شاهزاده برای همکاری اصولی دارد که بارها اعلام نموده است. اتفاقاً اصول شاهزاده نیز استوار است بر «ایرانخواهی». بارها ایشان فرمودهاند که اعتقاد به ملت ایران و پرچم ملی، حفظ مملکت و اعتقاد به ارادهی ملت و دولت ملی سکولار، اصول ایشان برای همکاریاند. از این رو با جمهوریخواهان ایرانخواه نیز همکاری کردهاند.
برای کار سیاسی در ایران باید ایرانخواه بود؛
این روزها مجدد موضوع «اتحاد» در اپوزیسیون جمهوری اسلامی با مصاحبههای شاهزادهرضا پهلوی، پیش آمده است. عدهای میگویند تا زمانی که میان گروههای سیاسی اپوزیسیون اتحادی ایجاد نشود، جمهوری اسلامی فروپاشی نخواهد کرد. برخی نیز همزمان با این مسئله، پروندهی منشور جرج تاون را باز کرده و به علتهای شکست آن میپردازند. این وسط افرادی که تفکرشان برآمده از گفتمان ۵۷ است مانند همیشه، پهلوی را عامل شکست منشور جرج تاون و همچنین عامل عدم اتحاد اپوزیسیون معرفی میکنند. اما آیا واقعا میتوان درون اپوزیسیون شکلی از اتحاد را به وجود آورد؟! ببینید موضوع بسیار سادهست. برای کار سیاسی در ایران و آیندهی ایران ما نیازمند «ایرانخواهی» هستیم. یعنی فرد یا گروه سیاسی باید اصول بنیادین این ایرانخواهی را دارا باشد. اعتقاد و احترام و کوشش در جهت سه اصل را ــ در حداقلیترین حالت ــ، من ایرانخواهی مینامم که عبارتاند از:
۱_«حفظ کیان مملکت یعنی سرزمین ایران»
۲_«اعتقاد و احترام به ملت ایران و اراده ملی»
۳_«کوشش در جهت احیا دولت ملی».
این سه اصل چیزهایی نیستند که دلبهخواهی انتخاب شده یا به فرد و گروهی خاص تعلق داشته باشند. بلکه اساسیترین زمینههای کار سیاسیاند. همراه خود حقوق طبیعی یک ملت تاریخی و همچنین سازوکارهای نو دولت را دارند. یعنی هم خاک آن ملت بعنوان حقوق طبیعی حفظ میشود و هم میتوانند درون آن، اراده خود را با تعیین سرنوشت؛ یعنی تصمیمگیری در مورد آینده خویش، نشان دهند و هم دولت ملی را احیاء نمایند. از این رو این ملت میتواند برای خود «آزادی» را بعنوان شهروندان ــ آن چیزی که درون سیستم امتگرای اسلامی موجود نیست ــ به دست آورند و حقوق فردی خویش را بازیابند.
زمانیکه پیشزمینه کار سیاسی برای ایران این است، حال میتوان طرحی برای «اتحاد» ریخت. گروهها و افرادی که این اصول را پذیرفته باشند، میتوانند روی همین اصول متمرکز شوند و اتحادی را شکل دهند ولو روشهای سیاسی و جناحهایشان متفاوت باشد. زمانیکه این اتحاد شکل گرفت، میشود روی هدف متمرکز شد. هدف چیست؟ از دید من در شرایط امروز هدف ما دارای دو مرحله است. اول عبور از جمهوری اسلامی و منشاء و گفتمان شوم آن. دوم تلاش برای تحقق اصول «ایرانخواهی» که نام بردم. یعنی حفظ کیان مملکت و سرزمین ایران در زمان آشوب پس از فروپاشی یک نظم مستبد که مرزهای ایران را نیز به بحران کشانده است(در مورد این مسئله بعدا خواهم نوشت). و ایجاد بستری برای نمود اراده ملت و احیا دولت ملی. اینکه روشها و رفتار ما در این مسئله باید چگونه باشد، بحثیست جدا و هدف این نوشته بررسی آن نیست.
پس میبینیم هنگامیکه آن پیشزمینهها را داشته باشیم، احتمال رقم خوردن اتحاد و تمرکز بیشتر روی هدف، افزایش مییابد. اما در فضای اپوزیسیون، گروهها و افرادی هستند که این اصول را ندارند و نمیپذیرند و از بدو تأسیسشان، با این مفاهیم بیگانه و دشمناند. گروههایی وجود دارند که در ابتدا کمونیستهای مائوئیستی شیفتهی روستا بودند. آنها هرچند همان مائوئیسم را هم نمیفهمیدند اما به تقلید از آن، روی جامعهی روستایی بعنوان محرک انقلابشان، متمرکز بودند. انقلابی که هدف نهاییش درهم شکستن دولت ملی، مدنیت، برهم زدن نظم اجتماعی، سلب حقوق طبیعی شهروندان چنان آزادی و مالکیت بود و در این راه به خشونت و مبارزههای چریکی و مسلحانه و روستایی روی میآوردند. از خروجیهای مائوئیسم، پل پوت و خمرهای سرخش بود. آیا لازم است بگویم خمرهای سرخ چه بلایی سر کامبوج آورد؟ همین گروهها بعدها با امتگرایان اسلامی متحد میشوند و نفی همهی موارد انسان مدرن و ملت ایران را به توان دو میرسانند. آنهایی که از سفرهی انقلاب جا ماندند یا سهمشان در حد نان و پنیر و شلاق بود، با وقوع جنگ با رژیم بعث؛ این ملت، سرزمین و خاکش را به صدام فروختند. حامی اصلیشان صدام شد و بر ضد همین اصول «ایرانخواهی» مجدد به پا خاستند. امروز هم همین گروهها در شکلهای مختلفی موجوداند و آرمان و هدفشان با اندکی تغییر، همان است که بود. یعنی نفی همهی اصول ایرانخواهی. عدهای دنبال تجزیهاند و عدهای با مواردی چون فدرالیسم قومی میخواهند درهای خشونت را به روی ایران باز کرده و مسیر فروپاشی این مملکت را هموار سازند.
