تشابهاتی که میان نمونۀ تاریخی جنبشهای دانشجویی دهه ۶۰ میلادی و تحرکاتی که امروزی در دانشگاه کلمبیا دیده میشوند، بسیار نگرانکنندهاند. گسترش فزاینده ایدئولوژیهای یهودیستیز در میان دانشجویان و در محافل دانشگاهی، آنهم در پوشش ضدیت با جنگ و به نام دفاع از «خلق فلسطین» میتوانند، باردیگر منجر به رادیکالیسم، ایجاد تفرقه، از همگسیختگی و ایجاد ناامنیهای مشابه آنچه در آلمان در دهه ۱۹۶۰ به وقوع پیوست، گردد.
یک هشدار از دل تاریخ!
الاهه رامندی
رویدادهای جاری در دانشگاه کلمبیا نه تنها بر آمریکا، بلکه بر جهان تأثیری ماندگار خواهد داشت. گسترش ایدئولوژیهای یهودیستیز در میان دانشگاهیان میبایست بیش از همه کسانی را هشیار کرده و آنان را وادار به واکنش نماید که مدافع جهانی خالی از تعصب هستند.
برای دریافت ملموس و روشنتری از تأثیرات جنبشهای اجتماعی، که امروز به نام دفاع از فلسطین، در میان لایههای دانشگاهی، آنهم نه تنها در دانشگاههای آمریکا، بلکه همچنین در برخی مراکز تحصیلات عالی در آلمان، به راه افتاده است، نگاه به نمونهای همسرشت و همسو از دل تاریخ، میتواند یاری دهنده باشد؛ یعنی نگاهی به تظاهرات گروههای چپ ایرانی و آلمانی در برلین، علیه محمدرضاشاه پهلوی. سفر محمدرضاشاه پهلوی، در روزهای پایانی ماه می و روزهای آغازین ماه جون ۱۹۶۷ به آلمان، در برلین با اعتراضات خیابانی به رهبری و سازماندهی دانشجویان ایرانی عضو کنفدراسیون جهانی دانشجویی، با حمایت و همکاری نیروهای رادیکال مارکسیستی در جنبشهای دانشجویی دهۀ ۶۰ میلادی رو ـ به ـ رو گردید. آن سفر شاه فقید و آن اعتراضات خیابانی از سوی جریانهای چپ، در پیآمدهای خود تأثیر ماندگاری بر تاریخ کشور آلمان برجای گذاشت، بهطوری که امروز هنوز پس از گذشت پنجاه سال، رسانهها و همچنین محافل دانشگاهی را، در زمینۀ علل شکلگیری، چگونگی سازماندهی و همچنین پیامدهای آن، بهطور گستردهای بخود مشغول داشته است.*
پس از سالها سکوت، اخیراً یکی از چهرههای کلیدی در آن جنبشی که به ایجاد آشوب و تخریب و رشد جریانهای خشونتگرا و گروههای چریکی در آلمان انجامید، یعنی بهمن نیرومند، با کتاب خاطرات خود، برای بازگویی بسیاری از حوادث آن جنبش رادیکال و خونین، پا به صحنه گذاشت. بهمن نیرومند از بنیانگذاران کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی و از مخالفین سرسخت پادشاهیست، که در آلمان به صورت تبعید بسر میبرد. بیوگرافی بهمن نیرومند از سابقۀ وی و پیوند نزدیکش با مبارزات خشونتآمیز در آلمان حکایت دارد، از جمله همراهی وی با رودی دوچکه (Rudi Dutschke) در طراحی نقشۀ بمبگذاری در پایگاه هوایی آمریکا در کشور آلمان. بهمن نیرومند در کتاب خاطرات خود صریحاً تأیید میکند که در سفر شاه به آلمان در سال ۱۹۶۷ ترور محمدرضا شاه را طراحی و برنامهریزی کرده بود.
