بایگانی موضوعی: علی کشگر

مهرداد درویش پور و دریدن پرده آزرم! / علی کشگر

جناب درویش پور شما می‌توانید از تیغ دروغ و خودفریبی قلم ساخته و با پرگویی پرده آزرم را دمادم بدرید و خود را به نمایش بگذارید. اما واقعیت‌ها چیز دیگری است که گوشه‌ای از این واقعیت‌ها را در عمل و نظرِ مجموعۀ گروهای تشکیل‌دهنده «صدای سوم » شما نمودار ساختم.  و اما گوشه دیگر واقعیت در برابر این نیرو و افکار و اعمالش اقدامات اصلاحی دوره دو پادشاه پهلوی است که بحث درباره آن اصلاحات و ماهیتِ ایران‌سازِ آن‌ها نه در این مطلب فشرده می‌گنجد و نه در ذهن خودفریب شما. اگر ما نسل انقلاب اندکی از عقل سلیم برخوردار باشیم و تنها به جایگاه نیمی از جمعیت ایران یعنی زنان در آن زمان بنگریم و با امروز ایران که حاصل دست‌پخت ماست قیاس کنیم آنگاه جز شرمساری و شرمندگی در پیشگاه ملت ایران چیزی برجای نخواهد ماند.

 

ما از جواد طباطبایی چه آموخته‌ایم / علی کشگر

مدتی است هذیان‌گویی پریشان‌احوال و آشفته‌ذهن پا از گلیم خود درازتر کرده، یاوه‌هایی به مهم‌ترین فیلسوف عصرِ حاضرِ ایران دکتر جواد طباطبایی نسبت می‌دهد و از این طریق کورسویی در دل گروه‌های ضد ایرانی، از جمله پان ترکیستها، تجزیه‌طلب و امت‌گرایان جمهوری اسلامی انداخته و کامشان را شاد کرده است. یاوه‌گویی‌های چنین پلشتی، نه تازه است و نه در خور توجه و پاسخ. اما باید از خود پرسید چرا این یگانه فرزانۀ همروزگار ما چنین در کانون کینه‌توزی‌های این‌هم‌قماشان ضد ایران قرار دارد؟ مگر در آموزه‌های ایشان چه نهفته است، که هر دشمن ایران را، هر دشمن تاریخ این کشور را، هر دشمن پایداری این ملت را، هر دشمن دورۀ مشروطه ایران را و… چنین برمی‌انگیزد؟ ما از جواد طباطبایی چه آموخته‌ایم که ما را سعادتمند و سرفراز و دشمنان ایران را پریشان و آشفته‌حال کرده است؟

 

شورای مدیریت گذار…؛ حاکمیت برای «مناطق اتنیکی» امری الزامی است / علی کشگر

شرکت کنندگان در شورای مدیریت گذار وقتی حقوق سیاسی را برای گروه‌های اتنیکی به رسمیت می‌شناسند در پی استقرار یک جامعه سیاسی شامل فرمانروایان و فرمانبران با کلیتی متمایز و مستقل در مناطق اتنیکی می‌باشند و در اصل حاکمیت را که «اقتدار مطلق و مداوم دولت ـ کشور» و «قدرت برتر فرماندهی یا اعمال اراده‌ای فوق اراده‌های دیگر» است برای «مناطق اتنیکی» امری الزامی می‌دانند و بدین ترتیب به کشور چند ملیتی و به گفتمان تجزیه‌طلبی جان می‌بخشند و علیرغم تاکیدی که در اسناد خود بر «حفظ تمامیت سرزمینی و یکپارچگی کشور» می‌کنند از تمامیت سرزمینی و یکپارجگی کشور جان می‌ستانند.

