مصاحبه حسین مهری با فرخنده مدرس
- مُهری: هممیهنان گرامی، در چند برنامه به شما گزارش دادم، به کوتاهی گاهی، که برای آقای داریوش همایون؛ نویسنده، مفسر، مبارز سیاسی، در کلن روز ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۸ مراسمی برگزار میشود به مناسبت ۸۰ سالگیشان که بسیاری از دوستان، آشنایان، شخصیتهای اپوزیسیون از دور و نزدیک به این مراسم دعوت شدهاند. که البته آنها که توانستهاند و امکانش را داشتند، رفتند. موتور محرک و متحرک این همایش در حقیقت، بانو فرخنده مدرس بودهاند. خانم فرخنده مدرس سردبیر مجله تلاش هستند که سالهاست در راستای تحقیق سیاسی ـ فرهنگی در هامبورگ منتشر میشود. اجازه بفرمایید با ایشان گفتگویی کنم، ببینیم شنبه شب گذشته که این مراسم برگزار شد در کلن، چگونه همه چیز انجام شد؛ پیش رفت؛ آقای همایون چه گفتند؛ دوستانشان چه گفتند؛ چه گذشت. سرکار خانم فرخنده مدرس، درود بر شما
فرخنده مدرس: سلام عرض میکنم، جناب آقای مُهری عزیز. شبتان بخیر.
- ممنونم. آقای همایون میگفتند خسته نباشید نگویید برای اینکه ….
بله، ایشان از این واژهها خیلی خوششان نمیآید.
- بعدها یکی از ایران زنگ زد وگفت که بجای خسته نباشید، اصطلاحات دیگری بکار ببرید. چند تا پیشنهاد داد از جمله اینکه گفت: مثلاً بگویید پُرتوان باشید.
به، به، به.
- حالا ما هم به شما میگوییم پُرتوان باشید خانم مدرس.
ما نیاز داریم به این آرزوی دیگران که توانمان هر روز افزوده بشود.
- شما که پُرتوانید، ولی دستتان چرا در فیلمی که دیدیم از مراسم، شکسته؟
متأسفانه یکی دو هفته قبل از مراسم خوردم زمین، دقت نکردم و حواسم پرت بود دستم شکست. ولی تأثیری در انجام مراسم نداشت.
- خانم مدرس، بفرمایید که چه شد و چرا شما تصمیم گرفتید که به مناسبت ۸۰ مین سال حیات آقای داریوش همایون مراسمی برگزار کنید همراه با یاریهای دوستانتان در کُلن؟
عرض شود که آقای مُهری، به هر حال، بعضی از پدیدهها آنقدر طبیعی و بدیهی هستند که آدم روی انگیزههایش زیاد فکر نمیکند. ما سالها بود که به دنبال فرصتی بودیم تا مراسم بزرگداشتی برای آقای همایون برگزار کنیم. برای اینکه بنظر ما ـ بخصوص این دهة اخیر و سالهای گذشته ـ آقای همایون با نظراتی که اتخاذ کردهاند و تأثیراتی که گذاشتهاند، در واقع مرز خانوادههای سیاسی و اندیشههای مختلف را در نوردیدهاند. و مجموعهای از دوستان و دوستداران ایشان فراهم آمدهاند که هر یک از خانوادههای مختلف، اندیشهای مختلف میآیند. طبیعتاً مایی که به دنبال مسئله والاترین و بالاترین حلقههای توافق ملی هستیم؛ خودِ وجود آقای همایون و این تحول و دگرگونیای که بر محور نظرات ایشان ایجاد شده بود را فکر کردیم باید به نمایش گذاشته بشود. و این بزرگداشت و نمایش در واقع انگیزه اصلی ما برای برگزاری مراسم بود. که فکر کردیم که خب، در هشتاد سالگی برای یک شخصیت اجتماعی ـ فرهنگی ـ سیاسی، زمان مناسبی است و باید این را ما منتظرش باشیم، تدارک ببینیم و برگزار کنیم. خوشبختانه این اتفاق افتاد و بسیار بسیار بخوبی برگزار شد.
- خانم مدرس، شما و همسر گرامیتان برآمده از خانواده چپ ایران هستید، اگر اشتباه نکنم. چطور توانستید با آقای همایون که به هر حال روشنفکر راست محسوب میشوند، ـ البته میدانم که تغییر و تبدلهایی در این سالها در اندیشههایشان رخ داده ـ چطور توانستید با ایشان همراه بشوید و چطور باصطلاح دو عنصر مانعه الجمع توانستند با هم جمع بشوند؟!
