مدرسه فمینیستی: انقلاب مشروطه یکی از قابل توجهترین تحولات دوران معاصر ایران بود که در شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور تأثیر بسزایی داشت، زنان نیز به عنوان نیمه خاموش جامعه از این تاثیرات دور نماندند.
انجمنهای زنان در دوران مشروطه / الهه باقری
مدرسه فمینیستی: انقلاب مشروطه یکی از قابل توجهترین تحولات دوران معاصر ایران بود که در شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور تأثیر بسزایی داشت، زنان نیز به عنوان نیمه خاموش جامعه از این تاثیرات دور نماندند.
انجمنها و تشکّلهای زنانه، عرصهای بود که زنان ایران، حضور اجتماعی و تاریخی خود را ظاهراً به صورت مستقل در طی جنبش مشروطه و بعد از آن نشان دادند. اوج فعالیت انجمنهای زنان در ۱۳۰۸ـ ۱۲۹۹ه ـ. ش /۱۹۳۰ـ۱۹۲۰م. بود که از اعضای جوان این انجمنها میتوان به صدیقه دولت آبادی اشاره کرد. وی برای رشد حقوق اجتماعی زنان تلاش میکرد، هر چند که اهداف و اقدامات اولین انجمنهای زنان در هالهای از ابهام است.
در مطلب حاضر کوشش شده تا در مورد حضور زنان در انجمنهای برآمده از مشروطه و به ویژه نقش صدیقه دولت آبادی در تأسیس آنها و نیز به بررسی و شرح این انجمنها پرداخته شود و ضمن توضیح این انجمنها، به بررسی شکل گیری، اعضاء و اهداف این انجمنها پرداخته و تلاش گشته تا از این طریق قسمتهای ناگفتهای از تاریخ فعالیتهای زنان بیان گردد.
******
زنان و انجمنهای برآمده از مشروطه:
گشایش انجمنها و کانونهای زنان راهی به سوی نوگرایی بود، یکی از فعالیتهایی که پس از مشروطه شکل گرفت ایجاد انجمنهایی بود که درمورد فعالیتهای زنان و حقوق آنان بحث میکردند. این انجمنها نقش بسزایی در گسترش و رشد فعالیتهای زنان پس از دوران مشروطه و سالهای بعد از آن داشتند. همان طور که ژانت آفاری در مقالهاش مینویسد: «واژة انجمن نامی از فارسی قدیمی بود که فردوسی برای اشاره به محلی برای جمع شدن و مشورت در شاهنامه آن را به کار برد. بلافاصله پس از مدتی و بعد از انقلاب ۱۳۲۴ه ـ. ق/۱۹۰۶م. تعداد محدودی از انجمنهای مخفی شکل گرفت.». (آفاری [1]، (۱۳۶۸)، ص۶۸) و درجای دیگر در خصوص انجمنها آمده است: «انجمنها متشکل از زنانی با پیش زمینههای گوناگون اجتماعی و سیاسی بودند. تعداد محدودی از آنها حتی از خانوادههای سلطنتی بودند. اکثر زنانی که عضو این انجمنها بودند از خانوادههایی بودند که طرفداران مشروطه بودند.» (همان، ص۷۱)
همچنین میافزاید: «بعضی از این زنان جوانتر در این انجمنها بعدها فمنیستهای برجسته در سالهای ۱۳۳۸ه ـ. ق/۱۹۲۰م. و ۱۳۴۹ه ـ. ق/۱۹۳۰م. شدند که صدیقه دولت آبادی دبیر انجمن زنان وطن خواه یکی از آنها بود.». (همان جا) صدیقه دولت آبادی که خود یکی از مدیران و شرکت کنندگان اصلی این انجمنها بود، درگسترش فعالیتهای زنان نقش عمدهای داشت. قسمتی از این فعالیتها سری بودند و با اهداف خاصی دنبال میشدند.
زنان، انجمنهای سری سیاسی هم داشتند. مورگان شوسترآمریکایی که به دعوت مجلس در سال ۱۳۲۹ ه ـ. ق/ ۱۹۱۱م. جهت نظارت بر امور مالی وارد ایران شد، در باب تشکیلات سیاسی سازمان یافتة زنان و فعالیتهای آنان اطلاعات مفیدی میدهد. در این باره در کتاب «اختناق ایران» مینویسد: «اگر در اروپا و آمریکا زنها انجمن تشکیل میدهند جای تعجب نیست ولی زنان مسلمان روبستة ایرانی در انجمنهای خود فعالیتهای سری سیاسی انجام میدهند. شوستر برای شناساندن میزان هوشیاری این انجمنها به ذکر مثالهایی میپردازد. نمونهای از آن را چنین نقل میکند: «روزی در یکی از محافل خارجی من و زنم دعوت داشتیم. یکی از اعضای ایرانی که با من همکاری داشت یادآور شد که به آن مهمانی نروم چون توطئهای در کار است. من به مهمانی نرفتم. وقتی درصدد تحقیق برآمدم معلوم شد گفتة آن شخص درست بوده است. پس از این ماجرا از آن شخص پرسیدم که چگونه از این توطئه مستحضر شده است؟ جواب داد مادرم عضو انجمن سری زنان ایران است در این انجمن همه قسم اقدامات برای جلوگیری از دسیسة خیانت کاران انجام مییابد که از آن جمله کسب اطلاع دربارة وضع شما است که مستشاری ایران دوست میباشید.». (شوستر، (۱۳۵۱)، صص۲۳۸ و۲۳۹)
در سال ۱۳۲۹ه ـ. ق. /۱۹۱۱م. زنان با اولتیماتوم روسیه به مجلس ـ برای اخراج مورگان شوستر ـ به مخالفت برخاستند و در تهران انجمنهای زنان در اعتراض به اولتیماتوم، به تحریم کالاهای اروپایی دست زدند. (آفاری، (۱۳۷۹)، ص۲۷۱) همچنین مورگان شوستر دربارة این انجمنها و حمایتی که از او کردهاند در کتاب اختناق ایران آورده است: «نام زنان این گروه تاکنون بر من معلوم نیست و چهرة آنها را نیز نمیشناسم، اما به طرق گوناگون دریافتهام که همواره مورد حمایت هزاران تن از شیرزنان میهن پرست ایرانی که اصطلاحاً آنها را ضعیفه مینامند، قرار گرفتهام.». (شوستر، (۱۳۵۱)، صص۲۳۸)
فعالیت جمعیتهای زنان، در مراحل نخست شکل گیری، منحصر بود به اقدامات خیریه، تشکیل کلاسهای سوادآموزی یا خیاطی بود، (بامداد، (۱۳۴۸)، ص۴۸) اما این جمعیتها در زمانهای خاص و بنا به اقتضای موقعیتهای سیاسی حساسیتهای خود را نیز نشان میدادند. به عنوان مثال: انجمن نسوان، شرکت خیریة خواتین ایران، انجمن همّت خواتین و اتحادیة نسوان، در زمان اولتیماتوم روسیه، تظاهرات گستردهای را در مخالفت با سیاستهای این کشور در ایران برپا کردند که در زمان خود بسیار تأثیرگذار بود. (آفاری، (۱۳۷۷)، ص۲۱) لازم است اشاره کنیم که جمعیتهای زنان در نخستین سالهای فعالیت خود از نظر فکری و مالی کاملاً مستقل بودند و به حکومت وابستگی نداشتند.
