«

»

Print this نوشته

حضور ایران در خلیج فارس / آیندگان ۲۲ فروردین ۱۳۴۹ / داریوش همایون

‌ایران و شیخ‌نشین‌ها باید شالوده مناسبات وسیع و فراگیرنده‌ای را بریزند و بر دشواری‌های کوچک و بزرگ بیشماری غلبه کنند. مبادلات فرهنگی و تجاری؛ همکاری‌های اقتصادی و بازرگانی؛ ترتیبات امنیتی برای حفظ خلیج فارس؛ بسط ارتباطات. این همه نیاز به فعالیت پردامنه‌ای دارد. ایران به سهم خود آمادگیش را نشان داده است و آنچه بتواند برای ترمیم ویرانی‌های صدوپنجاه ساله تسلط خارجی خواهد کرد.

حضور ایران در خلیج فارس

آیندگان ۲۲ فروردین ۱۳۴۹

داریوش همایون

مذاکرات سه جانبه‌ای که اکنون میان ایران و عربستان سعودی و قطر جریان دارد تنها مقدمه‌ای است بر سلسلۀ دراز گفتگوها و موافقت‌ها که باید از این پس بیاید. در خلیج فارس امری واقع شده است که هیچ کس به درستی همۀ عواقب آن را نمی‌تواند پیش‌بینی کند. یک تغییر عمده در این منطقه راه یافته است: حضور ایران برای نخستین بار در یک قرن و نیم گذشته.

از نظر جغرافیایی ایران همیشه در خلیج فارس حضور داشته است. سراسر کرانۀ شمالی خلیج را خاک ایران پوشانده است و استان فارس مانند همیشه نام خود را به آن داده است. با این همه ایران یک قرن و نیمی بود که در دریای جنوبی خود حضور نداشت. امپریالیسم خود را بر خلیج فارس تحمیل کرده بود. هر ارتباطی میان کرانه‌های شمالی و جنوبی را بریده بود. مانع ایجاد یک نیروی دریایی ایرانی شده بود. رشته‌های پیوند ایرانیان مهاجر را با سرزمین‌شان قطع کرده بود. حتی تجارت را تنها به صورت قاچاق اجازه می‌داد.

ایران در سراسر این دوران سلطۀ امپریالیسم در خلیج فارس واقع شده بود بی‌ آنکه در آن حضور داشته باشد. بدون قدرت دفاعی، روابط بازرگانی و فرهنگی، بدون دیپلماسی و بدون هیچ روزنۀ سیاسی، گویی ایران از دریای جنوبی خود بیرون رفته بود. در سرنوشت آن هیچ مداخله‌ای نداشت. حتی اندک اندک فراموش می‌کرد هدف‌های سیاسی در آن داشته باشد.

تغییری که اکنون روی می‌دهد افزوده شدن ایران بر خلیج فارس است و عجب نیست اگر این تغییر درست مصادف با لحظه‌ای شده است که ایران گره کور بحرین را به یک ضربت باز کرده است. در واقع آن انزوای صدوپنجاه ساله را در قسمتی همین مشکل دیرپای، طولانی‌تر و چاره‌ناپذیرتر می‌کرد. وقتی این مشکل دیگر برای ایران باقی نماند و تبدیل به مشکلی برای بیگانگان و دست نشاندگان آنها شد، ایران فرصت آن را یافت که آزادانه و با همۀ نیرو خود را به صحنۀ خلیج فارس بیندازد.

سرزمین‌های پیرامون خلیج فارس این تغییر را پیوسته بیشتر احساس می‌کنند. آنها به کشف همسایه‌ای نایل می‌شوند که می‌تواند آنچه را که می‌خواهند بدانها بدهد. قدرت دفاعی آن تضمینی برای حفظ ایشان از مداخله خارجی و خرابکاری داخلی است؛ نیروی اقتصادیش مکملی برای بازارهای آنان است؛ مهارت‌های فنی‌اش می‌تواند در اختیارشان قرار گیرد و وجودش ثباتی به منطقه می‌دهد که جایی برای پرکردن فضای خالی نمی‌گذارد.

آنها قدرتی را می‌بینند که در گذشته از چشمشان پوشیده می‌داشتند. قدرتی که نیازی به هیچ چیز آنها ندارد، ولی حتی بیش از خود آنها از ثبات و استقلالشان سود می‌برد. اختلافاتش را با هر یک از آنها که باشد به آسانی حل می‌کند و، از این بالاتر، می‌کوشد اختلافات میان خود آنها نیز باقی نگذارد.

دیدارهای پیاپی آنان از ایران و آشنایی با رهبران این کشور دیدگانشان را بر امکانات نامحدودی که حضور ایران، حضور فعال ایران، در خلیج فارس پیش آورده است و می‌آورد گشوده است. این دیدارها در هر دو طرف یک اثر دارد ـ افزودن بر کوشش به منظور جبران غفلت‌های گذشته.

آن روابطی که در آن یک قرن و نیم تسلط استعمار قطع شده بود و در دوسوی خلیج فارس دو دنیای متفاوت جدا از هم بوجود آورده بود اکنون باز برقرار می‌شود. منافع مشترک در زمینه‌های گوناگون ظاهر می‌گردد. همسایگان که بتازگی یکدیگر را کشف کرده‌اند فرصت‌های بازآمده را غنیمت می‌شمرند.

کارهای ناکرده در میان آنان بسیار است. ایران و شیخ‌نشین‌ها باید شالوده مناسبات وسیع و فراگیرنده‌ای را بریزند و بر دشواری‌های کوچک و بزرگ بیشماری غلبه کنند. مبادلات فرهنگی و تجاری؛ همکاری‌های اقتصادی و بازرگانی؛ ترتیبات امنیتی برای حفظ خلیج فارس؛ بسط ارتباطات. این همه نیاز به فعالیت پردامنه‌ای دارد. ایران به سهم خود آمادگیش را نشان داده است و آنچه بتواند برای ترمیم ویرانی‌های صدوپنجاه ساله تسلط خارجی خواهد کرد.