من اول یک نکتهای را خدمتتان بگویم که به هر حال یک واقعیتی است. تلاش، مجموعهای که الآن در آن فعالیت میکنم، چه آنهایی که اهل قلم هستند؛ مینویسند؛ بحث میکنند؛ و چه آنهایی که به هر حال در کارهای تشکیلاتی و فراهم کردن امکاناتش نقش دارند، خودش در واقع ظرفی است؛ یک نمودی است از این تحولاتی که ایجاد شده. و آن را الآن خدمتتان عرض میکنم. و زمینه همکاری و نزدیکی ما با آقای داریوش همایون در تلاش بوده. خب، در همین مراسم کمیتهای که تشکیل شد، علاوه بر من، آقای کشگر همسرم، آقای احسانی پور، یکی از فعالترین کسانی بود که بسیار بسیار زحمت کشید. چون ایشان در کُلن ساکن هستند و ما خودمان در هامبورگ. بسیاری از زحمات برگزاری این مراسم به عهده ایشان بود. خیلی از مهمانان را ایشان انتخاب کردند، دعوت کردند و به ما معرفی کردند. به هر صورت خودِ آقای احسانی پور از خانواده و از طرفداران نظام پادشاهی میآیند. ما گذشته چپ داریم. و این نزدیکیها در واقع تبلورش در اندیشههای آقای همایون کاملاً بارز است. این که ما اعضای یک ملت هستیم و اهدافی را که داریم که به نظر من والاترین و بالاترینش حفظ ایران و حفظ تمامیت و یکپارچگی ایران است؛ بازگشت به ارزشهای دمکراتیک و رواداری و اینکه ما به عنوان اعضای یک ملت باید بتوانیم نه تنها در کنار همدیگر زندگی کنیم بلکه، با همدیگر زندگی اجتماعی داشته باشیم. اینها عناصر اصلی در واقع، آن ارزشها و آن اندیشههایی بود که خب، طبیعتاً ما را هر روز به آقای همایون نزدیکتر و نزدیکتر کرد.
- شما یک شماره مخصوص هم داده بودید در مورد آقای داریوش همایون. آنهم همچنان به عنوان یک اثر ماندگار خواندنی است.
بله، بله. البته، در این مراسم ما سه محصول ارائه دادیم.
یکی از آنها که متعلق به خودِ آقای همایون بود. کتاب «من و روزگارم» که البته ایده بخش نخستینیاش که به صورت مصاحبة مفصلی است که توسط آقای بهمن امیرحسینی ارائه و انجام شد. بعد بخش دیگری که سرگذشت آقای همایون از زمانی که به زندان افتادند و بعد گریز ایشان از ایران آمده و بخش سوم روزنگاریهای دوران جوانی آقای همایون است که ….
بسیار درخشان است. یعنی اصلاً ….
… روال زندگینامهنویسی ایرانی را اساساً دگرگون کرده و بقول معروف محک را بسیار بالا برده و به سطح استثنایی رسانده. و این روزنگاریها در واقع در کتابی که در ایران بر علیه ایشان چاپ شده بود آمده بود ولی بصورت پراکنده، یعنی مثلاً دو تا سه خط از این روزنگاریها آمده بود و چند صفحه تفسیرهایی که دشمنان ایشان به آن اضافه کرده بودند. و یکی از دوستداران جوان ایشان زحمت کشید تمام اینها را جمعآوری کرد به صورت یک مجموعه منسجم درآورد. اول این مجموعه تحت عنوان «خاطرات به یغما رفته داریوش همایون» در ایران چاپ شد و بعد در اختیار آقای همایون قرار داده شد که خیلی اصرار همسر من بود و از آقای داریوش همایون خواهش کردیم که حتماً به عنوان ضمیمه سوم این کتاب بیاورند. سالها بود که آقای کشگر به دنبال این بود که این خاطرات چاپ بشود. برای اینکه به هر حال، خودش یک الگوی استثنایی است در رابطه با به هر حال سرنوشت یک جوان، یک نوجوان، وکلنجاری که با خودش میرود تا رشته زندگی را در اختیار بگیرد. بسیار زیبا و جذاب است و این بخش سوم به کمک آریا پارسی به این کتاب اضافه شد و مجموعه بسیار ارزنده ای را ارائه کرد.
- مجموعهای به نام «من و روزگارم». از روز شنبهای که به دستم رسیده، همچنان آنرا میخوانم.
بسیار عالی. امیدوارم که لذت ببرید.
در هر صورت، این یکی از آثاری بود که ما آنجا در آن شب ارائه دادیم. سعی کردیم که آنرا برسانیم چون میدانستیم که این مراسم باید برگزار بشود و ما تمام تلاشمان را کردیم تا این چاپ و ارائه بشود.
محصول دیگری که آنجا به آقای همایون تقدیم شد، شمارة دیگری از تلاش است که باز اینجا فراتر از نُرمهای عادی بود. به این معنا که اگر شمارة ۱۸ تلاش دربارة آقای همایون بود، اما در این شماره علاوه بر اینکه مطالبی دربارة نظرات آقای همایون هست، ولی شامل مطالب مستقلی است که نظرات دوستانی است که با این شماره همکاری کردهاند…
- خانم مدرس، یک مقاله هم دیدم از همین آقای مهرداد احسانی پور که با همة علاقهشان به خط فکری آقای همایون، ولی انتقادات خودشان را هم کردهاند از حزب مشروطه ایران.