صدیقه دولت آبادی نیز در این انجمنهای مخفی شرکت میکرد و طبق گفتة بدرالملوک بامداد، منشی انجمن مخدرات وطن بود. گروهی از زنان تجدد طلب، انجمنی به نام «انجمن مخدرات وطن» تشکیل دادند. اعضای این انجمن، به زنان و دختران فعالان سیاسی، زنان دربار، اعیان و اشراف محدود میشد. (بامداد، (۱۳۴۸)، ج۱، ص۱۵) لزوم تغییر در وضعیت زنان، در دورة مشروطه و از طریق انجمنهای زنان به شکلی سازمان یافته مطرح گردید. این انجمنها که در ابتدا به منظور پیشبرد اهداف دولت مشروطه تشکیل شده بودند، به تدریج خواستار توجه به زنان و بهبود موقعیت آنان در خانواده و جامعه شدند. یکی از این انجمنها، «انجمن آزادی زنان [2]» بود.
انجمن آزادی زنان یا انجمن حریت:
در جریان تحولات سیاسی انقلاب مشروطه فعالیتهای خارج از خانه زنان بیشتر شد. آنان انجمنهای خصوصی و سازمانهای مخفی ایجاد و در تظاهرات شرکت کردند. هرچند که سرانجام در قانون اساسی مشروطه بسیاری از حقوق زنان نادیده گرفته شد (قوانین ازدواج، طلاق، سرپرستی فرزند و…) و زنان را درکنار مهجوران و مجرمان، از حق رأی محروم کردند. ولی در جهت افزایش آگاهی در مبارزات بعدی زنان مهّم بود. ایجاد انجمنها در دورة مشروطه، یکی از فعالیتهای مهّم زنان در تلاش برای شناخت موقعیت و جایگاه خویش در جامعه و آشنایی با مسائل سیاسی کشور بود. این انجمنها نخستین گروههای منظم زنان بودند که برای هدف خاصی گردهم آمدند. صدیقه دولت آبادی علاوه بر راه اندازی روزنامة «زبان زنان» و انتشار شمار زیادی مقاله، در بر پا کردن انجمنهای زیادی نیز دست داشت. او یکی از اعضای کوشای «انجمن آزادی زنان» بود که درسال ۱۳۲۵هـ. ق/ ۱۹۰۷م. در تهران به منظور کسب حقوق اجتماعی و سیاسی زنان پدید آمده بود. از دیگر انجمنهای مهّم زنان که صدیقه دولت آبادی درآنها فعالیت داشت. میتوان به انجمنهای شرکت خواتین اصفهان و انجمن مخدرات وطن اشاره کرد. (وطن دوست، غلامرضا و همکاران، (۱۳۸۵)، ص۱۷) او هم چنین از اعضاء و سخنرانان اصلی «انجمن مخدرات وطن» بود.
بعد از جنگ جهانی اول، عدهای از مردان و زنان به واسطة مسافرت به خارج و تماس با اروپاییان با تمدن جدید آشنا شدند و به این فکر افتادند که زنان را وارد مسائل اجتماعی کنند. انجمن آزادی زنان پس از تصویب قانون اساسی در ۱۳۲۴ه ـ. ق/ سیام دسامبر۱۹۰۶م. تشکیل شد. (همان، ص۱۷) این انجمن بر اثر برنامه ریزی شماری از روشنفکران زن و مرد در سال۱۳۲۵هـ. ق/ ۱۹۰۷م. برپا شد و دارای نظام نامه بود. این انجمن مختلط بود و مردان نیز در جلساتشان شرکت میکردند. هرچند در این انجمن، هم زنان و هم مردان عضویت داشتند، اما بر طبق نظامنامة آن، هیچ مردی به تنهایی اجازة شرکت در نشستهای این انجمن را نداشت و باید همراه یکی از زنان خویشاوند یا آشنای خود در آن شرکت میکرد. (ساناساریان، (۱۳۸۴)، ص۶۲) ظاهراً خویشاوندان باید حضور میداشتند تا اتهام فساد به این سازمان وارد نشود. هر چند که این تدبیر نهایتاً مانع اتهام نشد. شرکت دادن مردان در جلسات این انجمن، به منظور پرده دری از دروغ پردازیهای قشریونی بود که زن را موجودی پست و ناقص العقل میدانستند و اعتقادشان بر این بود که زنان جز زادن و انجام دادن کار خانگی کاری از دستشان بر نمیآید. از طرف دیگر زنانی که سالها در حرمسراها محبوس بودند و از مشاهدة مردان در جلسات اجتماعی، خود را میباختند، با شرکت در این جلسات، نحوة برخورد با مردان را در کوچه، خیابان و ادارات تمرین میکردند. (ناهید، (۱۳۶۰، ص۱۰۹)
