«

»

Print this نوشته

اگر ملت ایران وجود ندارد تمامیت ارضی هم وجود نخواهد داشت

بخش ۹

سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای.

اگر ملت ایران وجود ندارد تمامیت ارضی هم وجود نخواهد داشت

اول بنیادهای بحث را تعیین کنیم. بحثی به این گستردگی را باید روی پایه‌های معینی گذاشت. یک: حزب و شخصیت عمومی اصلا برای این است که به اصطلاح به آن گیر بدهند، انتقاد کنند و حمله کنند و‌الا اصلا نباید بیاید میدان. من ناراحت می‌شوم که دوستان این قدر حساسیت دارند. آقای کشگر یک سامانه دارند و این سامانه پرشور‌ترین مدافع یگانگی ملی ایران است که این را دوستان اصلا در نظر نمی‌گیرند ــ همه‌اش تاکید به تمامیت ارضی است. کاری هم که این سامانه برای پادشاهی پهلوی ــ نه برای شخص ــ برای پادشاهی پهلوی کرده است هیچ کس، هیچ گروه پادشاهی تا حالا نکرده است. شماره مخصوص نشریه تلاش در مورد رضا شاه الان در ایران مرجع است، بهش رجوع می‌کنند و سفرنامه‌های رضاشاه را چاپ کرده‌اند که هیچ کس در فکرش نبود و جلوی تحریف تاریخ را گرفتند و شما فقط از یک دریچه نگاه می‌کنید و من به تمام منظره دارم نگاه می‌کنم. کار‌هایشان به سود ملت ایران و آینده ایران است و یک جایی را گرفته‌اند که حزب ما هم، اگر من نبودم، آن قدر توجه نمی‌کرد.

این است که بایست اشخاص را آن جور که هستند قضاوت کرد. نکته دوم این است که همه آزادند اظهارنظر کنند و حزب هم باید پاسخ بدهد. هر چه باشد باید توضیح داد برای اینکه ما با افکار عمومی سروکار داریم. نباید بگذاریم در مورد ما اشتباه شود پس باید حرفمان را بزنیم. ببینیم از کجا باید آغاز کرد. از ایران باید آغاز کرد؟ از دمکراسی لیبرال باید آغاز کرد؟ یا از پادشاهی باید آغاز کرد؟ در منشور حزب ما اول ایران است بعد دمکراسی لیبرال است و بعد پادشاهی است و اگر تضادی پادشاهی با یگانگی ملی ایران و تمامیت ارضی ایران پیدا کند، اگر کاندیدای پادشاهی پس فردا گفت ایران شش ملت است شما چه می‌گوئید؟ چه می‌توانید بگوئید؟ نخواهد گفت ولی این فرض ما را روشن می‌کند که اولویت‌هایمان چیست. چرا پادشاهی خوب است؟ فکر می‌کنم باید برای صدمین بار موضوع بحثی قرار گیرد. اینکه پادشاهی مبنای تئوریک‌ش چیست باید عرض کنم مبنای تئوریک ندارد. این‌ها مسایل عملی است. یک جا به درد می‌خورد یک جا نمی‌خورد. یک دوره‌ای خوب است و یک دوره‌ای بد است. این را می‌گذاریم برای بحث در آینده و اینکه چرا پادشاهی در یک نظام لیبرال دموکراسی می‌گنجد.

اما راجع به فاکت‌ها. فاکت این است که شاهزاده از پنج سال پیش دست کم، رفته در حوزة طرفداران فدرالیسم. ده بار هم اعلام کرده است، یک بار در کنگره خودما. آخرین بار هم در تورونتو در تلویزیون گفته و خودم شنیده‌ام که گفته است “چرا که نه؟“ و دولت مرکزی فقط دفاع و سیاست خارجی و برنامه ریزی کلی اقتصادی دست‌ش است بقیه دست واحد‌های فدرال. خوب این یعنی ایران تمام. تا اینجا‌ها رفته است. با آن گروه کردهای آمریکای شمالی نشست داشته و اعلامیه توافق صادر کرده‌اند. البته گزارشی که دادند اول یک چیز دیگر بود. بعد تصحیح کردند و بعد برداشتند. چرا این کار شد؟ برای واکنشی بود که ما نشان دادیم والا این اشتباه، کارش به جاهای خیلی بد می‌کشید و آینده پادشاهی به جاهای بدی می‌کشید. موضعی که ما گرفتیم بسیار سودمند بود و یک نشانه‌اش هم اینکه این مطلب را پاک کردند. در‌‌ همان جلسه‌ای که آقای موبدی هم بوده‌اند، آن دو دوست کرد ایرانی که آنجا بودند اعتراض کرده‌اند که چرا دوجور حرف می‌زنید، چرا قبلا به ما آن جور گفتید و حالا می‌گوئید رای من مال فدرالیسم نیست؟ ملاحظه می‌کنید مشکل بوده و هست و حالا باید برطرف شود.