به نظر من، در حوزة خاص فعالیت سیاسی و حزبی که امروز آقای همایون دارند، یعنی فعالیت سیاسی در چهارچوب حزب مشروطه ایران، این مطلب یکی از برجستهترین مطالبی است که در این مجموعه آمده ـ در این حوزه البته ـ اتفاقاً همین را میخواهم نشان بدهم، کیفیت کار دوستان و همکاران تلاش را میخواهم رویش تکیه کنم. ایشان با اینکه خودش از خانواده طرفدار نظام پادشاهی است، ولی به نظر من اتفاقاً یکی از مصادیق و نمونههای اندیشه درست است. تفکر مستقل سیاسی است. و ایشان از این زاویه حزب مشروطه ایران و وجود آقای همایون در این حزب را زیر ذرهبین بردهاند و واقعیتهای بسیاری را به درستی و به زبان بسیار متین و دوستانه مطرح کردهاند. به نظر من باید اینطور باشد. نگاه نقادانه از موضع سازندگی که البته اینها را همه ما از خود آقای همایون آموختهایم، نگاه درست کردهاند. و ایشان توانستهاند نگاه درست را بازتاب بدهند در این نوشته.
- ممنونم خانم مدرس. حالا بفرمایید که اثر سوم چه بود؟
اثر سوم که در واقع در آغاز برنامه پخش شد، یک پرتره تصویری و صوتی بود که به صورت DVD تهیه شده بود توسط تلاش، و آن پخش شد. سرنوشت و زندگی آقای همایون از کودکی تا امروز و دوران تبعید، بررسی شده بود و خب، طبیعی است از نگاه تلاش. به کمک یک متن نوشتاری تصاویر بسیار متعددی از آرشیوهایی که ما در اختیار داشتیم که اینها به صورت فیلم پرترهای، تصویری ـ صوتی ارائه شد و آنجا تقدیم آقای همایون شد و بسیار بسیار مورد استقبال قرار گرفت. بسیار زیاد.
- شما وقتی تصمیم گرفتید که همایش ۸۰ مین سال آقای داریوش همایون را برگزار کنید، اصلاً به خودشان گفتید؟
بله، بله. نظر همسرم بود… خب، خانمها معمولاً دوست دارند کاری را که میکنند اولاً خودشان بر اساس ابتکارات خودشان انجام بدهند و یا سعی میکنند اینطور باشد. ولی آقایان نه، خب، طبیعتاً میخواهند که در واقع همه چیز از قبل روشن باشد و به همه گفته شده باشد. و نظرشان این بود که این موضوع را باید به آقای همایون بگوییم ـ البته درست هم بود ـ برای اینکه مهمانانی که ما مورد نظرمان بود نمیتوانستند آنهایی را که آقای همایون مایل بودند در این مراسم باشند را در بر بگیرد. ما که همه افراد را نمیشناختیم. بخصوص اعضای خانواده ایشان را و دوستان نزدیک ایشان را…. به همین خاطر اینها را میبایست به آقای همایون میگفتیم. برای اینکه در اولین گام در تنظیم این لیست مهمانان ایشان میبایستی نقش اساسی را میداشتند. این بود که اصل قضیه را میبایست به ایشان لو میدادیم. که انجام شد و دادیم.
به هر حال یک سری مسائل مانند ارائه کتاب خب، طبیعتاً ایشان میدانستند ولی بخشهای دیگری را حتی الامکان سعی کردم من با پافشاری از دانستن ایشان مخفی نگهدارم که برای ایشان هم در واقع سورپریز بشود. و شد تا حدودی. ولی ایشان در جریان عمومی کار بودند.
- خانم مدرس، در مجموع اولاً چند نفر را دعوت کردید، چند نفر توانستند بیایند، و دعوتها با انتخاب آقای همایون بود یا دعوتها به انتخاب شما و آقای همایون با هم؟
عرض شود که، اولاً باید اینجا از این واقعیت که دستمان تنگ بود پوزش بخواهم. ما نوع مراسم بزرگداشتی که برای آقای همایون در نظر داشتیم، مراسمی بین یک جلسه رسمی و ضیافت بود. و برای اینکه حالت یک ضیافت را داشته باشد باید تدارک دیده میشد، پذیرایی میشد و پذیرایی که واقعاً در خورِ ایشان میبود، در خورِ مهمانان آن شب میبود، و این از عهده مالی ما برای برگزاری جلسهای که مثلاً صدها نفر در آن شرکت داشته باشند، ناممکن بود. و از اینجا باید پوزش بخواهم از صدها نفر دیگری که واقعاً مایل بودند در مراسم آقای همایون شرکت بکنند، پوزش بخواهم که ما این امکان را نداشتیم. هیچوقت دست تنگ تلاش نتوانسته آرزوهای این مجموعه را درواقع پاسخ بدهد. بنابراین، ما محدود کردیم خودمان را به حدود ۱۰۰ نفر مهمان برای آن شب. دوسوم این مهمانان انتخاب تلاش بودند و بعد از اینکه ما لیست را فراهم کردیم، به آقای همایون نشان دادیم. و گفتیم که بقیهاش را شما لطفاً پر بفرمایید. خب، طبیعی است وقتی از هفت ماه پیش شروع کردم به ارتباطگیری با مهمانان، تعدادی مثل خودِ شما و متأسفم که جایتان خیلی خالی بود آنجا…
و ما سعی کردیم دوستانی که «نه» گفتند، با کسانی که مایل هستند بیایند، جایگزین بکنیم. مراسم با تعدادی حدود ۱۰۵ نفر برگزار شد. البته این لیست خیلی تغییر کرد. به مناسبت اینکه تعدادی نتوانستند بیایند و ما از آنهایی که توانستند و مایل بودند جایگزین کردیم. ولی ترکیب لیست به هر حال، در اصل انتخاب تلاش باضافه انتخاب آقای همایون بود که ما این را به اطلاع آقای همایون هم رساندیم.
