همایون در نقد روان سیاسی مخالفان بیرون از چهارچوب توبه و عقوبت سیاسی عبور میکند و ندامت از گذشته سیاسی را نقطه ضعف نمیپندارد، بلکه آن را برخاسته از نیت سیاسی بلوغ یافته میداند. از این منظر در جغرافیای سیاسی همایون همه پویندگان سیاسی دارای جایگاهی رفیع هستند و شعور سیاسی مسبوق بر ارزشهای انسان گرایانه از اهمیت والائی برخوردار است. در این جغرافیای سیاسی، تنگ نظری سیاسی جای خود را به فراخی، گشادی و در بر گیرندگی میدهد.
***
«خانه سیاست عمارتهای بسیار دارد»: متممی بر مقاله «آسیبشناسی مخالفان بیرون» به قلم آقای داریوش همایون
بهروز داودیان
امروز وقتیکه مقاله «آسیبشناسی مخالفان بیرون» از آقای داریوش همایون را میخواندم ناخود آگاه به فکر عبارت آبلار عالم مسیحی فرانسوی قرن دوازده قرون وسطی افتادم که میگفت «خانه پدر عمارتهای بسیار دارد». آبلار در تلاش خود برای بسط اومانیسم غربی ناملایمات بسیاری را از طرف جزم اندیشان کلیسا نظیر، سن برنار، متحمل شد، ولی با همه این ناملایمات هیچ خللی در اراده او برای ترویج وجهه انسان گرایی دین، بوجود نیامد. انسان گرایی آبلار از اولین جرقههای بود که نور امید انسان گرایی را در سدههای بعدی تمدن غرب پی ریزی نمود. انسان گرایی آبلار در وهله اول راه تسامع و تساهل را در عرصه دین هموار نمود ولی در دورههای بعد شعلههای این آتش جان سوز همه عرصهها و صور انسانی غرب را فرا گرفت. مسئلهای که از اهمیت بسیار والائی بر خوردار است این است که افکار این اندیشمند در دوران خودش مورد ناسزاگوئیهای بسیاری قرار گرفت ولی تاریخ نشان داد که حقیقت انسان گرایی گوهری نبود که به آسانی از حوزه تفکر انسانی خارج شود. قیاس انسان گرایی دینی آبلار و انسان گرایی سیاسی همایون لااقل در حوزه تخصصی علوم انسانی قیاسی مع الفارق خواهد بود، ولی این قیاس در حوزه عملی سیاست در موقعیت فعلی سیاست ورزان ایران بسیار راهگشا خواهد بود؛ زیرا اولا نشان خواهد داد که فراگرد نواندیشی از عزا تا عروسی را در بر خواهد گرفت وآن گونه که سیاست ورزان ما نسبت به انسان گرایی گلچینی عمل میکنند، نخواهد بود و دوما این قیاس کمک میکند تا ما ضرورت انسانی کردن سیاست در ایران را مدخلی برای انسانی کردن تمام حوزه اجتماعی ایران، منجمله دین، بپنداریم و نه بر عکس؛ آنگونه که نو اندیشان به اصطلاح دینی در ایران و طرفدارانشان دربیرون میپندارند. راه ورود به انسان گرایی همه گیر در ایران امروز با توجه به تاریخ ایران از مسیر سیاست میگذر و نه از مسیر دین. از این زاویه انسانی کردن سیاست در ایران برای ما امروز همانقدر کلیدی و راهگشا است که انسانی کردن دین برای آبلار در زمان خود بود. از این منظر شاید بتوان این قیاس را موجه دانست.
همایون در مقاله کوتاه و پر نغزش به آسیبشناسی دو عنصر مهم سیاسی ایران پرداخته است؛ پویش قدرت و نقد روان سیاسی در حوزه سیاست ورزان ایرانی. این آسیبشناسی همایون هنوز برای بخش عظیمی از سیاست ورزان ایرانی نامفهوم است و کنجکاوی آنها را برنمی انگیزد. درست آنوقت که مسئله گناه در دوره آبلار برای بخش عظیمی از جامعه کلیسائی فرانسه نامفهوم بود. اگر آبلار سهم بسزائی در مورد تردید قرار دادن روان مذهبی دوران خود داشت، همایون هم با طرح این موارد کلیدی در حوزه سیاسی ایران سهم بسزائی در مورد تردید قرار دادن طرز تلقی ما از سیاست دارد. تلاش آبلار را رهروانی دنبال کردنند و امید اینکه این تلاش هم بیرهرو نماند. کلیسای قرن دوازده اروپا بدان سبب که در عصر توحش انسان را شرور و بد طینت قلمداد مینمود برای آنها گناهان و عقوبتها یی را فهرست کرده بود. توبه در واقع رفع بد طینتی و شروری انسانها از طرف کلیسا بود و انسان اصالتش را در توبه بدست میآورد. آبلار به نقطه مقابل این طرز تلقی اعتقاد داشت و اظهار میداشت که نیت اولویت دارد و در این صورت ندامت را مقدم بر توبه میدانست. اعتراف کنند گان بسیاری در پایان قرن دوازده این وارونگی در روانشناسی ـ اگر نه در خداشناسی ـ توبه را در خود جذب کردند.
همایون در نقد روان سیاسی مخالفان بیرون از چهارچوب توبه و عقوبت سیاسی عبور میکند و ندامت از گذشته سیاسی را نقطه ضعف نمیپندارد، بلکه آن را برخاسته از نیت سیاسی بلوغ یافته میداند. از این منظر در جغرافیای سیاسی همایون همه پویندگان سیاسی دارای جایگاهی رفیع هستند و شعور سیاسی مسبوق بر ارزشهای انسان گرایانه از اهمیت والائی برخوردار است. در این جغرافیای سیاسی، تنگ نظری سیاسی جای خود را به فراخی، گشادی و در بر گیرندگی میدهد. آبلار برای متقاعد کردن جزم اندیشان کلیسا فغان بر میآورد که خداوند بندگانش را به خاطر فهم متفاوت از دین بیجا و مکان نخواهد گذاشت و برای همه آنها در عرش اعلاء عمارتی تعیین کرده است. در واقع آبلار دراین استعاره به فهم و تفسیر متفاوت از دین اشاره میکند که برداشت متفاوت از دین شا مل عقوبتی در نزد خدا نمیشود: در یک حالت مصادره به مضمون میتوان اظهار کرد که در رویکرد انسان گرایانه همایون به سیاست، تنوع و تکثر سیاسی جای کسی را تنگ نخواهد کرد: در حوزه سیاسی انسان گرایانه همایون برای همه عمارتی است که میتواند در آن با آسایش و آرامش بیاسایند. و به خاطر همین در آسایش و آرامش زیستن است که باید به «خود دیگری» اجازه در آرامش و آسایش زیستن را بدهند. این نگرش از زاویه دید همایون میسر نمیشود مگر اینکه افق دید سیاست ورزان ایرانی را انسانی کرد. گزیدن این افق دید هم میسر نخواهد بود مگر اینکه نگاه ما نسبت به رقیب سیاسی تلطیف گردد.
نوامبر 2006





















