کیانوش، کیانوشها، چه جوانی، چه جوانانی به سوی مرگ رانده شدند، چه جوانانی.
آنها که در ایران در قدرتند، هیچ نیستند، هیچ نیستند و حتی نام آنچه میکنند، حکمرانی نیست. قتل عمد است. مشتی قاتلند. آنها عصارهی روانپریشی، تعصب، تجاوزگری به ذهن و جسم و روان، پدرسالاری، عقب ماندگی و جهل هستند. این وطن برای آزادیخواهان و آنها که روحشان در جسمشان نمیگنجد، برای آنها که آرزویشان آبادی و آزادیاش است، وطن نشد، چون خود در هزارتوی جهل و خشونت محبوس است. قاتلین عمد به نام حفاظت از وطنی که از ما گرفتهاند، به جان ساکنینش افتادهاند. آنها این وطن را غصب و معنای وجودیاش را تهی کردهاند.
کیانوش جان، اگر تو نباشی، اگر هزاران دیگر مثال تو نباشند، سقوط این وطن قطعی خواهدبود. کیانوش جان، برای جوانی نکرده، برای زندگی در حسرت، برای تمام رنحهایی که به جرم آزادیخواهی بر تو تحمیل شد، اشک میریزیم اما سر خم نمیکنیم.
بله، این زندگی یک وطن به کیانوش و کیانوشها و به همهی ما بدهکار شد.
قرارمان این است که این وطن را بازپس بگیریم. یاد تو و هزاران عزیز دیگر و بهای سنگینی که پرداختید ما را متعهد کرده است که تا زندهایم، بر سر این قرار بمانیم.
مرگ ناخواسته خودخواستهشدهی کیانوش سنجری را به خانواده و عزیزانش، به دوستان و همرزمانش و به همهی آزادیخواهان تسلیت میگویم.
نیلوفر بیضایی
۱۵ نوامبر ۲۰۲۴