- خانم مدرس، به عنوان یک گزارشگر، گزارش بدهید از ابتدا تا انتهای جلسه. کی شروع شد دقیقاً و چه گذشت؟
عرض شود که به عنوان یک گزارشگر و شخص سوم، طبیعی است که من خودم خیلی از نحوه برگزاری جلسه راضی هستم و این بازتاب خواهد داشت در گزارش من. ورود به جلسه را ما پنج و نیم اعلام کردیم که بتوانیم رأس ساعت شش شروع کنیم. علیرغم آن تا حدود ۲۰ دقیقهای با تأخیر آغاز شد. ابتدا چند کلمهای از سوی من به عنوان گرداننده آن مجلس اعلام شد و همگی دستجمعی آرزوی سلامتی و طول عمر بیشتر آقای همایون را کردیم و همگی همزمان با هم به ایشان ادای احترام کردیم به زندگی پُرقدر ایشان. بعد روند جلسه توضیح داده شد این که چه قسمتها و چه برنامههایی را در بر خواهد گرفت. که بخش اول پخش آن پُرتره بود که خدمتتان عرض کردم. حدود ۵۰ دقیقه طول کشید. که بسیار بسیار مورد استقبال قرار گرفت. ما سفارش زیادی گرفتیم، دوستان زیادی هستند که الآن این پرتره را میخواهند داشته باشند. امیدواریم بتوانیم همراه با یک ساعت، یک ساعت و نیم فیلم از آن مجموعه در سامانه تلاش قرار بدهیم. بعد نوبت به سخنرانیها رسید …
- خانم مدرس، بفرمایید الآن جایش است که بفرمایید سامانه تلاش آدرسش چیست؟
سامانه تلاش www.Talashonline.com بعد بخش سخنرانیها رسید که از اینجا باید تکیه کنم واقعاً در طول این هفت ماه بسیار بسیار برای تصمیمگیری اینکه چه کسانی سخنرانی بکنند در آن جمع دچار سختی و دشواری شدیم. علتش هم این بود که تعداد بسیار زیادی از افرادی که در آن جمع حاضر بودند خودشان اهل قلم، اهل سیاست، اهل فکر بودند و انتخاب از میان اینها برای ما بسیار مشکل بود. ناگزیر آمدیم زندگی آقای همایون را مبنا قرار دادیم آنهم نه درازایش بلکه ژرفایش و شاخههای مختلف آن را. و آمدیم آنرا به حوزههای مختلفی تقسیم کردیم و بر اساس این حوزهها دیدیم چه کسانی میتوانند مناسبترین افراد باشند برای سخنرانی در آنجا. اولین حوزهای را که انتخاب کردیم، حوزة سیاست بود. طبیعتاً ما برای اینکه طبق صحبتهای اولم، نشان بدهیم که آقای همایون شخصیتی است که مرزهای جداییهای سیاسی و اختلافات سیاسی را در نوردیده و پشتسر گذاشته و شخصیت ملی آن جامعه است، سرنوشت ملی آن جامعه در دست همه ماست و ایشان متعلق به همه آن ملت و یک سرمایه ملی است، طبیعتاً انتخاب چهره از داخل طرفداران نظام پادشاهی دیگر معنا نمیتوانست داشته باشد. ما اینجا سعی کردیم که از چهرههای در واقع چپ، یعنی جبهه مقابل و مخالف یا رقیب سیاسی آقای همایون را انتخاب بکنیم که در واقع روی پیام اصلیای که آقای همایون سالهاست رویش تلاش میکنند این که «ما اعضای یک ملت هستیم» و باید بتوانیم در کنار هم فعالیت اجتماعی داشته باشیم چهرهای را انتخاب کردیم که خودش سالها پیامآور این پیام است. و خانبابا تهرانی انتخاب آن کمیتهای بود که برای تصمیمگیری برای نحوه و چگونگی برگزاری این بزرگداشت تشکیل شده بود.
