دشمن تراشیها علیه رژیم اسلامی در منطقه و تشویق کشورهای پیرامون ایران، علیه ایران و آماده کردن آنان و فراخواندنشان به اقدام برای درهم شکستن قدرت سیاسی در ایران یک صندوق پاندورای واقعی را بر ایران خواهد گشود و از دشمنان قسم خورده هزار ساله ایران تا غول بیشاخ و دم داعش امروزی و از القاعده تا دستههای مسلح کوچک و بزرگ که هم اکنون در مرزهای ایران بسیج شدهاند به ایران سرازیر خواهند شد و سرنوشتی چون سوریه و عراق را در ایران رقم خواهند زد.
آقای شاهین فاطمی، احکام جزمی صادر نکنید!
علی کشگر
نه به زیر کشیدن یک رژیم بالاترین هدف و رسالت نیروی سیاسیست و نه همکاری و یا همراهی با رژیم وقت در هر شرایطی میتواند پشت کردن به وظیفه ملی و میهنی به حساب آید. مگر نه آنکه وظیفه ملی و میهنی، اگر واژههای تهی شده از معنا نباشند، به عنوان پیششرط، به سرزمین، کشور و ملت نیاز دارد؟ اما ما در عمل میبینیم که برخی از عهده فهم این منطق و خرد، که چندان هم پیچیده نیست، برنیامده و یا با اغراض و اهداف دیگری خود را به بیراههمیزنند.
برخلاف این منطق و خرد نهفته در عمل عمومی مردم میهنمان، اما ما در میان فعالان سیاسی ایرانی، کسانی را میبینیم که دشمنی با رژیم اسلامی و به زیر کشاندن آنرا بالاترین رسالت خود و جامعه ایران میدانند و هر همراهی با قدرت سیاسی را حتی برای پیشگیری از وخیمتر شدن اوضاع و جلوگیری از همپاشیدگی ایران و آوارگی مردم ایران، پشت کردن به وظیفه ملی و میهنی دانسته و آنرا به عنوان خدمت به تحکیم و استواری بیشتر رژیم اسلامی قلمداد میکنند. حال آنکه نه صرف جنگیدن با رژیم و به زیر کشیدن آن به هر قیمت به خودی خود ستودنی است و نه هر همراهی در هر شرایطی به خودی خود موجب سرزنش! به عبارت دیگر گسستن دو حکم فوق از شرایط و موقعیت واقعی ـ سرنگونی رژیم به هر قیمت و به عنوان بالاترین رسالت نیروی سیاسی و لاجرم پرهیز از هر همسویی و همراهی به هیچ مصلحتی ـ جز جزمیت و تعصب و غرض سیاسی نیست، و جز بیمنطقی و نابخردی در حوزه سیاست نام دیگری بدان نمیتوان داد. از این نوع احکام و افکار کهنه جزمی که بگذریم، برای ما ایرانیان، با استناد به تجارب تاریخی خود و کشورهای دیگر در جهان و در پیرامون و درسآموزی از آنها، آنچه در هر شرایطی ستودنی است ایستادن بر مصلحت عمومی و منافع ملی و و حفظ ایران و نگهداری ملت ایران است تا بتوانیم به اصل و هدف اصلی سیاست که بهبود اوضاع مردم است، برسیم. بدون آن، این بدست نخواهد آمد! چند سوریه و عراق و لیبی دیگر لازم است تا برخی فعالان سیاسی به فهم این معادله ساده که درستی آن را شرایط غرق در خون و جنگ امروز، بر بستر فروپاشی دولتها و نظامهای سیاسی در کشورهای منطقه ثابت میکند، نائل آیند!؟