این‌که در جلسه خصوصی هم یکی از دوستان گفته‌اند که تکذیب کرده‌اند و غیره، شما بروید از آقای عبدالرضا کریمی بپرسید، ایشان بکلی یک چیز دیگری می‌گوید، که نخیر شاهزاده با ما است و هر چه ما گفتیم قبول کرده. او این را در جلسه عمومی گفته است. ولی اصلا فایده ندارد در جلسه خصوصی تکذیب کردن، این مسایل باید بیرون منعکس شود برای اینکه صحبت‌ها پخش شده و خیلی جا‌ها ناراحت شده‌اند. حالا اگر به بنده مثلا بگوید تکذیب می‌کنم چه تاثیری دارد؟ من یک هفتاد میلیونیم ایرانیان هستم.

یک بحث اساسی دیگر این است که فدرالیسم قابل رای‌گیری هست یا نه. راه حل دموکراتیک هست یا نه. مسلما راه دموکراتیک است. هر چه نظر مردم باشد که باید درباره‌اش رای گرفت دموکراتیک است. اما قابل رای گیری نیست، عقیده ماست. نه اینکه هیچ جای دنیا قابل رای گیری نیست، نه، ما می‌گوئیم شرایط کشور ما طوری است که یک چیزهایی را نمی‌توانیم به رای بگذاریم. این نظر ما است ولی فردا اگر مجلس موسسان تشکیل شد و تشخیص دادند که راجع به فدرالیسم صحبت کنند کی می‌تواند جلوشان را بگیرد؟ معلوم است که حق دارند منتها قبل از آن ما باید نظر بدهیم که مردم به آنچه به صلاحشان است رای بدهند؛ افرادی را انتخاب بکنند که به آن مسایل توجه کنند. نمی‌شود گفت بگذارید هر چه هست در‌‌ همان چند هفته مجلس موسسان بحث شود. این‌طور نیست. قبل از مجلس موسسان باید موضع گرفت. باید از مطالبی دفاع کرد و شاهزاده اشکال‌ش تاکنون این بوده و دارد جبران می‌کند و بسیار هم خوب است و بعد هم مطمئن باشید برای واکنش شما بوده است. این گفتار آخری که انتشار یافته البته به هیچوجه کافی نیست و قدمی است در راه اصلاح همین مطلب.

آنچه که شاهزاده داشت انجام می‌داد جا انداختن این مطلب بود که فدرالیسم اشکالی ندارد “چرا که نه؟“ این “چرا که نه“ را از زبان خودش شنیده‌ام. “چرا که نه؟“ به چندین دلیل نه. یک مقداری‌اش را آقای آریا اشاره کردند. آقای ثروت که آمدند اینجا صحبت کردند، دوست آذربایجانی ما، چی گفت؟ گفت من بوی خون می‌شنوم از این صحبت‌ها. آذربایجانی است می‌داند کجا قرار دارد و خیلی بهتر از بنده و شاهزاده می‌داند چه خبر است آنجا. این است که ما نمی‌خواهیم این مطلب جا بیفتد. اگر شاهزاده بگوید اشکال ندارد، خوب این هم یک راه حلی است، پس فردا هزاران نفر از طرفداران ایشان نیز می‌گویند بله اشکالی ندارد و این تمام شد. ما نمی‌خواهیم اصلا این اتفاق بیفتد. ما می‌خواهیم مردم متقاعد شوند که این قابل رای‌گیری نیست چنان‌که جدا کردن دین از حکومت و سیاست قابل رای‌گیری نیست. حق ماست. حق ماست که بگوئیم یک چیزهایی قابل رای‌گیری نیست در ایران و حق کسانی هم هست که بگویند هست. هرکس حرف خودش را باید بزند.