آقای خانبابا تهرانی را انتخاب کردیم و سیاست اولین حوزهای بود که با آن برخورد کردیم. خیلی هم طبیعی است که پایگاه اصلی تلاش سیاست است و سیاست را از شخصیت آقای همایون مطلقاً نمیشود جدا کرد. و ایشان را به عنوان سخنران اول انتخاب کردیم. بعد رفتیم توی حوزه روزنامهنگاری که روزنامهنگاران برجسته و صاحبنامی در آن جلسه حضور داشتند و بسیار هم فعال بودند. بعد در این حوزه تقسیم بندی کردیم به هر حال سعی کردیم از روزنامهنگارانی که در شرایط بسیار حساس با آقای همایون تماسی داشتند و ایشان را تجربه کردند یا همکاریهایی که داشتند انتخاب کنیم. آقای بهنود سخنران این جمع بودند. بعد آقای علیرضا نوری زاده بعنوان روزنامهنگاری که نه تنها در یک شرایط استثنایی آقای همایون را تجربه کرده بودند، بلکه مواضع ایشان را مثل خیلی از ماها و خیلی از سخنرانان دیگر مو به مو دنبال کرده بودند، ایشان سخنرانی کردند.
بعد یک زاویه بسیارمهم دیگری را که ما انتخاب کردیم: ببینید ما برای فردی بزرگداشت میگرفتیم که تنها به دلیل شش دهه فعالیت گذشتهاش نبود. بلکه تأثیرات نظر و افکار و پرتو اندیشههای ایشان در آینده برایمان خیلی مهم بود که این را نشان بدهیم. این را چگونه توانستیم تبییناش کنیم، بیانش کنیم و نمایشاش بدهیم؟ با انتخاب یک چهره جوانی که جای اگر نگویم نوة آقای همایون، جای فرزندشان حتماً هست. جوان ایرانی که از سن ۱۸ سالگی از مناطق جنگزده ایران به امید کسب دانش و پرورش استعدادهایش میآید به خارج کشور و در اینجا بزرگ میشود و در اینجا پرورش پیدا میکند و به مدارج عالی میرسد. چهرهای که در حال حاضر یکی از نیروهای بسیار فعال جامعه آلمان است، پست بسیار بالا و در خورِ توجهی دارد، رئیس هیئت متخصصین سیاستهای اقتصادی سندیکای سرتاسری آلمان است، در حوزة مسائل بینالمللی و اروپا، خب این فرد علیرغم اینکه ساعتی را با آقای همایون به طور کامل ننشسته و ارتباط مستقیم نداشته، ولی «واوی» نبوده که آقای همایون نگفته باشد که ایشان دنبال نکرده باشند. و بسیار متأثر از اندیشههای آقای همایون بود. ما از ایشان خواستیم که به عنوان نمونه نسل جوانی که پیام آقای همایون را به بهترین شکل گرفتهاند، سخن بگویند.
ما متأسفیم که امکانات فراهم نبود که این نمونهها را از داخل ایران بیاوریم. ما داریم بسیاری از جوانانی را که در حوزة تحقیق، دانش و علم سیاست حول اندیشههای آقای همایون دارند کار میکنند. متأسفانه دستمان کوتاه بود از این نیروها ولی اینجا این نمونه برجسته را داشتیم که از ایشان خواستیم سخنرانی کنند.
- خانم مدرس، اسمشان چی بود؟
آقای دکتر مهرداد پاینده.
- ایشان خیلی مقاله برای شما نوشتهاند.
بله، ایشان یکی از همکاران دائمی تلاش هستند. و به هر صورت ایده دادن این مجله هم که به مناسبت آنشب در آمد، از طرف ایشان بود. خودشان هم یکی از برجستهترین مقالات این مجموعه دارند و سخنرانیشان هم روی سایت خواهد آمد. شما ملاحظه خواهید کرد که من اغراق نمیکنم. از توانمندیهای فکری و اندیشهای نظرات ایشان که آقای همایون را چقدر خوب شناختهاند!
سخنران دیگر آقای سیروس آموزگار بودند که اصلاً کیفیت دیگری به جمع بخشیدند. شما باورتان نمیشود، چه سخنرانی شیرین و دلچسبی انجام دادند و در لابلای سخنان شیرین و دلچسب و طنز چه واقعیتهای تلخی را نسبت به جامعه گذشتة ایران و بیرحمیهایی که نسبت به آقای همایون روا داشته شده بود، به نقد کشیدند. یکی از بهترین ساعتهای این جلسه بود و بسیار لذتبخش بود. و من بسیار خوشحال و سپاسگزارم از سیروس آموزگار.
و جالب اینکه ما زمانی که شروع کردیم به برنامهریزی در آغاز، همه توافق داشتند که سیروس آموزگار باید در این مراسم سخن بگوید. و بعد در انتهای مراسم آقای همایون صحبت کردند که سخنانشان آن لحظه مکتوب نبود و قول دادند تنظیم کنند و در اختیار تلاش بگذارند. و ایشان سخنانشان دوباره به هر حال یک افقهای نوینی را در جلوی چشم شنوندگانشان باز کرد. بسیار سخنرانی برجسته و نکات بسیار بدیع و تازهای را دارد. نمیخواهم بگویم این حرفها را نزده بودند، ولی تبیین جدیدی بود برای خودِ من. به عنوان نمونه ـ نمیدانم آیا وقت دارم یا نه ـ یک بخشی از آن را در اینجا بیان بکنیم.