‌ ‌

 

به‌عنوان یک ایرانی / علی کشگر

باید از گنجی پرسید تا کجا می‌‌خواهد سقوط کند و در لجن‌زار دفاع از انقلاب عقب‌ماندگی دست‌وپا زند و بی‌ربط شود! گویا برای اکبر گنجی، که تمام زندگی و دروان جوانی خود را صرف انقلاب اسلامی کرده و تا انتهای پایه‌گذاری تحکیم نهادها و ارگان‌های مخوف، فاسد و «روسپی ساز» و پرونده‌سازِ آن نیز رفته و همت گذاشته است، بسیار دشوار می‌نماید تا با آموختن از شجاعت اخلاقی برخی از روشنفکران انقلابی پیشین، از فیلسوف، نویسنده، روزنامه‌نگار، گرفته تا شاعر و تاریخ‌نگار و سینماگر و نوازنده و خواننده، یک کلام بگوید؛ «ما گند زدیم» «ما جاهل بودیم»!

‌ ‌

 

توجه‌ها را از مسائل اساسی کشور منحرف نکنیم! / علی کشگر

آدم حقیقتاً در شگفت می‌شود که چگونه می‌توان با گردش قلم و زبان‌بازی، هسته اصلی سخنی بسیار مهم و در شرایط کنونی، بسیار حیاتی را تخطئه و در زیر حرافی‌های بی‌پایه و بی‌بنیاد، مدفون ساخته و توجه خوانندگان را از اصل مشکلاتی که کشور و مردم را زیر وزن سنگین خود له می‌کنند، دور و منحرف نماید. موضوع ما در اینجا، باز هم، یکی از نوشته‌های محمد قوچانی و بازتاب نادرستی‌‌ست که وی از پیام قوی و تذکر بجا و به موقع و لازم  دکتر جواد طباطبایی به سید محمد خاتمی رهبر اصلاح‌طلبان داده است.

‌ ‌

 

ناراستی در نگاه به تاریخ جایز نیست! / علی کشگر

‌ ‌

در سکوت ریاکارانۀ آقای گنجی، در واقعه آذربایجان نه از وجود سرلشگر ارفع فرمانده ارتش و نه از افسران و درجه‌داران و سربازان ارتش و نه از مردم میهن‌پرستی که از شهرهای دور و نزدیک مسلح شده و دوش به دوش سربازان ارتش برای نگهداری تمامیت و استقلال کشور می‌جنگیدند خبری است و نه نشانه‌ای از دیپلماسی استادانه و بی‌نظیرِ قوام‌السلطنه و ماندگار در تاریخ ایران که به آزاد شدن تمام عیار کشور از دست بیگانگان در جنگ جهانی دوم ختم شد، یادی به میان آمده است.

‌ ‌

 

ملت، دولت و کشور سه عنصر یگانه! / علی کشگر

‌ ‌

کسانی که در تعریف ملت سهم عنصر فرهنگ را به میزان هویت بالا می‌برند، توجه نمی‌کنند که هویت و فرهنگ از یک سرشت نیستند و ماهیتا متفاوتند. حیات فرهنگ وابسته به قدرت زایندگی ریشه‌ها و تغییر و پویایی و گشادگی آن در برابر فرهنگهای دیگر است. حال آنکه هویت پایدار و ثابت می‌ماند. عنصری که حیاتش تابعی از تحول و تغییر است چگونه قادر است ماهیت بزرگتر و ثابت ملت را تعریف کند؟

‌ ‌

 

قلب ماهیت جنگ میهنی ایرانیان در «آگورای» روشنفکری / علی کشگر

شگفت ما از این است که چرا مقاومت در برابر متجاوزین و بیرون راندن دشمن از میهن و دفاع از سرزمین، بازگرداندن امنیت به مرزهای کشور در ظرافت‌های ادبی مسئولانه و میهن دوستانه آرش جودکی راه نیافته است؟ چرا نپرسیده است که معنای تاریخی حضور دلاورانه ارتش ایران در این جنگ چه بود و چگونه بار دیگر میخ میهن‌دوستی ایرانی ـ به ویژه در این حضور ـ به تابوت آن «مرده» خورد و پایان روایت دروغین «امت» بودن ملت ایران در همان جنگ نوشته شد.

