تلگراف خزعل
در همین روز تلگراف ذیل از طرف شیخخزعل بهمن رسید:
آستان مبارک حضرت اشرف اعظم آقای رئیس الوزرا دامت عظمته
«بعضیها فدوی را معتقد ساخته بودند که حضرت اشرف نسبت بهبنده احساسات بیمهری و بیلطفی دارید، ولی بحمدالله در این اواخر مطلع گردیدم که حقیقت حال چنین نیست و این مسأله موجب امیدواری شد. البته برخاطر مبارک معلوم است که آنسوءتفاهم از دسایس و آنتریکهای بعضی مغرضین و مفسدین، غیر از بختیاریها، که البته نسبت بهوجود ذیجود حضرت اشرف عداوت داشتند و میخواستند فدوی را آلت اغراض شخصیه و مقاصد دنیّه خود سازند تقویت و فزونی یافت. ولی بالاخره از کجی و اعوجاج این مسلک مطلع شده اینک بهعرض تأسف مبادرت نموده و از اعمال ناشایستهای که از طرف این بنده نسبت بهدولت علیه سر زده معذرت میخواهم و در آینده نیز کمافیالسابق نهایت آمال فدوی این است، نسبت بهدولت متبوعه کمال خدمتگزاری بهعمل آورده و تا آخرین درجه امکان با نهایت اخلاص نیّت و حسن عقیدت بهاجرای اوامر مطاعه اقدام کنم. امیدواری کامل دارم که حضرت اشرف نیز این عرض تأسف را پذیرفته و باز هم فدوی را مورد اعتماد قرار داده و از دولتخواهی فدوی اطمینان خواهند داشت. از قرار معلوم موکب سامی این روزها بهجنوب تشریف فرما میشوند و اگر این مسأله صحیح است خیلی شایق هستم که بهشرف ملاقات نائل شده و شخصاً بهآن وجود محترم که ریاست دولت متبوعه را دارا هستند، تأسف خود را از مامضی و تأمینات خدمتگزاری و خلوص نیّت در آینده عرض کنم. منتظر اظهار مرحمت و تعیین محل و موعد شرفیابی هستم.»
خزعل
یک کپیه هم توسط قونسول انگلیس از همین تلگراف رسید.
از اینکه قونسول انگلیس واسطه مخابره آن بود سخت متغیر شدم.
تلگراف ذیل را بهقونسول بوشهر مخابره کردم و جواب شیخ را هم مستقیماً دادم.
بوشهر
آقای ژنرال قونسول دولت فخیمة انگلیس
«اینکه خزعل تلگراف خود را بهوسیلة شما برای این جانب ارسال داشته است خالی از غرابت نیست زیرا اتباع داخلی نباید، در امورات مربوط بهخود، موجبات زحمت نمایندگان محترم خارجه را که قانوناً ممنوع از مداخلات هستند، فراهم آورند. دراینصورت بدیهی است که این قصور مربوط بهعدم اطلاع مشارالیه میباشد و جوابی همکه لازم بوده قبلاً بهتلگراف مستقیم بهمشارالیه دادهام.»
جواب ذیل را هم امر دادم مستقیماً بهشیخ مخابره کنند:
آقای سردار اقدس
«معذرت و ندامت شما را میپذیرم بهشرط تسلیم قطعی.»