جلسات انجمن، ماهی دوبار در محلی خارج از تهران به نام فیشرآباد (خیابان سپهبد قرنی فعلی) که رفت و آمد، کمتر مورد توجه بود، تشکیل میشد. مسئولان انجمن با شخصی غیر ایرانی به نام پریتوا [3]، که در آن منطقه یک باغ پرورش گُل دایر کرده بود، به توافق رسیدند تا جلسات در محل باغ او تشکیل شود. همچنین به دلیل راحتی، رفت و آمد به شکل مخفی انجام میگرفت. مذاکرات در خصوص اوضاع و احوال زنان کشور و مشکلات آنها بود. در این جلسات، سخنرانی را به عهدة زنان عضو انجمن میگذاشتند. آنها در مورد هر موضوعی که میل داشتند صحبت میکردند تا کم رویی و خجالت زنان و دختران در عرصة اجتماعی از بین رفته، بتوانند در جامعه خودشان را مطرح کنند و از حقوقشان دفاع کنند. به عبارتی به منظور ایجاد اعتماد به نفس در میان زنان بود. در این انجمن فقط اعضای زن اجازة سخنرانی در این جلسات را داشتند. البته نباید فراموش کنیم که تا آن زمان، زنان ایرانی به راحتی نمیتوانستند در برابر مردم و درحضور مردان نامحرم دربارة سیاست، انقلاب و حقوق خود سخن بگویند و از این رو دست یافتن به چنین کاری از جمله دستاوردهای مهّم زنان به حساب میآمد. (آفاری، (۱۳۷۷)، ص۲۳) پس از اطلاع مخالفان از این جلسات، حملاتی به انجمن صورت گرفت. اما به دلیل مقاومت این انجمن، اعمال مخالفین به جایی نرسید. (فتحی، (۱۳۸۳)، ص۷۰)
هدف انجمن آزادی زنان، سامان دهی حضور زنان در اجتماع، علاقمند ساختن آنان به مسائل و موضوعات اجتماعی و همچنین معاشرت اجتماعی بود. انجمن آزادی زنان یک تشکّل آموزشی بود و بیشتر درمورد اوضاع و احوال زنان ایران و مشکلات آنها صحبت میشد. (بامداد، (۱۳۴۸)، ج۲، ص۷) در جلسات این انجمن، به مسائل اجتماعی بیشتر و به موضوعات سیاسی کمتر پرداخته میشد.
از اعضای سرشناس انجمن آزادی زنان میتوان به: صدیقه دولت آبادی، محترم اسکندری، هما محمودی، شمس الملوک جواهرکلام، میرزا باجی خانم، خانم نواب سمیعی، منیره خانم، گلین خانم موافق، از زنان خاندان سلطنتی افتخارالسلطنه و تاج السلطنه [4] (دختران ناصرالدین شاه)، افسرالسلطنه، شمس الملوک جواهرکلام، خانم حکیم، میسیز جردن، خانم دکتر ایوب، افندیه خانم، و فخرالملوک (دختر شیخ الرئیس قاجار) اشاره کرد. همچنین یک زن آمریکایی به نام «مری پارک جردن [5]» که مبلّغی مسیحی بود و بنا به برخی از گزارشها، همکار او «آنی استاکینگ بویس [6]» نیز در جلسات این انجمن شرکت میکردند. (همان، ص۷.)
گردانندگان انجمن آزادی زنان به خوبی این حقیقت را دریافته بودند که «کار سیاسی در میان زنان، بخش بزرگی از کار تربیتی در میان مردان را در بردارد.». (ناهید، (۱۳۶۰)، ص۱۰۹) اما روزی مردی که به دلیل همراه نداشتن آشنای زن، اجازة ورود به جلسه را نیافته بود، خبر برگزاری جلسات را نزد روحانیون متعصب بازار عباس آباد برد و آنان افراد زیادی را جمع کردند و به محل برگزاری جلسه شتافتند. مأموران نظمیه هم هیچ اقدامی انجام ندادند. پیش از رسیدن این جماعت به دروازه دولت، یکی از شاگردان ارمنی مغازة عکاسی آنتوان خان عکاس متوجه آنان شد و با دوچرخه خودش را به اعضای انجمن رساند و آنان را در جریان قرار داد. در نتیجه اعضای حاضر در جلسه متواری شدند و انجمن آزادی زنان ناگزیر منحل گردید. (ساناساریان، (۱۳۸۴)، ص۶۲)
انجمن مخدرات [7] وطن:
عدهای از زنان مشروطه خواه، طرفدار حقوق زنان بودند اما نه همة کسانی که از مشروطه و استقلال ملّی حمایت میکردند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد زنان ایرانیِ شرکت کننده در مراحل نخست جنبش زنان، یا جزء فعالان مشروطه خواه و جنبش ملّی سال ۱۳۱۸هـ. ق/۱۹۰۱م. بودند یا جزء کسانی که خانوادههایشان (غالباً پدرانشان) در زمرة روشنفکران ملّی گرا محسوب میشدند. برای نمونه، صدیقه دولت آبادی یکی از اعضای بنیانگزار «انجمن مخدرات وطن» بود که از سال ۱۳۲۸ه ـ. ق/۱۹۱۰م. در تهران از سوی عدهای از زنان سرشناس فعال در نهضت مشروطه و گروهی ترقی خواه برای مشارکت زنان در امور جامعة ایران تأسیس شد. (کرباسیزاده، (۱۳۸۴)، صص۵۷ و ۵۸)
