پیشگفتار (چاپ اول)
کتاب حاضر از سه رساله مستقل، اما نه چندان بی ارتباط بهم، فراهم آمده است و در طول یک سال، میان ١۳۵۹ و ١۳۶۰/١۹۸١-١۹۸۰ نوشته شده است. کتاب، یک سفر فکری است به دیروز نه چندان دور ایران و فردایی که امید است چندان دور نباشد. بررسی گذشته است برای آنکه نیمه واقعیتها و دروغها و کلیشه ها معنی واقعی آن نپوشاند و بی میلی به رویارویی با واقعیات به تکرار اشتباهات نینجامد. اندیشههایی درباره حال و، بیشتر، آینده است برای آنکه نخستین وظیفه ما اکنون هرچه بیشتر اندیشیدن است.
رساله اول به اشتباهات و کوتاهیهای استراتژی توسعه و پیکار نوسازی ایران در بیست و پنج سال آخر دوران پهلوی می پردازد، با نگرشی به دهه های پیش از آن. این بررسی از دید یک موافق و دست در کار است که با اینهمه می کوشد خیره کارهای شگرفی که در آن سالهای بیمانند تاریخ ایران انجام گرفت نشود و ضعفهای اساسی را نیز ببیند. یک انتقاد از خود است بی انکه قصد خوار شمردن و انکار کرده های بزرگ در میان باشد. نسل کنونی ایرانیان چه بخواهند و چه نخواهند وامدار آن دورانند و چه بپذیرند و چه نپذیرند باید به آن در کنار دستاوردهای دیگر هفتاد و پنج سال گذشته سربلند باشند.
این بررسی تندی است فهرست وار که نیاز به دسترسی به منابع دارد تا از صورت نمودار گونه کنونیش بدرآید و تحلیلی در خور موضوع عرضه دارد. تا آنجا که به منظور کتاب مربوط است – کمک به آغاز بحث جدیتر و گسترده تری درباره ایران پیش از انقلاب و پس از آن – حتی یک بررسی تند نیز به کار خواهد آمد.
رساله دوم که بخش بزرگتر کتاب را فرا می گیرد «چرا» و «چگونه»ی انقلاب اسلامی را پیش چشم دارد. زمینههای تاریخی و فرهنگی انقلاب، تنشهای میان ناسیونالیسم ایرانی و اسلام، و نظریه حکومت شیعه و قدرت حکومتی، و واپسماندگی و فراگرد نوسازی بخش اول رساله را می پوشاند که شامل طرح یک پژوهش تاریخ فرهنگی نیز هست. در بخش دوم رساله، «چگونه»ی انقلاب با دیدی تحلیلی و نه وقایع نگارانه و با بینشی از درون رویدادها و تقریباً یکسره از دید ایرانی بررسی می شود و برخلاف پارهای نظریات به انقلاب به عنوان یک بسته سفارشی پستی که از خارج فرستادند نگریسته نشده است. اینکه چگونه رژیم ایران مایههای ویرانیش را فراهم آورد شرح داده شده است، هرچند سهم بیگانگان نیز از نظر دور نمانده است.
سومین رساله یک نقادی تحلیلی و ارزیابی دوباره تاریخ هفتاد و پنج سال اخیر ایران است که بخش بزرگتر خودآگاهی سیاسی ایرانیان نسل کنونی را تشکیل می دهد. کوشش شده است دور از پیشداوری و برکنار از غرضهای سیاسی و یکسونگری، سهم شایسته دورههای تاریخی ایران در آن هفتاد و پنج سال شناخته شود – نه بیش و نه کم – و این شناسایی، زمینهای برای یک آشتی با تاریخ گردد تا از آنجا به یک آشتی معنی دار ملی، و نه تنها شعار آن، برسیم.
عناصر زنده و همچنان سودمند این گذشته مشترک به عنوان مایه هایی برای همفکری کنونی و برنامه سیاسی آینده بازشناسی شده است و سرفصلهای کلی آن برنامه سیاسی برای آغاز بحث سازنده پیشنهاد گردیده است. پژوهشی است در گذشته برای ساختن آیندهای آزاد از برخی جنبههای ناپسندتر آن گذشته. تلاشی است برای درآوردن بحث سیاسی از حالت مبادله دشنامها؛ و نزدیک کردن آنها که در واقع بهم نزدیکتر از آنند که خود در می یابند.
بر هر سه رساله یک نگرش اخلاقی سایه افکنده است. سهم عنصر اخلاقی در حکومت و سیاست جای برجستهای در هر سه رساله دارد. زیرا به اعتقاد این نویسنده «پاشنه آشیل» واقعی جامه ایرانی ناتوانی اخلاقی آن بوده است – ناتوانی مردمان از زیستن با خود و حکومت بر خود.
در این نوشته هرجا میسر بوده از بردن نامها خودداری شده است زیرا تاریخ اخیر را در مرحله کنونی بهتر است از جنبههای شخصی هرچه تهی تر کرد. اگر برسهم کسانی در حوادث اشاره یا تأکیدی شده از ناگزیری بوده است و با رعایت آن مایه میانه روی و انصاف که نویسنده در توان خود داشته است.
منابع کتاب، آنچه در دسترس بوده ذکر شده است و اگر در جاهایی به سبب اوضاع و احوال غیرعادی سه ساله گذشته زندگی نویسنده از دست رفته و اشاره به آنها امکان نیافته پوزش خواسته میشود. اگر گاه مطالب بیش از اندازه فشرده می نماید از سر تنگ حوصلهگی نبوده است. زمانه تنگ شده است و نشان خود را بر همه جا نهاده است.
د. ه.
پاریس