در میان این دسته از فعالان سیاسی ایرانی به ویژه در خارج کشور، تلقی عدهای از خود بعنوان «اندیشمند» و مزین ساختن نام خویش با القابی چون «پرفسور»، «دکتر» «محقق» و «کارشناس» در حالی که جز صدور احکام قطعی بیمایه و مسخشدگی خود در این احکام باطل، از هیچ برنیامدهاند، جز لبخند تلخی بر لب و به نشانه تأسف نیافریده است. بردن عرض تحقیق و کارشناسی و اندیشمندی از راه آلودن آن به اغراض کوتهبینانه سیاسی و بیمایگی علمی به کنار، اما آنها با رفتار و گفتار خود به توان روشنفکری و استعداد سیاسی بدهکار شدهاند، چه از یاد میبرند؛ کسی که به میدان سیاست قدم میگذارد، باید از مسئولیتهای آن میدان چیزی شنیده و آماده پذیرش پیامدهای آن باشد. مسئولیت در حوزه سیاست و کشورداری بیش از هر چیز یعنی صَرف همه هم و غم در راه خیر عمومی و مصلحت ملی. در کنار مبارزه برای دگرگون کردن وضع اسفناک امروزین ایران، انتقال جایگاه کشور در نظرگاه جهانی از عنصر «شر» به مدافع و عامل صلح و امنیت و تقویت همه نیروهای درونی و حاشیه قدرت سیاسی که در این راه میکوشند، و همچنین حمایت از تغییر شرایط دشوار و سخت مردم ایران، و همراهی و پشتیبانی از تمامی جریانها و افرادی در درون کشور که دست سرکوبگر صاحبان اصلی قدرت را در فشار و اختناق بر مردم کشورمان میبندند، مهار نیروهای رادیکالی که در انتظار برهم ریختن اوضاع در ایرانند، اگر لازم باشد و شرایط کشور و منطقه پیرامون ایران حکم نماید لازم و حتی ضروری است که در جاهائی و در مقاطعی قدرت سیاسی را به خدمت تلاشها و کوششهای خود برای همان تغییرات و یا برای پیشگیری از بدتر شدن اوضاع درآورد.
این مقدمه را گفتیم تا به یکی از پر سروصداترین نمونههای سخن از سر لاقیدی و بیمسئولیتی سیاسی بپردازیم. در چند هفته گذشته نوشتههایی از آقای «پرفسور دکتر» شاهین فاطمی در سایتهای اینترنتی درج شده که در آنها وی ریشه تمامی «معمای» «آتش افروخته» شده «از مدیترانه تا مسکو و مرزهای چین»، «در سراسر خاورمیانه»، «ماجرای اوکراین» و ارتباط آن با «جنگ سوریه» و «داستان غزه و اسرائیل» همه و همه را «به ما ایرانیها که در این منطقه زندگی میکنیم و از آن بدتر، کسانی که امروز بر ما حکومت میکنند» مربوط دانسته و رژیم اسلامی را عامل اصلی «در بیشتر این فجایع و تجاوزات خانمانسوز» میدانند. وی در یکی از نوشتهها اخیر خود تحت عنوان «تابستان آبستن! »(۱) مینویسد:
«آیا داعش برای ایرانیها تازگی دارد؟… این طلا و خون ایرانی است که در سوریه میجنگد، که عراق را بیسروسامان کرده است و این رژیم جمهوری اسلامی و تحریکات و دسیسههای سران و وابستگان این رژیم است که این غول بیشاخ و دم داعش را آفریده است.»