در جریان جنبش مشروطه خواهی انجمنهای سری و نیمه سری در ایران به وجود آمد که هدف آنها سازمان دهی فعالیتهای گوناگون برای استقلال ایران از تسلط کشورهای بیگانه و امپریالیستی بود. اعضای این انجمن در سخنرانیها و تظاهرات جنبش مشروطه شرکت فعال داشتند و به دولت روسیه نامهای اعتراض آمیز دربارة اقدامات امپریالیستی آن کشور نوشتند. (ساناساریان، (۱۳۸۴)، صص۶۳ـ۶۲) در این دوران انجمنهای زنان نیز به طور مخفیانه شکل گرفتند. انجمن مخدرات وطن که انجمنی زنانه بود، پس از انحلال انجمن آزادی زنان، به وسیلة ۶۰ تن از زنان فعال ایرانی شکل گرفت. تحرکات سیاسی و ناسیونالیستی این انجمن بیشتر از انجمن آزادی زنان بود. «این بانوان با سوز وگداز از استقلال میهن و لزوم تقویت مشروطیت ایران وهمکاری با مشروطه خواهان سخن میگفتند. ازآنجا که آنها بدبختیهای ملت را نتیجة نفوذ خارجی میدانستند با وارد کردن امتعة خارجی، قرض گرفتن ازبیگانکان و هرگونه عملی که باعث دخالت آنها در امور داخلی کشور بشود، مخالف بودند.». (بامداد، (۱۳۴۸)، ج۲، ص۱۵) و اعضای آن از تحریم اجناس و منع استقراض خارجی حمایت میکردند و به تأسیس مدارس دخترانه، کلاسهای آموزش بزرگسالان و یتیم خانه میپرداختند. این انجمن در تهران مؤسسهای ایجاد کرد که در آن یکصد دختر درس میخواندند. (آفاری، (۱۳۷۹)، ص۲۴) نکتة دیگر در ارتباط با اقدامات و فعالیت سیاسی زنان عضو انجمن مخدرات وطن، مخالفت آنها علیه برنامههای استعماری روسیه در ایران بود. زمانی که روسیه به ایران اولتیماتوم داد، زنان به حمایت مالی از دولت پرداختند. علاوه برحمایت مالی، زنان جلسة اعتراض آمیزی مقابل مجلس ترتیب دادند و به بیان خواستههای خود و تشویق دولتمردان به مقابله با نفوذ روسیه پرداختند. این جلسه توسط انجمن مخدرات وطن سازمان دهی گردیده بود. (همان، ص۲۵)
در۱۳ ذیقعده ۱۳۲۸ه ـ. ق. /۱۹۱۰م. «انجمن مخدرات وطن» نامهای به مجلس ارسال نمودند و در مورد به تعویق افتادن تصویب قانون اساسی میگوید: «ملت تمام شد. ملت نفسش به آخر رسید. اگر فی الحقیقه از عهدة خدمت به ملت بر نمیآیید کناره بگیرید تا ملت فکری به حال روز سیاه خودش بکند.». (حجازی، (۱۳۸۸)، ص۴۴)
از اقدامات مهّم این انجمن مخدرات وطن، مقاومت و اعتراض در برابر اولتیماتوم روسیه به ایران بود. آنها علاقة وافر خود را نسبت به رد اولتیماتوم، به طور کتبی به اطلاع مجلس شورای ملّی رساندند. در ۸ ذیحجه ۱۳۲۹ه ـ. ق. /۱۹۱۱م. انجمن مخدرات وطن، تظاهرات بزرگی در اعتراض به اولتیماتوم دوم روسها با سخنرانی در جلوی مجلس، خواهان استقلال کشور و عدالت اجتماعی شدند. در این گردهمایی هزاران زن، چادر سیاه بر سر و روبنده بر صورت حضور یافتند. آنها بر روی چادرکفن سفید پوشیده و بر روی کفن جمله «یا مرگ یا استقلال» را نوشته بودند، زنان یکی بعد از دیگری بر روی منبر میرفتند و با سخنرانیهای پر حرارت و منطقی از مشروطیت دفاع میکردند و خواهان استقلال کشور و عدالت اجتماعی میشدند. از زنان پرشور این جمع که اشعاری پرسوز و گداز در دفاع از مشروطه در برابر مجلس قرائت کرد، بانو زینت امین، دانش آموز مدرسة اُناثیة شاه آباد بود. (پیرنیا، (۱۳۷۴)، ص۵۴.) ادارة این مدرسه به عهدة زنی ارمنی به نام «ملکیان» نهاده شد، سخنان وی در نشریة جهان مسلمان نیز انتشار یافت و برای اینکه دختران مسلمان هم به آن مدرسه بروند وی با چادر و نقاب در آنجا حضور مییافت. (آفاری، (۱۳۷۷)، ص۲۴) سکینه کنداشلو همسرشیخ هادی نجم آبادی در سخنرانی بازگشایی این مدرسه گفت: «درگیری شخصی، شما وزیران وسایر مقامات کشور را به جان هم انداخته است. محض رضای خدا دست از این دشمنی بردارید و اندکی به آیندة دختران معصوم فکر کنید و نگذارید که ایشان مانند دختران مصری و سودانی و قفقازی بردة این و آن باشند.». (حجازی، (۱۳۸۸)، ص۷۲.)
