“دلاوری می خواهد با این قلم ها نوشتن، وقتی نام ارجمند استاد بر دست و کاغذ و واژه سایه میافکند.” (ماندانا زنديان)
در خدمت قلم
يک سال تأسيس بنياد داريوش همايون ـ برای مطالعات مشروطهخواهی
فرخنده مدرس

“دلاوری می خواهد با این قلم ها نوشتن، وقتی نام ارجمند استاد بر دست و کاغذ و واژه سایه می افکند.” (ماندانا زنديان)
و “دلاوری میخواهد” پیافکندن ظرفی در پرتو نام داريوش همايون برای خدمت به فرهنگ و سياست ايران. 18 تيرماه 1390 (9جولای2011) حدود پنج ماه پس از درگذشت داريوش همايون (28ژانويه2011) پايهگذاری بنياد داريوش همايون ـ برای مطالعات مشروطهخواهی، همزمان با تأسيس تارنمائی به همين نام، اعلام بيرونی يافت. پيش از اعلام بيرونی مقدمات لازم انجام پذيرفته بود، از جمله کسب اجازه اعضای خانواده و جلب پشتيبانی اخلاقی آنان نسبت به اين اقدام که ضرورت و انتظار آن تنها از چند روزی پس از درگذشت وی از هر سو گوشزد میشد. گام بعدی ثبت رسمی بنياد داريوش همايون بود، با هدف خدمت به فرهنگ و سياست ايران، در فرم يک نهاد پژوهشی در زمينه تاريخ و انديشه مشروطهخواهی و بررسی چگونگی تکوين و تکامل اين انديشه در ايران، در پيوند با تاريخ انديشه مشروطهخواهی و مدرنيته در جهان.
امروز از زمان تأسيس بنياد داريوش همايون ـ برای مطالعات مشروطهخواهی سالی میگذرد. در اين يک سال، در رأس اقدامات انجام شده، سازماندهی و تکميل ساختار بنياد و بازتاب پيکرهی اين ساختار در سازماندهی و گسترش تارنمای آن، به مثابه ظرفی برای جلب فعاليتهای فرهنگی، کوششهای فکری و پژوهشی و انتشار حاصل اين تلاشها قرار داشت، تلاشهائی که ما را در راه تعالی افکار در حوزههای مختلف اجتماعی ياری داده و در پيوند با آرمانهايی هستند که در چشمانداز خود دگرگونیهای ريشهای فرهنگی و گذار به جامعهای آزاد، آباد و دمکراتيک را نويد میدهند. مهمترين گامها در اين سو و در جهت تقويت بنياد داريوش همايون، تشکيل هيئت علمی و گروه نويسندگان بود، که اعضای آن داوطلب شدند، حاصل تلاشهای نظری و تخصصی خويش را، به نشان احترام و زنده نگاه داشتن ياد و نام داريوش همايون، در اختيار بنياد وی قرار دهند. همچنين گام موفق ديگر تشکيل هيئت امنای اين بنياد از جمعی از دوستان، آشنايان و همراهان همانديش و دگرانديش ديرين وی بود که پذيرفتند نام و اعتبار سالها خدمت خويش در بلند نگاهداشتن نام ايران را پشتوانهی اخلاقی اين بنياد ساخته و پايهگذاران و کوشندگان آن را در اطمينان به درستی راه خود دلگرم واستوارتر سازند.
در کنار انجام کارهای مقدماتی و پيشرفت درامر سازماندهی بنياد همچون پايگاهی در خدمت قلم و انديشه آزادی، برای پايهگذاران بنياد داريوش همايون و دوستداران انديشههای او و علاقهمندانی که در نظر و عملِ خود داریوش همایون را راهنمایی برای رسیدن به آرمانهای يک جامعه ليبرال دمکرات میدانند، گردآوری و انتشار مجموعه آثار او در يک سال و نيم گذشته، همچنان از اهم تلاشها و حاصل آن ارائه دو کتاب از انتشارات بنياد داريوش همايون بوده است. علاوه برآن، ارائه منظم نوشتههای قديمیتر وی در سالهای قبل از انقلاب، زير عنوان “سرمقالههای آيندگان” و همچنين، به تازگی، انتشار تدريجی نوشتههای خطی او، زير عنوان “دستنوشتهها” بر تارنمای بنياد، گام ديگری در مسير انجام اين وظيفه بوده است. گردآوری نوشتهها و گفتههای داريوش همايون و انتشار آنها در مجموعه آثار، به ويژه آنچه در سی سال زندگی در تبعيد ارائه شده بود، در بخش بزرگی، در قيد حيات و توسط خود وی بر همت دوستداران انديشههايش قرار گرفت. و آن چه بعد از درگذشت وی آمده و خواهد آمد، در تداوم همان طريق و همان همت است و زير نام نشر بنياد داريوش همايون ـ برای مطالعات مشروطهخواهی ادامه خواهد يافت.
*****
گزينش نام داريوش همايون در پيوند با عبارتِ “برای مطالعات مشروطهخواهی”، همانگونه که در متن “در بارهی بنياد” توضيح داده شده است:
“به سبب دلبستگی ژرف و پايبندی دیرینۀ اين روزنامهنگار، سياستگر و صاحبنظر در حوزهی انديشه سياسی ايران به انديشه مشروطهخواهی و احترام و احساس وظيفه بنیادگذاران اين نهاد به حفظ و تداوم انديشۀ اوست. داريوش همايون، چنانکه از نوشتههای باقی مانده از او میتوان دریافت، از شمار اندک اهل نظر ایران بود که سال های طولانی به بررسی و شناخت جایگاه جنبش مشروطه خواهی ایران و اهمیت آن در دگرگونیهای تاریخ جدید این کشور همت گماشت و در عمل و نظر خود کوشش کرد درسهای آن را برای سازمان دهی جنبش گذار به جامعهای آزاد، آباد و دموکراتیک برجسته کند.”
