
در پنجِ غروب / به وقت اَهَر هَریس وَرزَقان کلیبر / زبانم / ایلم / قبیلهام / زیر آوار ماند
ـــــــــــــــــــــ

در پنجِ غروب
به وقت اَهَر هَریس وَرزَقان کلیبر
زبانم
ایلم
قبیلهام
زیر آوار ماند
تو مردهای
و بولدوزرها در سماعی ملعون
دهانت را صاف میکنند
تو مردهای و زندگی بعد از هفت گام
به خیابانها بر می گردد
بیاعتنا قهوهاش را مینوشد
برای تو که زیر آوار ماندهای
لطایفی تازه میسازد
تو مردهای و
من دیگر حیرت نمیکنم
اگر عاشیقلَر زبان عشق را گم کنند
و
بولدزرها لِزگی برقصند




