انجمنها و گردهماییهای زنان در ایران از نظر ناظران خارجی فوق العاده قابل توجه بود. به همین مناسبت در سال ۱۳۲۴ه ـ. ق/ ۱۹۰۶م. مجلة دنیای اسلام در مورد یکی از این محافل زنان نوشت: «هر چهارشنبه خانمها در این جلسه شرکت مینمایند. صحبتهای زنان حول پیشرفت و تفاهم برای قوانین عمومی و اجرای آن است و به نقش زنان در پیشرفت کشور و توسعة تجارت تأکید بسیار میشود.». (استاد ملک، (۱۳۶۷)، ص۹۴)
مورگان شوستر در بیان خواستة زنان ازنمایندگان مجلس مینویسد: «دراین موقع زنان ایرانی جوابی مهیا نموده و سیصد نفر ازآن جنس ضعیف، ازخانه و حرمسراهای محصور، با افروختگی بشره که از عزم ثابتشان خبرمی داد، بیرون آمده درحالتی که در چادرهای سیاه و نقابهای مشبک سفید مستور بوده و حرکت نظامی مینمودند و بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستینهای خود، طپانچهها پنهان داشتند، یکسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رئیس مجلس خواهش نمودند که تمام آنها را اجازه دخول دهد رئیس مجلس به ملاقات ایشان راضی شده، در اطاق ملاقات با رئیس مقابله کرده و طرف مذاکره شدند. با این خیال که مبادا خود و همراهانش، مطلب و مقصودشان را درست ملتفت نشود، آن هیئت مادران و زوجات ودختران محجوب ایرانی، طپانچه خود را برای تهدید نمایش داده و نقابها را پاره کرده و دور کرده و اراده وعزم آخر خود را اظهار و اعتراف کردند که اگر وکلای مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقراری داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان خودمان را کشته و اجسادمان را همین جا میاندازیم.». (شوستر، (۱۳۵۱)، ص۲۴۲)
زنان تجمع کننده به این مقدار اکتفا نکرده و برای جهانی کردن صدای اعتراض خود به تلگراف خانه رفتند و تلگرافی مبنی بر شکایت از دولت روسیه تزاری به تمام کشورهای بزرگ مخابره کردند. از جنبة حمایت از دولت مشروطه نیز «بیشتر بانوان با طیب خاطر حاضر شدند، با فروش جواهرات و زینت آلات، خود قسمتی از بدهی دولت را به روسیه تزاری بپردازند.». (بامداد، (۱۳۴۸)، ج۱، صص۲۱ـ۲۰)
اعضای سرشناس آنکه در نخستین جلسة هیئت مدیره انتخاب شدند، عبارت بودند از:
۱. بانو آغا بیگم [8] دخترآقا شیخ هادی نجم آبادی به عنوان رئیس
۲. بانو آغا شاهزاده امین به عنوان خزانه دار
۳. بانو صدیقه دولت آبادی به عنوان منشی
دیگر بانوان سرشناس عضو انجمن عبارت بودند از: همسر میرزا سلیمان خان میکده، مادر دکتر مهدی خان میکده، همسر ملک المتکلمین (مادر دکتر ملکزاده سناتور)، بانو نزهت جهانگیر، عفت الملوک و نظم الملوک خواجه نوری، همسر آقا سید کاظم رشتی، زینت الدوله، گلشن الملوک قهرمانی، ایران خانم همسراعتلاءالملک (دخترمشارالسلطنه قدیمی)، همسر میرزا کاظم خوش نویس، همسرصدیق السلطنه، دختر سردار افخم، دختر سپهسالار تنکابنی، همسر افخم الممالک، همسر حاج میرزا حسن، خواهر شیخ الملک اورنگ که او را نطاق النسوان لقب داده بودند، دره المعالی مؤسس مدرسه اُم المدارس، هما محمودی، ماهرخ گوهرشناس (خواهر مدیر صنایع) و عدهای دیگر که به تدریج به این جمع ملحق شدند. (بامداد، (۱۳۴۸)، ج۱، ص۱۵) همچنین عدهای از اعضای این انجمن با رهبران مشروطه ارتباط نزدیک خانوادگی داشتند. ناهید داویدیان همسریپرم خان و همسرملک المتکلمین از آن جمله بودند. در بسیاری از موارد نام اصلی اعضای انجمن مخدرات وطن معلوم نیست. زیرا این زنان اغلب به وسیلة نام خانوادگی پدر یا شوهر خود مشخص میشدند. به عنوان مثال: آغا بیگم دختر نجم آبادی، یا زوجة ملک المتکلمین و یا همسر یپرم خان.
این بانوان با جدیت تمام، از لزوم تقویت مشروطیت ایران و همکاری با مشروطه خواهان سخن میگفتند. دیدگاههای این انجمن در قالب استقلال کشور، تقویت مشروطه و جلوگیری از نفوذ خارجیان بیان شد که در پی آن خواهان جلوگیری از واردات کالاهای خارجی چون شکر، کالسکه و قرض نگرفتن از بیگانگان شدند (همان جا) و زنان در پی تظاهرات خود در تهران، مصرف کالاهای روسی و انگلیسی را تحریم کردند. باز هم از آنجا که بدبختیهای ملت را نتیجة اعمال نفوذ خارجیها میدانستند، شیشة مغازههایی که کالای این دولتها را میفروختند، با سنگ و چماق و مشت مردم خرد شد و حتی تراموای تهران به گمان اینکه متعلق به روسها است، بدون مسافر ماند. انجمن مخدرات وطن که این تظاهرات را رهبری میکرد، اعتراض خود را از دخالت بیگانگان و از وضع نابسامان کشور نشان دادند. (ناهید، (۱۳۶۰)، صص۹۹ و۱۰۰)
از اهداف اولیه و کلی انجمن مخدرات وطن، دفاع از استقلال مملکت در مقابل تهدیدهای بیگانگان، ترویج استفاده از کالاهای ساخت داخل و منسوجات وطنی برای پوشاک خانواده بود. انجمن مخدرات وطن با استقراض خارجی از بریتانیا و روسیه مخالفت و بحثهای عمومی دربارة انواع مسائل اجتماعی و سیاسی، از جمله حقوق زنان را تشویق کردند. اعضای انجمن مخدرات وطن، استثمارکشورهای خارجی را عامل اصلی موقعیت فرودست زنان ایران در آن دوره میدانستند. هدف اصلی آنها تأکید بر حقوق زنان نبود، بلکه استقلال ایران از تسلط دیگر کشورها بود. (بامداد، ج۲، ص۱۵) مثلاً در یکی از مراودههای میان انجمن زنان و هیئت روسی، این هیئت تلاش کرده بود زنان را متقاعد کند به دلیل اینکه قانون اساسی مشروطه حقوق زنان ایران را رعایت نکرده است، آنها نیز نباید برای حراست آن تلاش کنند. پاسخ گروههای زنان این بود که آنها خود نیز از شرایط خود ناراضی هستند، اما مقصر، پیچیدگیهای سیاسی ناشی از حضور قدرتهای خارجی است. (ساناساریان، (۱۳۸۴)، صص۴۱ـ۳۹.)