زمانیکه ما با چنین افراد و گروههایی طرف هستیم، آیا صحبت از «اتحاد» سراسری اپوزیسیون، بچگانه و عوامفریبانه نیست؟ اختلاف ایرانخواهان با این گروهها و افراد چنان زیاد است که «اتحاد» از ابتدا از مفهوم تهی میشود. اینها بدیهیاتیست که ما باید بارها و بارها تکرار کنیم.
اما اخیراً مناظره جناب تقیزاده را با کاوه شهروز در BBC دیدم در مورد موضوع اتحاد و جرج تاون. جناب تقیزاده به درستی فرمودند که هدف آن افراد، کسب مشروعیت سیاسی بهوسیله شاهزاده بود. و البته پیشترها نوشته بودم که شاهزاده نیز اهدافی داشت. یکی از آن هدفها، نشان دادن این موضوع بود که برای «اتحاد» باید اصولی مشترک و بنیادین داشت. کاوه شهروز در مصاحبه میگویند که «آقای پهلوی» باید با مخالفان نظام پادشاهی نیز گفتگو و کار کند. صحبت شهروز درست است. اما رندانه دغلکاریست. شاهزاده برای همکاری اصولی دارد که بارها اعلام نموده است. اتفاقاً اصول شاهزاده نیز استوار است بر «ایرانخواهی». بارها ایشان فرمودهاند که اعتقاد به ملت ایران و پرچم ملی، حفظ مملکت و اعتقاد به ارادهی ملت و دولت ملی سکولار، اصول ایشان برای همکاریاند. از این رو با جمهوریخواهان ایرانخواه نیز همکاری کردهاند. اما باید به امثال کاوه شهروز یادآوری کرد که شاهزاده به این علت با مجاهدین و تجزیهطلبان که عمدهی مخالفان پادشاهی در اپوزیسیون را تشکیل میدهند، همکاری نمیکند، چونکه ایرانخواه نیستند. یعنی هم آن اصول را نمیپذیرند و هم خائن به ملتاند. علت شکست منشور جرج تاون همین است. عدم پایبندی افراد حاضر، به منشور(رجوع شود به صحبتهای مهتدی و جلسهی خصوصیشان با ایلخانیزاده و حزبش) و همچنین نداشتن اصول مهم فعالیت سیاسی برای آینده ایران. آیا لازم است بگویم حزب کومله، از همان احزاب مائویستی در خدمت صدام بود؟ یا کارنامهی مجاهدین خلق را باز کنم؟ حتی افرادی که سعی دارند آن اصول را هم با خطر روبرو کنند، صلاحیت و شرایط کار سیاسی را ندارند. از جمله خود کاوه شهروز. که با طرح فدرالیسم قومی، راه تهدید و نابودی آن اصول را هموار میسازند و عملاً در جهت تخریب آن میکوشند.
در نتیجه موضوع عدم همکاری و اتحاد؛ موضوع اختلاف در انتخاب پادشاهی یا جمهوری برای فرم دولت نیست. مسئله فراتر از اینها؛ ایران است و اعتقاد و احترام و کوشش در جهت اصول ایرانخواهی.
در نهایت باید بگویم کسانی که همچنان سعی دارند از اتحاد صحبت کنند و این و آن را برای عدم اتحاد مقصر جلوه دهند، طرحی برای کار سیاسی ندارند. که اگر داشتند با وجود این همه تضاد و تفاوت در ماهیت و گفتمان گروهها، همچنان خاک را به این حفرهی عمیق اتحاد نمیریختند.
جمهوری اسلامی آخرین شانس این گروههای ضد ایران، برای رسیدن به آرمانهایشان است. خطوط مشخص است. یا ایران و ایرانخواهی پیروز خواهد شد و جمهوری اسلامی و هرآنچه که در جهت تخریب مملکت میکوشد را دفع میکند، یا شکست میخوریم و این سرزمین به سیاهترین نقطهی خود میرسد. در هر صورت نمیتوانیم با این جناح ــ جناحی که کل تاریخش نفی ایران و کوشش برای از بین بردن آن بوده است ــ متحد شویم ولو به ما برچسب بزنند و وافاشیستا سر دهند.
نقل از : چشم پادشاه