صادر کردن چنین حکم قطعی و با چنین اطمینانی از سوی ظاهراً یک استاد و مدیر یک مدرسه عالی اقتصادی و عنصر فعال سیاسی در تبعید، بسیار جای تعجب و تردید و پرسش دارد، در حالیکه در همین زمینه از سوی جو بایدن، معاون رئیسجمهوری آمریکا، که بر اساس گزارشات بزرگترین دستگاههای امنیتی و قویترین نیروی نظامی، سخن میگوید، احکام و سخنانی درست برخلاف و متفاوت نظرات «محققانه» پرفسور دکتر فاطمی میشنویم. معاون رئیس جمهور آمریکا، در جمع دانشجویان مدرسه کندی دانشگاه هاروارد، آفرینندگان «غول بیشاخ و دم داعش» را متحدان اصلی آمریکا در منطقه دانسته و میگوید: «مشکل اصلی ما متحدانمان هستند. ترکها… سعودیها، امارات، و دیگران. اینها چه کار دارند میکنند؟ اینقدر اصرار داشتند اسد را سرنگون کنند، جنگ شیعه و سنیشان را آنجا پیاده کنند. چه شد؟ صدها میلیون دلار و دهها بلکه صدها هزارها تن سلاح ریختند آنجا، برای هرکس که حاضر باشد با اسد بجنگد…»(۲)
پس از این بیهوده و خلافگویی، آیا لازم است برای اثبات «تبحر» و «تخصص» و «توان و بیطرفی علمی» پرفسور دکتر فاطمی در ریشهیابی مشکلات و فجایع منطقه خاورمیانه اسلامی و تاریخ آنها اشارهای داشته باشیم؟ آغاز و دوام نزاع فلسطین و اسراییل کجا و ظهور نامیمون حکومت اسلامی در ایران کجا؟ پاکشویی قومی ـ مذهبی صدام حسین علیه کردان و شیعیان و سپس حمله حساب نشده آمریکا، البته با کارسازی و کارگزاری و به توصیه نمونههای چلبی تبعیدی، و زمینهسازی جنگ داخلی در این به اصطلاح کشور، تا کجا به حکومت اسلامی ایران ربط مییابد؟ حتا اگر عروسکهای خیمه شببازی دست خامنهای و احمدینژاد و سران سپاه، یعنی افراد نالایقی چون ملکی در عراق را هم نمیداشتیم آیا امثال او در این سرزمینهای قحطی و فلاکتزده از نظر فکر سیاسی و احساس تعهد به کشور و ملت کم پیدا میشدند؟ آیا آنها اصلاً بویی از سیاست و ملت و کشور بردهاند؟ بیروت، این «زیباترین عروس شهرهای جهان» از چه زمانی دچار نفرین جنگهای داخلی با ریشههای قومی و مذهبی شد و نابود گردید؟ و یا پیش از آنکه رژیم اسلامی به بشار اسد سوری برسد، و از سر بیخردی و بیبصیرتی و فشار انزوا، این کشور بدبختتر را چاه ویلی برای به هدر دادن اموال مردم ایران سازد با این خیال ابلهانه که سوریه «عمق استراتژیک ایران است»، آیا چندین دهه پیش از حکومت اسلامی نبود که حافظ اسدی کودتا کرد و بارها برای تثبیت حکومت خویش دهها هزار تن از افراد ملت خویش را از دم تیغ گذراند؟ رابطه مردم ترکیه، صندوق رأی و اردوغان چیست و چه ربطی به ایران دارد؟ دکتر فاطمی تصمیم خود را گرفته و میداند که چرا چنین خلافگوییهای سطحی و بیمایه را میگوید و آدرسهای غلط علیه ایران میدهد، اما ما به خوانندگان توصیه میکنیم برای مشاهده درست و بیطرف، و فقط برای آگاهی بیشتر خویش، به سرمقالههای آیندگان به قلم داریوش همایون، آن هم فقط در محدوده زمانی سال ۱۳۴۸، یک دهه پیش از انقلاب اسلامی، مراجعه کنند که یکی ـ دو درمیان به «جهان خاورمیانهای عرب ـ اسلامی» و ریشههای درد آنها پرداخته است.
و اما اینکه میگوییم دکتر فاطمی تصمیم خود را گرفته و بر پایه این تصمیم و برای به کرسی نشاندن آن دست به بیهوده و خلافگویی میزند، در نتیجهگیری زیر آمده است. ایشان در همان نوشته آوردهاند:
«تا زمانی که ایران آزاد نشود و ملت ایران در کمال آزادی دولت و حکومت دلخواه خود را انتخاب نکند نمیتوان به استقرار صلح و آرامش در خاورمیانه امیدوار بود. همگان میتوانند بهخوبی ببینند که چگونه زمانی که ملت ایران با فقر و تنگدستی دست به گریبان است سرمایه این کشور برای جنگطلبی و آتشافروزی در منطقه هزینه میشود. پس از غزه و سوریه نوبت لبنان خواهد بود و اگر در لبنان کارها سروسامان گیرد و اوضاع نسبتاً آرام شود، افغانستان، یمن و بحرین در سراسر منطقه فرصتهای پایانناپذیری هستند برای آتشافروزی جمهوری اسلامی. زمینه مساعد است و عجیب آنکه نمیبینند و یا نمیخواهند ببینند که سر نخ همه این تشنجات در منطقه به کجا ختم میشود.»