از فعالیتهای انجمن مخدرات وطن، تأسیس مدرسه برای دختران و تربیتشان بود که از محل کمکهای خیریه اداره میشد تأسیس مراکزی برای کمک به آموزش بهداشت در خانواده از افکاری بود که چندان به عرصة ظهور نرسید. یکی از کارهای چشم گیر این انجمن، ساختن یک مدرسة شبانه روزی برای دختران کم بضاعت بود. این مدرسه در خیابان ولی آباد تهران قرار داشت و در حدود صد دانش آموز در آنجا به رایگان تحصیل میکردند. مخارج ساختمان این مدرسه با برپاکردن جشنی بزرگ تأمین شده بود. (پیرنیا، (۱۳۷۴)، ص۵۲)
اولین اقدام این زنان، پوشیدن پارچههای وطنی و تأسیس دارالایتام در خیابان باغ وحش بود. برای تأمین مخارج آن جشن بزرگی مخصوص زنان در باغ عزیز خان خواجه (نصرت الممالک) برپا کردند.
صدیقه دولت آبادی در اولین نوشتههای خود در سال۱۳۳۱هـ. ق/۱۹۱۳م. که در نشریة «شکوفه» [9] منتشر شد، در نقد بیتوجهی مردم به کالاها و تولیدات ایرانی و عادت آنها به خرید منسوجات خارجی مینویسد: «منسوجات اسلامی که برای هر ایرانی، بزرگترین زینت است پشت پا انداخته و خود را به زر و زیور فرنگ آراسته میداریم. کمینه، قدر پارچههای وطنی را به خوبی میداند و فواید آنها را بینهایت ادراک نموده؛ چون که دیر زمانی است که قهراً پارچههای خارجه را متروک و با کمال افتخار لباس خود را از منسوجات اسلامی قرار داده. خوشبختانه یک کمپانی اسلامی در اصفهان دایر است که قابل همه قسم تمجید است، زیرا که پارچههای ابریشمی و ریسمانی در کمال نظافت و قشنگی ترتیب میدهد. ولی افسوس که اهالی این شهر هم توجهی به او ندارند چه رسد به شهرهای دیگر ایران…. خیلی افسوس دارم که در یزد و کاشان و اصفهان و غیره پارچههایی عمل میآورند که فرنگیها هم باور ندارند آنها را بشود بدون کارخانه ترتیب داد ولیکن ما ایرانیان آنقدر همت و حمیّت نداریم که آنها را خریداری نموده رواج دهیم، بلکه باعث تشویق آن بیچاره گان شده، بر زیبایی و لطافت آن بیفزایند.». (شکوفه، (۲۰ربیع الاول۱۳۳۲هـ. ق)، صص ۳ـ۱)
دولت آبادی در جلسهای که در منزل خانم «درۃ المعالی [10]»، برگزار گردید. دربارة حمایت از تولیدات و صنایع داخلی سخنرانی نمود. سخنرانی او در روزنامة بهارستان در ۹ دی ماه، سال ۱۳۰۱ هـ. ش. /۱۹۲۲م. منتشر شد. وی در آن سخنرانی تاریخی، بطور مبسوط از ترویج کالاهای ایرانی سخن گفت: «مبحث کنفرانس امروز ما ترویج منسوجات وطنی است و عرایض بنده هم روی همین زمینه میباشد. ولی قبلاً از خانمهای محترمات سوال میکنم برای چه میخواهیم اقدام به این کار بکنیم؟ البته خانمهای وطن دوست که این اوقات برای این مقصود قیام نمودهاند دو مقصود در نظر دارند: اول ترقی صنایع ایرانی که تحصیل ثروت مربوط به آن است و دوم رفع احتیاج از خارجه. عجب مرام و مقصود مقدسی را در نظر گرفتهاند. اما در این کار یک شرط لازم است و آن این است که این جنبش وطن پرستانه، ثابت قدم و روز به روز این اقدام خیر را امتداد بدهند تا مثل اقدامات گذشته عقیم و بینتیجه نماند، یعنی زود خسته و سرد نشوند… حالا که خانمها حاضر شدهاند که صنایع و منسوجات وطنی خودشان را رواج بدهند، البته اگر این گفتهها را به فعل برسانند، صنعتگران ما هم تشویق میشوند و کوشش میکنند تا نواقص پارچهها و صنایع خود را حتی المقدور رفع نمایند.». (دولت آبادی، (۱۳۷۷)، ج۱، ص ۱۷۵.)
در ارزیابی فعالیت انجمن مخدرات وطن باید توجه داشت این انجمن، به رغم فعالیتهای گستردهای که در جهت احقاق حقوق زنان و حضور آنان در حیات اجتماعی به عمل آورد، نتوانست به تشکیلات فراگیر زن ایرانی مبدل شود، زیرا دایرة فعالیت انجمن به زنان اقشار متوسط و بالای جامعه محدود میشد و از این رو، نمیتوانست از حقوق زن ایرانی و زن اقشار تهی دست و محروم جامعه به صورت عام دفاع کند. (کرباسیزاده، (۱۳۸۴)، ص ۵۸.)
شرکت خواتین اصفهان:
گروهی از فعالان حقوق زن، تشکلی به نام «انجمن همت خواتین» ایجاد کردند که در پی تداوم فعالیت انجمن همت خواتین اصفهان، گروهی از زنان درصدد تأسیس کارگاههای پارچه بافی برآمدند که یکی از این زنان صدیقه دولت آبادی بود. وی درسال۱۳۳۷هـ. ق. /۱۹۱۸م. «شرکت خواتین اصفهان» را به صورت تعاونی و با استفاده از سرمایة زنان تاسیس کرد. (دولت آبادی، (۱۳۷۷)، ج۱، ص۱۶) این شرکت سه کارگاه کوچک بافندگی در شهرهای یزد، کرمان و اصفهان دایر کرد که همة کارکنان آن زن بودند، هدف این شرکت، ترویج تولید، استفاده از پارچههای تولید داخل کشور و نیز جلوگیری از ازدواج دختران، قبل از ۱۵ سالگی بود. شکل گیری این انجمنها عمدتاً با هدف آگاه کردن زنان صورت میگرفت. البته برخی از این انجمنها دارای اهداف سیاسی هم بودند. (کراچی، (۱۳۷۴)، ص۹۳.)