- خانم مدرس، قبل از اینکه اشاره بکنید به سخنان ایشان، اولاً ۱۲ دقیقه دیگر وقت داریم، دوم اینکه، میخواستم بپرسم آقای خانبابا تهرانی آمدند یا نه؟
بله، سخنران اول ما آقای خانبابا تهرانی بودند.
- چون به من گفتند که نمیروند.
ایشان در باره تجربههای گذشتهشان با آقای همایون صحبت کردند. از جمله اینکه، آقای همایون از همان موقع که من در صف مخالف ایشان بودم و ایشان در مخالفت با جریان من بودند، استثنایی بودند. از همان آغاز ایشان استثنایی بودند. مثالی زدند. آن موقع که آقای همایون توی حزب سومکا بودند، ایشان هم در سازمان جوانان حزب توده بودند. گفتند که خب، طبیعی است که جامعه آن موقع درگیر بود، فحاشی و زد و خورد و به هر حال، ماهیت اصلی و ظاهری و واقعی آن لحظههای تاریخ ایران بود، ولی ایشان با اینکه عضو سومکا بودند، و سومکا جریانی بود که میریخت، میزد و میپاشید، ولی خودِ رفتار آقای همایون استثنایی بود. مثلاً میگفت که ایشان اساساً بر مبنای بحث و دیالوگ هم همان موقع کار میکرد. میگفت میآمد هر از گاهی به دفتر جوانان حزب توده و ما آنجا میگفتیم باز شاخ شمشاد آمد! بخاطر اینکه قد و قواره آقای همایون هم به هر حال درخورِ توجه است، و میگفت، میآمد آنجا و با ما بحث میکرد. گفتگو میکرد و میگفت چرا و کدام سیاستها و… در آن سنین جوانی! و این خاطرات و بحثهایی را که آقای خانبابا آنجا طرح کردند، بسیار بسیار شیرین و درخورِ توجه است. البته همانطور که گفتم، این گفتههای سخنرانان همه گردآوری و از روی نوار پیاده میشوند و تصحیح میشوند و بعد در یک مجموعهای همراه با پیامهایی که هست، گزارشاتی که داده میشود و چند مصاحبه با افرادی که در آن مراسم حضور داشتند و فرصت صحبت کردن نیافتند در دفتری به عنوان جشن نامه مراسم بزرگداشت آقای همایون ارائه خواهد شد.
- خانم فرخنده مدرس، اطلاع دارید که حزب مشروطه ایران تا آنجایی که من میدانم، چند رایزن داشت. یکی از آنها که فکر میکنم از لحاظ فکری برجستگی خودش را نشان داده، آقای داریوش همایون است و یکی دیگر از آنها شادروان اسدالله مروتی.
بله، بله، بله.
- صحبتی از ایشان و این درگذشت به هرحال باید گفت واقعاً جانگداز ایشان در آنجا شد؟ در آن مراسم.
نه. به هر صورت به دلیل اینکه خب، ما به هر حال ایرانی هستیم. و یک باورها و اعتقاداتی داریم. البته به خود من شاید این برمیگردد. ما خبر درگذشت آقای اسدالله مروتی را درست یک روز قبل دریافت کردیم. خیلی متأثر شدیم. و از اینجا درگذشت ایشان را به تک تکِ اعضای خانوادة ایشان، دوستان ایشان و بویژه شما و رادیو صدای ایران تسلیت عرض میگویم. ولی احساس کردیم که در مراسم بزرگداشت و روز تولد آقای همایون این خبر تلخ را چگونه بیان بکنیم که به هر حال به قول معروف، آن حالت غمانگیز را نداشته باشد.
- حالت تلخی را به جلسه ندهد
و گرد غم بر آن مجلس نپاشد. این خبر برای بسیاری از افرادی که در آنجا بودند بسیار غم انگیز بود.
- خانم مدرس عزیز، الآن فرصتی است به مدت ۸ دقیقه. فرصتی است که بفرمایید که آقای همایون چه گفتند؟
آقای همایون بحث مفصلی را مطرح کردند در ادامه و اشاره به بحثهای آقای پاینده. آقای پاینده اساس صحبتشان بر این محور بود که خودشان را به عنوان جوانی که جای فرزند آقای همایون است، بیشتر از هر کسی به آقای همایون نزدیک میدانند. و اندیشههای ایشان را مطابق با آرزوها و خواستههای نسل جوان ایران میدانند. و اینها را مستدل کردند و بیان کردند. نمونههایی را که از اندیشههای آقای همایون بیرون کشیدند مثلاً ناسیونالیسم مدرن ایرانی را به نظر او، آقای همایون تدوین کردند و اینکه اساساً ایشان حتی سرنوشت خودش را اینکه در دو دوره تاریخی متفاوت اینها به دنیا آمدهاند و نمیتوانند از لحاظ طبیعی همنسل باشند را ایشان معتقدند بر اساس برداشتهایی که از زندگی آقای همایون کردهاند از آموزشهایی که آقای همایون در نظراتشان دیدهاند، حتی میخواهند این واقعه طبیعی را تغییر بدهند خودشان را به عبارتی هم نسل آقای همایون و آقای همایون را هم نسل جوانان ایران مطرح کردند.