بهمن نیرومند یک شب قبل از سفر شاه به برلین غربی، در گردهمایی در سالن دانشگاه برلین، کتاب خود با عنوان “مدل ایرانی یک کشور در حال توسعه یا دیکتاتور جهان آزاد” را رونمایی کرد. در این سخنرانی بهمن نیرومند کوشید، احساسات ضد جنگ در ویتنام، که در آن زمان جنبشهای دانشجویی را سخت زیر تأثیر خود قرارداده و دانشجویان را برانگیخته بود، به جنبش دانشجویی ضد شاه در ایران، پیوند دهد و دانشجویان آلمانی را با خود همراه کند که موفق هم گردید. در روز ورود شاه فقید، بیش از ۲۰۰۰ معترض به سفر شاه در خیابانهای برلین حضور پیدا کردند. آن تظاهرات به خشونت انجامید و در آن دانشجوی آلمانیِ جوانی به نام بِنو اُنِهزورگ Benno Ohnesorg)) به ضرب گلولهای که مستقیم به سوی او شلیک شده بود، به قتل رسید. در بررسیهای بعدی این قتل، آشکار گردید؛ پلیسی که اقدام به شلیک این گلوله کرده بود، دارای سابقۀ همکاری با دستگاههای امنیتی «جمهوری دمکراتیک آلمان DDR» بوده است.
این حادثه به اعتراضات بشدت دامن زد و بهمن نیرومند، که از بازیگران اصلی آن اعتراضات بود، به هدف خود رسید. قتل بِنو اُنِهزورگ از انگیزههای اصلی شکلگیری گروه چپ مارکسیستی و تروریستی RAF در ۱۹۷۰ شد که فعالیت این گروه چپ تروریستی سالها موجب بروز موجی از ترور و خشونت و وحشت در آلمان گردید.
آنچه در اینجا، به عنوان یک نتیجهگیری درخور تأمل، میتوان بر آن انگشت گذاشت و شاید بتوان از آن تحت عنوان وجه مشترک بارز و پیوند میان افکار و عمل بهمن نیرومند با افکار مسلط بر جنبش دانشجویی چپ و رادیکال آلمانی و نوع عملکرد آندو یاد کرد، سازشناپذیری در بحرانهای اجتماعی، میل شدید به ایجاد تنش و دامن زدن به مبارزات سازش ناپذیر و تمایل و گرایش وسوسهآمیزی به خشونت بوده است.
تشابهاتی که میان نمونۀ تاریخی جنبشهای دانشجویی دهه ۶۰ میلادی و تحرکاتی که امروزی در دانشگاه کلمبیا دیده میشوند، بسیار نگرانکنندهاند. گسترش فزاینده ایدئولوژیهای یهودیستیز در میان دانشجویان و در محافل دانشگاهی، آنهم در پوشش ضدیت با جنگ و به نام دفاع از «خلق فلسطین» میتوانند، باردیگر منجر به رادیکالیسم، ایجاد تفرقه، از همگسیختگی و ایجاد ناامنیهای مشابه آنچه در آلمان در دهه ۱۹۶۰ به وقوع پیوست، گردد.
قطبی شدن نیروها در دانشگاهها نه تنها میتواند آزادی آکادمیک را به خطر بیندازد، بلکه با ایجاد شکافهای اجتماعی عمیقتر در درازمدت، پایههای جامعه دموکراتیک را تضعیف کند. تاریخ نشان میدهد که چنین جنبشهایی اغلب از کنترل خارج میشوند و میتوانند پیامدهای منفی بسیاری، در ایجاد هرج و مرج و ناامنیهای گستردهای داشته باشند و برای همیشه بافت اجتماعی را با بیثباتی مواجهه نمایند.
ـــــــــــــــ
*منابع:
Was geschah am 2. Juni 1967 /Wolfgang Kraushaar September 2012 DIE ZEIT Nr. 38/2011
Frankfurter Allgemeine Zeitung / Rudi Dutschkes Freunde und Helfer / Besprechung von 31.01.2005
Michael Miersch / Die DDR und das Rätsel um den Tod von Ohnesorg
26.05.2009 Die Welt
Wolfgang Kraushaar, Karin Wieland, Jan Philipp Reemtsma
Rudi Dutschke, Andreas Baader und die RAF