آقای کشگر می‌گوید چون شاهزاده از فدرالیسم دفاع کرده ــ فدرالیسم یعنی واقعا از بین رفتن ایران ــ ما باید منشورمان را تغییر بدهیم. به هیچ وجه. ما منشورمان را هر روز با نظر شاهزاده که نمی‌توانیم تغییر بدهیم. اگر فردا شاهزاده که آن حرف‌ها را زده آمد گفت نخیر من قبول دارم و دیگر این گونه نخواهد بود و فدرالیسم به درد ایران نمی‌خورد ما دوباره بند سه را اضافه کنیم؟ اینکه کار نشد. ما یک حاشیه‌ای همیشه باید بگذاریم و بحث کنیم و متقاعد کنیم همدیگر را. این است که حرف ایشان از این نظر درست نیست ولی ایراد کاملا درست است. نباید شاهزاده چنین موضعی بگیرد. اگر کسی می‌گوید من کاندیدای پادشاهی‌ام، دیگر نباید از این موضع‌های یک سویه بگیرد که هزار حمله به او بشود. اگر می‌گوید خیر، من یک سیاستگر معمولی‌ام دارم مبارزه می‌کنم بعدا می‌خواهم پادشاه شوم. خوب؛ هزار حمله به او خواهد شد. نمی‌شود آنجا که حمله بود گفت پادشاه است، آنجا که موضع اشتباه گرفت گفت نه، مثل هر کس دیگری است

موضوع دیگر که بنیاد بحث است و مشخص بود و لازم نبود این قدر تکرار شود این است که ایشان حق دارد با هر کسی که خواست صحبت کند. معلوم است که حق دارد با هر کسی صحبت کند. کی گفته ایشان حق ندارد؟ من خودم هفده سال با سازمان‌های قومی صحبت کرده‌ام. بیست سال پیش اولین کسی بودم که با دگر‌اندیش‌ها صحبت کردم هنوز هم دارم صحبت می‌کنم. با صحبت کسی مخالف نیست با موضع‌گیری به نفع آن‌ها مخالفیم. شما صحبت کنید و حرف غیر اصولی آن‌ها را قبول کنید فایده‌اش چیست؟ گرفتاری‌ این است که ایشان رفته تا آخر قضیه در مصاحبه با تلویزیون تورنتو. آن را نمی‌شود شوخی کرد. تمامیت ارضی حرف است. همه می‌گویند ما طرفدار تمامیت ارضی هستیم ولی ملت ایران وجود ندارد. اگر ملت ایران وجود ندارد تمامیت ارضی هم وجود نخواهد داشت. این مسلم است ولی به تعارف می‌گویند قبول داریم. در‌‌ همان روایت اول گزارش دیدار شاهزاده با آن کنگره کرد‌های آمریکای شمالی پیش از آنکه تغییرش بدهند، در گزارش شاهزاده بود که روی تمامیت ارضی ایران دو طرف توافق کردند در گزارش کنگره کرد اصلا چنین چیزی نداشت. یعنی برای ساکت کردن ما این ور است و برای ساکت کردن آن‌ها آن ور است. این نمی‌شود و باید یک جور صحبت کرد. حال خوشبختانه برداشته‌اند ولی باز بی‌سر و صداست، باز به سکوت برگزار کردن مسائل حیاتی است.

گفتند ما پشت شاهزاده را خالی می‌کنیم. ما کی پشت شاهزاده را خالی کرده‌ایم؟ شاهزاده دارد دست ما را خالی می‌کند. ما تا حالا گرفتاری نداشتیم با شاهزاده. از وقتی این صحبت فدرالیسم و “چرا که نه؟“ و حدود اختیارات دولت مرکزی و دولت فدرال و واحدهای فدرال آمده گرفتاری درست شده است. ما فقط واکنش نشان دادیم و اگر واکنش نشان نمی‌دادیم ایشان در این گودال آن قدر فرو می‌رفت که آینده پادشاهی به خطر می‌افتاد. ما خدمت کردیم به این امر. ایشان هم دارد پس می‌گیرد. حال متاسفانه تمام راه را نمی‌رود برای این‌که آن قدر حرف زده با این گروه‌ها ــ پنج سال است دارد صحبت می‌کند ــ صحبت ساده هم نبوده؛ و مشکل هنوز باقی است.

دسامبر ۲۰۱۰