مَرامنامة این جمعیت که در سه ماده خلاصه شده، عبارت بود از:
۱. طرز لباس پوشیدن
۲. لباس دوختن
۳. صرفه جویی
چون وضعیت لباس بانوان در آن زمان بسیار فرنگی مآبانه بود، چنین مقررگردید که اعضای شرکت هر یک به سهم خود مقداری پول فراهم کرده، یک مدرسة خیاطی باز کنند و طرز لباس دوختن و لباس پوشیدن را به مردم یاد بدهند. این جمعیت تا سال۱۳۰۰هـ. ش/۱۹۲۱م. با تاسیس یک مدرسة خیاطی و انتشار نشریة «زبان زنان» پا برجا بود، (فتحی، صص۷۹ و۸۰) اما رضاخان پس از به قدرت رسیدن و تثبیت حاکمیت، روزنامههای مستقل و حتی احزاب مدافع خود را سرکوب کرد. انجمنها و جمعیت زنان نیز مانند احزاب از فعالیت باز ماندند. (احمدی خراسانی و اردلان، (۱۳۸۲)، ص۴۲۹.)
شرکت آزمایش بانوان:
صدیقه دولت آبادی سه سال پس از شرکت خواتین اصفهان، «شرکت آزمایش بانوان» را تشکیل داد. وی در سال۱۳۴۰هـ. ق. /۱۹۲۱م. عازم تهران شد و در این شهر فعالیتهای اجتماعی خود را دوباره از سرگرفت. پس از گشایش دبستانی جهت دختران بیبضاعت، «انجمن آزمایش زنان» را بنیان گذاشت (ناهید، (۱۳۶۰)، ص۱۱۲) و از آن پس با تمام توانی که داشت فعالیتهای فرهنگی خود را ادامه داد. صدیقه دولت آبادی «شرکت آزمایش بانوان» را به منظور ترویج کالاهای داخلی و دبستان را برای دختران بیبضاعت در تهران تشکیل داد و زبان زنان را ترجمان آن قرارداد (دولت آبادی، (۱۳۷۷)، ج۱، ص۲۴) که مَرامنامة آن عبارت بود از: ترویج امتعة وطنی و ایجاد دبستان شش کلاسه که دخترها بتوانند نصف روز را درس بخوانند و بقیة وقت خود را کار کنند. اعضای اولیة آن بانوان زیر بودند:
۱. بانو صدیقه دولت آبادی
۲. بانو صبا (همسرمدیر روزنامه ستاره)
۳. بانو زهرا اسکندری بیات
۴. بانو درخشنده
۵. بانوافسرالملوک آریانی
۶. بانوعزیزی (خواهر دکتر عزیزی)
بدین ترتیب قرار شد هر کس پانصد ریال فراهم کرده، برای خرید پارچه به یزد بفرستد. این کار به وسیلة صنعتیزادة کرمانی عملی گردید. سرمایة اولیة شرکت از سه هزار ریال بیشتر نبود و برای بار اول «روز سوم شعبان [11]» در سال۱۳۴۳هـ. ق /۱۹۲۴م. در مدرسة نمره دو دولتی که مدیرة آن بانو افسرالملوک آریانی بود، افتتاح گردید. در این جلسه صدیقه دولت آبادی راجع به «رفع احتیاج را باید از امتعه وطنی نمود» سخنرانی ایراد کرد. سپس پارچهها را به معرض فروش گذاردند. در همان روز متجاوز از ده هزار ریال پارچه به فروش رفت. بعد از آن روز یک عده داوطلبانه در این انجمن شرکت کردند و کار جمعیت رونق گرفت. (خدایار محبی، (۱۳۲۵)، ص۹۲.) این شرکت تا سال۱۳۴۳هـ. ق/۱۹۲۴م. دوام داشت. (همان، ص۹۱ و۹۲)
لازم به ذکر است که در سال ۱۳۲۷هـ. ق/۱۹۰۹م. انجمنی به نام «انجمن بانوان اصفهان» نیز به همت این بانوی فرهیخته در اصفهان آغاز به فعالیت کرد و در سال ۱۳۲۹ه ـ. ق/۱۹۱۱م. صدیقه دولت آبادی، بانو ملک المتکلمین، آغا شاهزاده اصیل، ماهرخ گوهرشناس و تنی چند از بانوان فعال دو انجمن دیگر به نامهای «انجمن خواتین ایران» و «شرکت خیریة خواتین ایران» برای کمک به محرومان در تهران برپا کردند.
نتیجه گیری:
گرچه تاریخ نشان میدهد که زنان در طول سالیان متمادی، نقش بسزایی را در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و… داشتهاند و نقش آنان در تاریخ معاصر ایران، نقش بیبدیل و غیر قابل انکاری است، اما نقش آفرینی و پایداری آنان با دشواریهای خاصی روبرو شده و همین دشواریها و چالشها زمینة کاملاً مساعدی را برای کسب کامل حقوق نیمی از افراد جامعه فراهم نیاورده است. زنان بسیاری بودند که جهت برچیده شدن قدرت مطلقه و استبداد فعالیت میکردند و هنوز هم درصفحات تاریخ، از فداکاری و قهرمانیهایشان نام و نشانی وجود ندارد و همچنان گمنام ماندهاند.
صدیقه دولت آبادی زن نوگرایی بود که در خانوادهای فرهیخته، تحت سرپرستی پدری فهیم و مادری روشن فکر پرورش یافت. شالودة فکری، فرهنگی وی از دوران کودکی شکل گرفت. وی در زمینة آموزش و آگاهی دادن به زنان و مبارزه در راه تساوی حقوق آنان تلاش نمود، از مهمترین فعالیتهای صدیقه دولت آبادی در عرصة اجتماعی نیز تأسیس و عضویت در انجمنهای مختلف زنان بود.