آقای همایون در ادامه این بحث نسلهای مختلف را یک تدوین جدیدی کردند، موضوع نسلهای جدید، با توجه به افزایش دوران سن بشر مطرح کردند و نسل خودشان را که افرادی هستند که در واقع از سنین میانسالی گذشتهاند و به دوران پیری رسیدهاند، سالخوردگان نامیدند و وظایف این نسل را در قبال نسل آقای پاینده و نسلهای آینده توضیح دادند. یک تکه از نظراتی که در آنجا مطرح کردند، نظرات بسیار بسیار بدیع و تازهای بود. ایشان از واژه کائوس استفاده کردند. کائوس که میدانید در ترمینولوژی یک معنای خاصی دارد. یعنی در همریختگی همه چیز، بینظمی کامل. و در اندیشههای دینی و در مذاهب مختلف این نظر وجود دارد که قبل از آفرینش جهان وضعیت کائوس حاکم بوده.
یعنی همه چیز در همریخته، بینظم و آشفته بوده تا اینکه خداوند جهان را خلق میکند. نظم را میآفریند. شب و روز، ماه و سال. انسان، موجودات دیگر و… پروسه زندگی همه اینها، نیازهایشان. همه اینها نظمی است که بعد از آن کائوس ایجاد میشود.
آقای همایون وضعیت انقلاب اسلامی را که به دست همه ملت ایران در بخشهای مختلف، از روشنفکری، توده، حکومت تا نیروهای مخالفش همه را در آن سهیم دیدند. را به تعبیری به آن وضعیت کائوس مقایسه کردند. و گفت ما در این انقلاب همه چیزمان را برهنه کردیم. از بالا تا پایین. و همه چیز را بهم ریختیم. و حالا بعد از این کائوس نوبت تنها به سازندگی میرسد.
دختر من هم در آنجا حضور داشت و نقش بسیار فعالی داشت در آن مراسم، صحبت میکردم راجع به مضمون این سخنان. البته برای ایشان بسیار بدیهی بود فهم نظرات آقای همایون خیلی روشن بود بر اساس تربیت و آموزشی که در جوامع غربی دیده ولی میگفت چرا برای تو این بحث تا این اندازه جذاب است؟ گفتم ببین، شماها تجربهای از انقلاب اسلامی ندارید. مقایسه این کائوس با انقلاب اسلامی برای خود من یک دید نوینی است نسبت به این حادثه. گفت چگونه؟ گفتم: ببین، انقلاب اسلامی و حدوث آن و نقش من به عنوان یک جوان در آن، تمام وجود مرا تسخیر کرده بود از اینکه همیشه دچار این پشیمانی و سرزنش هستم که در تمام طول دهههای تبعید که چرا ما دست به این اقدام زدیم؟
اما از نگاه این ترمینولوژی یعنی کائوس، این اتفاقی که افتاد ـ البته میتوانست نیفتد. اگر ملت عاقلی بودیم نباید میافتاد. به نحو دیگری میباید نارساییها و کاستیهای ریشهای آن مملکت را برطرف میکردیم ـ ولی حالا که اتفاق افتاده به هر حال این امکان برای ما فراهم شده که همه چیز را از نو بسازیم. و به گفته آقای همایون، مهمتریناش این بخش است. این بخش از صحبتهای آقای همایون خطابش روی سرآمدان جامعه، روی روشنفکران جامعه است. که اگر میخواهید از این وضعیت کائوس بیرون بیایید ـ چون دخترم بحث میکرد که شاید ایران سالها در وضعیت کائوس باقی بماند ـ ولی گفتم بله، اینجا خطاب آقای همایون به روشنفکران و مسئولان اِلیت آن جامعه است. که اگر میخواهیم از این کائوس بیرون بیاییم، این پرونده را ببندیم هیچ چارهای جز سازندگی، ترقی، پیشرفت و در واقع اندیشهای که به این پیشرفت و ترقی کمک بکند که به نظر ما اندیشه لیبرال دمکراسی است، هیچ چاره دیگری نداریم. و این برای خود من اندیشه رهاییبخش است. چون از آن تسخیر پشیمانی و آن احساس سرزنش بیرون آمدم. هر کاری را که امروز میکنم در پرتو پیشرفت و ترقی میبینم. این به من انرژی بیشتری میدهد. و این بحث آقای همایون برای من بسیار بسیار جذاب بود.
