مینو نصرت/ ایران

در پنجِ غروب  /  به وقت  اَهَر  هَریس  وَرزَقان  کلیبر  /  زبانم  /  ایلم  /  قبیله‌ام  /  زیر آوار ماند

‌‌‌

‌ـــــــــــــــــــــ

‌‌

در پنجِ غروب

به وقت  اَهَر  هَریس  وَرزَقان  کلیبر

زبانم

ایلم

قبیله‌ام

زیر آوار ماند

تو مرده‌ای

و بولدوزرها در سماعی ملعون

دهانت را صاف می‌کنند

تو مرده‌ای و زندگی بعد از هفت گام

به خیابان‌ها بر می گردد

بی‌اعتنا قهوه‌اش را می‌نوشد

برای تو که زیر آوار مانده‌ای

 لطایفی تازه می‌سازد

تو مرده‌ای و

من دیگر حیرت نمی‌کنم

اگر عاشیق‌لَر زبان عشق را گم کنند

و

بولدزر‌ها لِزگی برقصند