‌ ‌

 

هر «بازاندیشی آرمان» داریوش همایون منوط به حفظ ایران به‌هر قیمت است! / علی کشگر

امیدوارم دوستم جودکی عنایت و توجه کافی بفرمایند؛ داریوش همایون هنگامی که حدود بیست‌وپنج سال پیش آن «منشور» را می‌نوشت، هنوز نه غول طالبانی از غار بیرون آمده بود، نه آمریکا به عراق لشکر کشیده بود، نه عفریت جنگِ همه با هم، از بیگانه و برادر، منطقه را گرفته بود، نه هیولای داعش سربرآورده بود، نه هیچ «دولت‌ عربی ـ اسلامی» فروریخته بود، نه هنوز جهان ـ پس از جنگ سرد ـ به ناآرامی و آشفتگی امروز بود، نه ترکیه در صدد اشغال خاک دیگری بود و نه عربستان در اتحاد با اسراییل با پشتیبانی ترامپ برای ایران شاخ و شانه می‌کشید و می‌خواست «جنگ را به داخل ایران بکشد». خلاصه هیچ یک از این مسببین هراس نبودند که داریوش همایون بخواهد با آنها کسی را بترساند تا از ترس همه را لَخت و لَنگ کند. یا «سالوس» باشد و همزبانی با حکومت اسلامی را بجوید، تا جایی که حرف زدن خود را فراموش کند. نه! در همان زمان هم که هیچ یک از اینها نبود، اما الویت داریوش همایون همان بود که نوشت: «استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برای ما از همه بالاتر است.» «حتا از خودِ ما». پس این موضعی مبتنی بر لحظه و شرایط و موقعیت نیست، به سمت و سو و درجه تندی بادها هم ربطی ندارد، نسبتی هم با هیچ هراس و ترسی هم با هیچ منبعی و مرکزی ندارد، بلکه منشور و نظرگاهی‌ست که ما از آنجا به همه چیز می‌نگریم تا چشم می‌بیند این منشور بکار ما می‌آید و کاملاً هم روزآمد است.

‌ ‌

 

تقدیر رئیس جمهور از دکترجواد طباطبایی / علی کشگر

‌ ‌

شادمانی اعطای لوح تقدیر به یکی از آثار دکتر طباطبایی به جای خود، ایرانیان ایراندوست و آشنا با آثار وی از این که با ایشان همروزگارند سرفرازند. او برای نام و لوح تقدیر، نمی‌نویسد. نام و لوح تقدیر، با هر نام و انگیزه و از دست و از سوی هرکس بسوی او آمده است

‌ ‌

 

انقلاب اسلامی؛ درختی که تلخ است وی را سرشت / علی کشگر

اگر قوچانی می‌خواست خوانندگان سیاستنامه را در ادعای خود مبنی بر اینکه انقلاب اسلامی «تداوم» مشروطیت است همراه کند، بجای ارجاع خوانندگان به گروه تروریستی فرقان، حجاریان مشروط‌خواه و نه مشروطه‌خواه و اصلاح‌طلبان حکومتی و غیرحکومتی، می‌بایستی به یاری نمایندگان اندیشۀ غرب و فلسفۀ سیاسی غرب پشتوانه‌ای برای این ادعای خود می‌یافت و نشان می‌داد که مبانی انقلاب اسلامی مبتنی بر ولایت فقیهِ موردِ حمایتش، با تعاریف روشن نظریه‌های حکومت قانون، مفاهیم تاریخی و تاریخ مفاهیم و نهادها و الزامات مبنایی حکومت‌های مشروطه در جهان تطابق داشته و از همین‌رو تداوم‌بخش حکومت‌های مشروطه در جهان است، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.