هر چند در بررسی انجمنهای زنان، اطلاعات بسیار اندکی از فعالیتهای آنها در دست است. اما بعضی از اعضای این انجمنها به روزنامههای آن زمان نامه مینوشتند و در مورد امور جاری سیاسی و اجتماعی بحث میکردند. البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که این انجمنها سازمانیهایی فمینیستی نبودند و هدف اصلی همة آ نها مبارزه با استعمار و استبداد حاکم بر کشور بود، اما مشروطیت فرصت مناسبی بود تا استعدادهای ذاتی و نادیده گرفته شدة زنان، مجال بروز پیدا کند و پوستة باورهای نادرستی که حضور زنان را تحمل نمیکردند شکافته شود. زنان عصر مشروطیت نشان دادند که حتی با میدان عملی محدود، به خوبی میدانند که چگونه برای ارتقای وضعیت خود و جامعه، قدمهای مؤثر بردارند.
انجمنهای زنان در کنار فعالیتهای سیاسی به طرق مختلف سعی در بهبود وضعیت زنان داشتند. عمدهترین اقدام انجمنهای زنان در راه بهبود وضعیت هم جنسان خود، تأسیس مدارس دخترانه به سبک جدید با کمک و اعانههای مردم و بیشتر با هزینة شخصی اعضاء و نیز کار داوطلبانة آنان بود و این انجمنها مسالة تعلیم و تربیت زنان و اصلاح وضع آنان را در برنامههای خود منظور میکردند.
پانوشتها:
[1] Afary
[2] Meeting free
[3] pritva
[4] تاج السلطنه، یکی از دختران ناصرالدین شاه قاجار بود وی در امور مربوط به انجمنهای زنان مشارکت فعال داشت و تلاشهای ارجمندی در این بارة حقوق از دست رفتة زنان کرد. از یادداشتهای تاج السلطنه بر میآید وی یک سوسیالیست و در همان حال طرفدار پرشور حقوق زنان بود.
[5] Mary Park Jordan مری جردن که اهل پنسیلونا و فارغ التحصیل مدرسه واکیل (Walkill) نیویورک بود با یکی از مبلغان دینی به نام «ساموئل مارتین جردن» که در ایران شهرت داشت، ازدواج کرد و به اتفاق یکدیگر مدیریت کالج پسرانه البرز را عهدهدار بودند.
[6]Annie Stocking Boyce
[7] زنان و دختران پرده نشین
[8] آغا بیگم که مدرسة دخترانهای نیز در جنوب تهران تأسیس کرده بود در سخنرانی خود حکومت را به خاطر غفلت از پرداختن به مصالح ملت به باد انتقاد گرفت و خواستار بهبود وضع زنان گردید.
۹ نشریة شکوفه، پس از دانش به مدیریت خانم دکتر کحال، دومین نشریه زنان ایران بود. مدیر آن مزین السطنه که علاوه بر نشریة شکوفه بنیانگذار چهار مدرسه دخترانه بود و تاریخ انتشار شکوفه از محرم سال ۱۳۳۱هـ. ق/۱۹۱۳م. به مدت چهار سال بود.
۱۰ از فعالان حقوق زنان در آن روزگار و مدیر مدرسة مخدرات اسلامی بود.
[11] تولد امام حسین (ع) بود.
منابع و مأخذ:
الف) روزنامه:
روزنامة شکوفه، سال دوم، شمارة ۲۳، (۲۰ ربیع الاول ۱۳۳۲ ه ـ. ق/ ۲۷ بهمن ۱۲۹۲هـ. ش/۱۲ فوریه ۱۹۱۴).
ب) کتابها:
۱. آفاری، ژانت، (۱۳۷۷)، انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه، مترجم؛ جواد یوسفیان، تهران، نشر بانو.
۲. آفاری، ژانت، (۱۳۷۹)، انقلاب مشروطه ایران، مترجم؛ رضا رضایی، تهران، بیستون.
۳. احمدی خراسانی، نوشین؛ اردلان، پروین، (۱۳۸۲)، سناتور، تهران، توسعه.
۴. استاد ملک، فاطمه، (۱۳۶۷)، حجاب و کشف حجاب در ایران، تهران، عطایی.
۵. بامداد، بدرالملوک، (۱۳۴۸)، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، جلداول و دوم، تهران، ابن سینا.
۶. پیرنیا، منصوره، (۱۳۷۴)، سالار زنان ایران، ایالات متحده آمریکا، انتشارات مهر ایران.
۷. حجازی، بنفشه، (۱۳۸۸)، زنان مبارز ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، ناشرمولف.
۸. خدایار محبی، منوچهر، (۱۳۲۵)، شریک مرد، تهران، تابان.
۹. دولت آبادی، صدیقه، (۱۳۷۷)، نامهها، نوشتهها و یادها، به کوشش؛ افسانه نجم آبادی و مهدخت صنعتی، جلد اول، دوم و سوم، چاپ اول، شیکاگو، انتشارات نگرش و نگارش زن.
۱۰. ساناساریان، الیز، (۱۳۸۴)، جنبش حقوق زنان در ایران، مترجم؛ نوشین احمدی خراسانی، تهران، اختران.
۱۱. شوستر، مورگان، (۱۳۵۱)، اختناق ایران، مترجم؛ ابوالحسن موسوی شوشتری، چاپ دوم، تهران، انتشارات صفی علیشاه.
۱۲. فتحی، مریم، (۱۳۸۳)، کانون بانوان با رویکردی به ریشههای تاریخی حرکتهای زنان در ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و تاریخ معاصر ایران.
۱۳. کراچی، روح انگیز، (۱۳۷۴)، اندیشه نگاران زن در شعر مشروطه، تهران، دانشگاه الزهراء.
۱۴. کرباسیزاده، مرضیه، (۱۳۸۴)، سیر تحولات اجتماعی زنان در یکصد سال اخیر (ازمشروطیت به بعد)، تهران، اکنون.
۱۵. ناهید، عبدالحسین، (۱۳۶۰)، زنان ایران در جنبش مشروطه، تبریز، نشر احیاء.
۱۶. وطن دوست، غلامرضا، شیپری، مریم، توکلی، مریم، (۱۳۸۵)؛ بررسی موقعیت زن ایرانی در نشریات مشروطه، تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.
منبع: https://www.facebook.com