- بسیار سپاسگزاری میکنم خانم فرخنده مدرس گرامی، سردبیر نشریه تلاش همراه با همسر گرامیشان آقای علی کشگر. آقای کِشگر یا آقای کَشگر
آقای کشگر بهتر است برای جلوگیری از هر گونه سوءتفاهم و آزار برخی از دوستان که تلفظ اسمشان نزدیک است. و همراه با ما آقای احسانی پور. که از ایشان حقیقتاً سپاسگزاری میکنم. البته جای تشکر نیست چون ایشان جزئی از تلاش هستند. ایشان وظیفه خودشان را بسیار خوب انجام دادند همچنانکه ما وظیفه خودمان را در قبال آقای همایون انجام دادیم.
- خیلی ممنونم. یک سئوال دیگر از شما دارم.
بفرمایید
- چرا روی جلدی که از آقای داریوش همایون گذاشتهاید یک رنگ است؟
چرا سیاه سفید است؟
برای اینکه الگانت است
- یعنی به این ترتیب میخواستید الگانت جلوه کند
بله، البته نتوانستیم. متأسفانه اشتباه چاپخانه بود و چندین بار رفت چاپخانه و برگشت
زیباست. یک دنیا …
- شما هم خیلی به آقای همایون علاقه دارید. واقعاً در خورِستایش است.
البته خب، خیلیها هم سرزنش میکنند
- نه، چه سرزنشی؟ هر کس میتواند اندیشههای خودش را بیان بکند.
بله، حق هر کسی است که احساسات و عواطف … به هر حال رابطه ما ـ تلاش ـ با آقای همایون رابطه فکر و قلم است. اندیشه است و از این زاویه طرفداری از یک اندیشه به نظر من اگر پایهای دارد، مایهای دارد، به هر حال حق هر کسی است و ما تا جایی که میتوانیم از آن دفاع کنیم، مستدل بیانش کنیم و گوش شنوایی هم برای نقد داریم. خودمان هم زبان نقد را داریم، و هر کسی را هم که زبان نقد دارد و جایی به اندیشههای آقای همایون و فعالیتهایشان ایرادی میبیند اگر زبان فرهیخته داشته باشد ارائه بدهد مثل آقای مهرداد احسانیپور در مقالهای که نوشتهاند، ارائه میدهیم نشان میدهیم که به هر حال با تمام ستایشی که از اندیشههای آقای همایون میکنیم، قادر هستیم با فاصله نگاه بکنیم. و هر جا که ایرادی میبینیم قادر هستیم که بگوییم و مطرحاش بکنیم.
- خانم فرخنده مدرس، من همیشه ستایش داشتم برای آقای احسانیپور. یک جوان آگاه و فعال. ایشان چند روز پیش که با من تلفنی صحبت کردند، به من گفتند که مقالهشان را بخوانم و اگر نظری داریم به ایشان عرض کنم. خوشحالم که مجله به دستم رسیده و میتوانم بخوانم. در این شماره که شماره ۳۰ ام تلاش است، این عنوانها به چشم میخورد:
مشروطه نوین، روایت لیبرال دمکراتیک از انقلاب مشروطیت در اندیشههای داریوش همایون… آریا پارسی ــ ادای سهمی به سیاست؛ داریوش همایون و پرسش بنیادین در سیاست… بهروز داودیان ــ کشف میانه (نگاهی به واژههایی از داریوش همایون)… مهدی استعدادی شاد ــ حقوق زنان در گستره مشروطهخواهی داریوش همایون… ایران اهورائی ــ عاشق تقدیر خویش… سیروس علینژاد ــ ایران و غرب… فرهاد یزدی ــ ضرورت بازگشت به پیشینه در سدهی بیستویکم… دکتر مهرداد پاینده ــ دو روی اقتصاد ملی در بیتعادلی… دکتر حسن منصور ــ سخن اهل دل برای ایران… م.سحر ــ ملت، دولت و کشور سه عنصر یگانه… علی کشگر ــ امنیت، مفهومی به اهمیت و گستردگی زندگی انسان… حشمت رئیسی ــ دکترین نوین حق تعیین سرنوشت… دکتر محمدرضا خوبرویپاک ــ دگرگونی گفتمان و فرهنگ سیاسی… مهدی فتاپور ــ راه دشوار استقلال و حزب مشروطه ایران… مهرداد احسانیپور ــ باز هم برای دوست… جمشید طاهریپور ــ داریوش همایون و تلاش در جهت لیبرال دمکراسی… محسن کردی ــ روشناندیشی در تاریکی دهههای ذهنهای بسته، برداشتهائی از چهار نوشته داریوش همایون… فرخنده مدرس ــ انقلاب ناتمام ایران، نامه به امیرعباس هویدا، برای حزب چه کردهایم و چه باید بکنیم؟ در گفتگو با مجله تماشاـ۱۴ اسفند ۱۳۵۵ و جشنهای شاهنشاهی… داریوش همایون.
من از شما عمیقاً سپاسگزارم که به تلاش توجه دارید و هر بار به ما فرصت میدهید، جریان فعالیتهای خود را به اطلاع شنوندگان برسانیم.