‌ ‌

 

رضا پهلوی نماد «رژیم چنج» بدست بیگانگان / علی کشگر

‌ ‌

در حالی که داریوش همایون تا پایان عمر از نام‌آورترین شخصیت‌های مدافع «دفاع از ایران» ماند و خاطرۀ دفاع استوارش، در رفتن تا انتهای ناگزیری آن دفاع، همچنان در یادها زنده است و تا ایران به طور قطعی از زیر سایه خطر بدرنیامده باشد، همچنان الگوی رفتاری بسیاری از ایرانیان خواهد ماند، اما رضا پهلوی امروز به شناخته‌ترین چهرۀ «سرنگونی رژیم به هر قیمت» و به نماد «رژیم چنج» بدست بیگانگان بدل شده است.

‌ ‌

 

فلسفه جمهوری اسلامی در برابر وحدت ملی ایران / علی کشگر

منطق فکری و فلسفه‌ای که بنیاد جمهوری اسلامی بر آن نهاده شده، نسبت به اندیشۀ حفظ کشور، نگهداری ملت، احترام به وحدت ملی و انطباق خود با اصل یکپارچگی حاکمیت برخاسته از ارادۀ ملت بیگانه است. بخش بزرگ و مهمی از سران جمهوری اسلامی و کانون اصلی قدرت آن همچنان غرق در عوالم واهی و قرون وسطایی خود مبنی بر «وحدت امت اسلامی در جهان» یکسره به منافع ملی و بهروزی مردم ایران بی‌اعتناست و در این بیگانگی و بی‌اعتنایی، همچون دشمنی که در درون کمین کرده، هر دم هستی ملی و سرزمینی ایران و آن وحدت تاریخی این ملت را که طی هزاران سال فراهم آمده است، به چالش می‌کشد.

 

اتهام «فاشیست» به ایرانیان سزاوار نیست! / علی کشگر

از همان زمان که این ملت نقد ایران را به نسیۀ عدالتخواهی انقلابیون همصدا با اسلامگرایان عربدوست باخت، تا شرایط سخت و تاریک امروز در چشم این آقایان، هرآن کس که صحبت از ملت ایران کند و از ایران سخن بگوید، فاشیست است. هرکس از تاریخ گذشته ایران بنویسد فاشیست است، هرکس از فردوسی کلامی به زبان آورد، فاشیست است، هر کس به حفظ سرزمین ایران و هویت ایرانی زبان بگشاید، فاشیست است و هرکس به حفظ تمامیت ارضی ایران همت گزارد، فاشیست است. و آن کس که بگوید: زنده باد فدرالیسم، زنده باد «ملیت‌های» ایران، پاینده باد مبارزه برای حق تعیین سرنوشت تا جدایی و از هم دریده شدن این کشور، آنگاه به مقام «آزادیخواهی» و «ضدیت با فاشیسم» ارتقاء می‌یابد.

 

آقای شاهین فاطمی، احکام جزمی صادر نکنید!‌‌‌ / علی کشگر

‌‌

دشمن تراشی‌ها علیه رژیم اسلامی در منطقه و تشویق کشورهای پیرامون ایران، علیه ایران و آماده کردن آنان و فراخواندنشان به اقدام برای درهم شکستن قدرت سیاسی در ایران یک صندوق پاندورای واقعی را بر ایران خواهد گشود و از دشمنان قسم خورده هزار ساله ایران تا غول بی‌شاخ و دم داعش امروزی و از القاعده تا دسته‌های مسلح کوچک و بزرگ که هم اکنون در مرزهای ایران بسیج شده‌اند به ایران سرازیر خواهند شد و سرنوشتی چون سوریه و عراق را در ایران رقم خواهند زد.

 

فرجام ناشاد «آموزش به زبان مادری» / علی کشگر

با راه‌حل… «آموزش به زبان مادری» خواسته یا ناخواسته باید در انتظار سرنوشتی نشست که فرجام آن تنها به بند کشیدن ناگزیر افراد متعلق به اقوام و محدود نمودن فضای زیست و تنگ کردن فضای آزادی عمل آنان در محدوده گروه قومی و رساندن زیست آدمیان به زیست ابتدایی است.

 

نوشته‌های جدیدتر »