ی بی‌تقاضا.

با این همه خود وزن این توده‌ی آموزشی عامل مثبتی است. از آن خواست نیرومندتر و فشار سنگین‌تر برای بهبود برمی‌خیزد. این میلیون‌ها، که هر سال بر تعدادشان افزوده می‌شود، منابع بیشتر و توجه بیشتر می‌خواهند. آگر آنها نیمه سواد در جامعه رها شوند بار بسیار سنگین‌تری خواهند بود. نظام آموزشی چاره‌ای ندارد جز آن که خود را به آنان برساند.

این کاری است که ما در دوسال گذشته شاهد آن بوده‌ایم. انقلاب آموزشی که دانشگاه‌های کشور را فراگرفت در آموزش ابتدائی و متوسطه نیز بی‌اثر نبوده است. تأکید بر آموزش حرفه‌ای، هرچند آغاز آن چندان بلندپروازانه نبوده، نشانه‌ی تغییر جهت سالمی است. حل مسائلی از قبیل لباس دانش‌آموزان، با وجود جنبه‌ی سطحی و ظاهری که دارد، و تدارک کتاب‌های درسی، بعضی گرفتاری‌های اضافی را که در کار آموزش پیش آمده بود از میان برده است.

در دانشگاه‌ها بعضی تغییرات عمقی در راه است. خون تازه‌ای که وارد رگ‌های تعلیمات عالی شده با خود قدرت تصور و توانائی عمل آورده است. یک روز پیش از شروع سال تحصیلی در مراسمی به نخست‌وزیر گزارش داده شد که از مهرماه امسال نزدیک شش‌هزار دانشجو به معرفی کمیته نظارت بر فعالیت‌های اجتماعی دانشجویان در مؤسسات مختلف به کار و کارآموزی خواهند پرداخت. از جمله 3600 تن در دبیرستان‌ها تدریس علوم را بر عهده خواهند گرفت و کارشان معادل 900 دبیر علوم خواهد بود که وزارت آموزش و پرورش با کمبود آن روبروست.

نایب‌تولیه دانشگاه آریامهر ـ که می‌رود یکی از بهترین مؤسسات آموزش عالی کشور شود ـ فردای آن روز در جمع دانشجویان خبر داد که مؤسسات خصوصی و عمومی آماده‌اند با دانشجویان آن دانشگاه حتی از همان سال اول قرارداد کار ببندند و در مقابل کمک هزینه تحصیلی به آنها بدهند. برای پیوستن دانشگاه به جریان زندگی اقتصادی نمونه‌ای بهتر از این کمتر می‌توان یافت.

در سخنرانی خود به مناسبت آغاز سال تحصیلی، رئیس دانشگاه تهران خبر از تشکیل گروه‌های آموزشی داد که احتمالاً تا سال آینده جای دانشکده‌های کنونی را یکسره خواهند گرفت و از دوباره کاری در آموزش رشته‌های مختلف جلوگیری خواهند کرد. دانشگاه تهران همچنین در کار آنست که کمک‌های مردم را به مقیاس وسیع جلب کند و برخی صاحبان صنایع هم‌اکنون با نثارهای قابل ملاحظه به یاری مؤسسات شتافته‌اند.

در برابر آن چه باید بشود، کارهای کرده هنوز اندک است. اما در زمینه اساسی شناختن اهمیت کار آموزش و لزوم اصلاح عمیق آن دیگر کم نداریم. در بالاترین سطح‌ها و در میان مردم عادی به یک درجه این حقیقت شناخته شده است که آموزش گلوگاه توسعه ملی ماست و حتی می‌تواند تبدیل به “پاشنه آشیل” آن بشود.

نوسازی جامعه ایرانی، به حدودی رسیده است که اگر هر چه زودتر محتوی انسانی لازم را پیدا نکند جنبه ظاهرسازی خواهد یافت و به بن‌بست و رکود خواهد کشید. دوران “اداری کردن” امر آموزش و بهره‌برداری سیاسی از مقامات آموزشی گذشته است. جنبه فنی و تخصصی شدید آموزش در بسیاری از سمت‌های مهم آموزشی مردان و زنانی را آورده است که از روحیه بوروکراتیک و سیاسی بدوراند و به کار از نظرگاه‌های شایسته آن می‌نگرند.