آقای پرفسور دکتر شاهین فاطمی و عناصری چون او در صف مخالفین حکومت اسلامی، از اینکه سایه شوم خطر حمله نظامی بر سر ایران، علیالحساب، کمرنگ شده است، ناخشنود و ناراضیاند. و از اینکه در این منطقه مرگ و خون و با همه کارشکنیها از داخل رژیم اسلامی و جناحهای صاحب زر و زور آن از یک سو و فشارها و باجگیریهای دولتهای منطقه از اسراییل گرفته تا اتحادیه عرب به سرکردگی عربستان سعودی و قطر! از سوی دیگر، ایران هنوز خود را نگه داشته و شانس حل بحران خویش با غرب را یافته است و در این راه میکوشد، از درد به خود میپیچند، زیرا به آسانیِ چلبیهای عراقی، لیبیایی یا سوریهای نمیتوانند بساط ایران را به عنوان کشور و ملت که بویی از این دو مفهوم برده است، بر هم بزنند. هر خوانندهای، با استعداد عادی اما آشنا با الفبای سیاسی، میداند که تمامی این گفتهها، که نظایرش هر روز از بلندگوهای العربیه یا الجزیره و از زبان مقامات عربستان و قطر و نتانیاهو اسراییلی هم میشنوند، در خدمت بیگانگان و گرگهای گرسنهای است که پیرامون ایران زخم خورده به کمین نشستهاند تا در فرصت مناسب بر پیکر نیمه جان ایران بنشینند و آن را از هم بدرند. درست است که بسیاری از زخمها بدست رژیم اسلامی بر پیکر ایران و ملت ایران وارد شده و ایران حال شیر زخم خورده را یافته است اما جنایتهای رژیم در ایران و زخمهای وارد شده بر ملت ایران نباید مشوق ما در به پرواز درآوردن کرکسهای گرسنه بر تن نیم جان ایران باشد.
هر ایرانی مسئول امروز با اندک درکی از مصلحت ملی میداند که در شرایط کنونی به پرواز درآوردن کرکسهای گرسنه بر پیکر زخم خورده ایران، از هم پاشیدگی کشور و سرنوشتی چون سوریه را در پی خواهد داشت، که جهنمی است بمراتب بدتر از زخمها و جنایتهایی که رژیم اسلامی بر ایران و مردم ایران وارد کرده است.
دشمن تراشیها علیه رژیم اسلامی در منطقه و تشویق کشورهای پیرامون ایران، علیه ایران و آماده کردن آنان و فراخواندنشان به اقدام برای درهم شکستن قدرت سیاسی در ایران یک صندوق پاندورای واقعی را بر ایران خواهد گشود و از دشمنان قسم خورده هزار ساله ایران تا غول بیشاخ و دم داعش امروزی و از القاعده تا دستههای مسلح کوچک و بزرگ که هم اکنون در مرزهای ایران بسیج شدهاند به ایران سرازیر خواهند شد و سرنوشتی چون سوریه و عراق را در ایران رقم خواهند زد.
در چنین شرایط هیچ ایرانی میهندوست و ملت دوستی حاضر نخواهد شد همه چیز، از جمله موجودیت ایران و ملت ایران، را فدای سرنگونی رژیم اسلامی و بدتر از آن کند.
۱۵ اکتبر ۲۰۱۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ – http://irancpi.net/ir/hezb/nevisandegan/s-fatemi/siyasht/1592-shahin-famemi-2014-08-11.html
۲ – http://www.bbc.co.uk/persian/world/2014/10/141010_an_us_biden_turkey_isis