حکومتی که جرئت دارد مأموریت آپولو را در برابر انظار جهانیان انجام دهد همان حکومتی است که قدرت آن را ندارد که از انتقاد و پردهدری کمترین روزنامه ولایتی جلوگیری کند. و باز همان حکومتی است که امروز بر نیرومندترین و پیشرفتهترین منابع انسانی و اقتصادی جهان تکیه کرده است.
قدرت بیپرده
آیندگان ۱ مرداد ۱۳۴۸
داریوش همایون
در پرواز آپولو ۱۱ و فتح ماه، چنان که در همه اقدامات فضائی مهم آمریکا، عامل استتار در کار نبود. از مدتها پیش جزئیات برنامه انتشار یافته بود. صدها میلیون تن شاهد کارهای نمایان مهنوردان بودند. اگر اتفاق ناگواری روی میداد هیچ امکانی برای پوشاندنش نمیبود. آمریکا با دست باز آنچه داشت عرضه کرد. برد تبلیغاتی آن که با پیروزی نهائی فضانوردان در ماه حاصل شد طبعاً فوقالعاده بود. ولی در شرایط این مأموریت بیمانند، مخاطرات تبلیغاتی همان اندازه وجود داشت که مخاطرات جانی برای فضانوردان. آمریکائیها حاصل بزرگی برداشتند به بهای قبول زیانهای فوقالعادهای که شورویها تا کنون با سیاست استتار خود کوشیدهاند از آن بپرهیزند.
این عدم استتار در زمینههای دیگر زندگی اجتماعی آمریکا نیز هست. بدترین جنبههای این زندگی هر روز به سختترین اشکال در وسائل ارتباط جمعی منعکس میشوند. مطبوعات و رادیو تلویزیونها پیوسته پر از انتقادهای تلخ از مقامات حکومتی از رئیسجمهور به پائیناند. در همین برنامه آپولو، مطبوعات پرده از همه خلافکاریها که در طول سالها از جانب جیمز وب، رئیس سابق سازمان ملی فضا و همواپیمائی، و کمپانیهای مقاطعهکار آن سازمان شده بود برداشتند. در آستانه بزرگترین پیروزی علم و تکنولوژی و سازمان اداری آمریکا، هیچ کس به این اندیشه نیفتاد که انتقاد از کم و کاستیهای گذشته توهینی به مسئولان برنامه مورد افتخار کشور خواهد بود و قدر پیروزی دست یافتن بر ماه را خواهد کاست.
قابل ملاحظه است که رژیمی میتواند پایدار بماند و از عهدهی کردههای بزرگ برآید در حالی که هر روز رختهای ناشسته آن را بر سر کوچه و بازار میشویند. قابل ملاحظه آنست که این رژیم قادر به پردهپوشی نیست. شاید در حکومت آمریکا بسیار کسان باشند که نخواهند مأموریت پر از دشواری و نامعلوم آپولو ۱۱ را چنین بیپرده در برابر چشم جهانیان اجرا کنند و بر حال همکاران شوروی خود حسرت بخورند که میتوانند پس از انجام یک مأموریت فضائی هدف آن را اعلام کنند و چه بسا ناکامیها را اساساً ناگفته بگذارند. ولی در سازمان سیاسی آمریکا چنین قدرتی نیست. هر چه هست باید “دیریازود” به دست وسائل ارتباط جمعی بیفتد. هیچ قراردادی، واقعهای، تصمیمی، انتصابی آنقدر مهم نیست که در خفا بماند. در واقع هر چه مهم تر است، بیشتر در معرض فاششدن قرار دارد.
نتیجه این “ضعف” حکومت آمریکا و این همه “پردهدری” وسائل ارتباط جمعی آمریکائی، بیکفایتی اداری و ضعف اقتصادی و عدم ثبات سیاسی و عقبماندگی اجتماعی نبوده است. اعتصابات طولانی و کشورگیر کارگران و آشوبهای بزرگ دانشجویان و طغیان خونین سیاهان هیچ یک قادر به سرنگون کردن این حکومت نبوده است. تضادهای اجتماعی وجود دارد و بشدت، ولی این تضادها در نسج جامعه بافته شده است. در نتیجه آمریکا از عهده تحمل بحرانهائی برمیآید که کمترینشان هر حکومت “نیرومند” و مسلط بر وسائل ارتباط جمعی را تا پایه خواهد لرزاند.
حکومتی که جرئت دارد مأموریت آپولو را در برابر انظار جهانیان انجام دهد همان حکومتی است که قدرت آن را ندارد که از انتقاد و پردهدری کمترین روزنامه ولایتی جلوگیری کند. و باز همان حکومتی است که امروز بر نیرومندترین و پیشرفتهترین منابع انسانی و اقتصادی جهان تکیه کرده است.
این ها لزوماً دو طرف یک سکه نیستند ولی چگونه میتوان ارتباط آنها را انکار کرد؟