در توضيح سببِ گزينش نام داريوش همايون و پيوند آن در متن فوق، در کنار توجه به ماهيت خدمت نظری وی به شناختِ سرشت جنبش و انديشه مشروطه خواهی و ارائه درسهای آن، همچون الگوئی تکامل يافته و افقهای تازه و روشن در برابر ايرانيان که در جوششی دوباره برای دستيابی به جامعهای آزاد، آباد و دمکراتيکاند، همچنين به سه زمينه از فعاليت اجتماعی اشاره شده است که داريوش همايون را در تحقق اين خدمتِ ارجمند به سرانجامی نيک و احترامآميز رساندند. يک: روزنامهنگاری حرفهای؛ که آگاهانه، با اتکا به توانائی قلم و استعدادی با جوشش درونی و پرورش دائمی، برگزيد. زيرا در جامعهی تازه گامنهادهی ايران به دوران مدرنش، در روزنامه و روزنامهنگاری به مثابه تازهترين و پوياترين وسيلهی تأثير بر سياست و دگرگونی فرهنگِ جامعه، در دست سرآمدان دانشآموختهی طبقه متوسط جديد ايران، مینگريست. طبقهای که تا آن زمان به باور وی حضور گسترده و تأثير شايانی بر سياست نداشت. دو: سياست؛ که پرداختن بدان و تأثير بر آن را برای خود، به عنوان يک انسان “اجتماعانديش” نه تنها تقديری سربازنزدنی، بلکه فضيلتی میشمرد. و سوم: مقام اهل نظر در حوزهی انديشهی سياسی ايران؛ که خود حاصل درآميختن اين دو عرصه حيات اجتماعی و بالا بردن سطح و کيفيت هر دو بود؛ يک روزنامهنگار سياسی که پرداختن به موضوعات و ورزيدن سياست روز و فرا روياندن آن به اصول سياست از برجستهترين مشخصهی آثار او محسوب میگرديد.
به اين اعتبار، عناوين شناخته شدهی فوق ـ “روزنامهنگار، سياستگر و صاحب نظر در حوزهی انديشه سياسی” ـ در معرفی شخصيت اجتماعی داريوش همايون، علاوه بر داشتن پايه در واقعيت بيش از شش دهه زندگی وی، همچنين بيانیست از جايگاه اجتماعی معتبری که جامعه ايرانی پيرامون، در حق وی شناخته است. عناوين و جايگاهی که اگر ادب ايرانی يا ستايش دوستدارانه آنها کنار گذاشته و در آنها همچون ضابطهای در دست خوانندهی آگاه نگريسته شود، انتظار میرود، در پرتو اين ضابطهها، بازخوانی و بررسی گفتارها و نوشتارهای بجای مانده از داريوش همايون، روشن کنند؛ که چرا و چگونه او از نادر کسانی بوده است که از طريق روزنامهنگاری و با نوشتن مقالهها، رسالهها، انجام سخنرانیها و پاسخ به پرسشهای بیشمار و پراکنده و در موضوعات گوناگون و عموماً در بارهی رويدادها و مسائل روز و عمدتاً سياسی، بتدريج، در گذر زمانی دراز، در جايگاهی قرار داده میشود که اولاً به عنوان صاحب نظر در حوزهی انديشه سياسی در شمار اهل نظر ايران جای میگيرد و ثانياً در ميان همين شمار نيز به واسطه طريقی که برگزيده و راهی که رفته است به تشخصی ويژه دست يافته که تصوير و ياد وی را هر چند همارج اما منفک از ساير اهل نظر ساخته و به وی در ميان آنان تعينی خاص میبخشد.
برای گشودن سِرِ چنين تعينی در ميان اهل نظر ايران، بايد از همان جمله معروف خودِ داريوش همايون آغاز کرد که همواره میگفت؛ او در عمل و برای عمل است که میانديشد. انديشيدن در عمل؛ با نگاهی به موقعيت کشور و پيکارهای سياسی و سياست روزش، با چشمی دوخته به آرمانها، بيرون کشيدن درسها از تجربهها و واقعيتها و استوار ساختن اصول به مثابه جایپائی نه برای توقف، بلکه برای تازهکردن نفس وپيشتر رفتن؛ با توان سنجش پيامدها و آگاهی به نتايجی که از سخن در عمل برمیخاست. سياست روز در چشم داريوش همايون ميدان تصميم و عمل بود و مشروط به احاطه بر موضوع. و اگر برای وی امکانی برای عملی ساختن تصميم نمیبود، نوشتن و گفتن، تحليل و اعلام موضع از سر آگاهی و حس مسئوليت، ارائه طريق و گشودن روزنهها برای تغيير موقعيت، نمودِ واقعی رفتاری میبود که اگر امکان عمل فراهم میگرديد، انتظار و باوری جز بجایآوردن و تحقق سخن، يعنی پایبندی بدانچه که گفته و نوشته بود، نمیرفت.
ميدان سياست روز برای بيشتر خامدستان سياستپيشه که به فراخور روز مواضع ضد و نقيض میگيرند و برای بسياری از آرمانگرايان که چيزی به نام موقعيت و وضعيت مشخص نمیشناسند، عموماً ميدان هلاکتِ نام و مهلکهی اعتبارست، اما برای همايون، که هر چند ” به فراخور روز” اما بس “فراتر از موضوعات روزانه” می نوشت، راه رستگاری و جنتمکانی در کوی اهل نظر شد، که ملتجای آن مردمند. مردم ايران هر ايرادی که داشته باشند، در تقدير اهل نظر خود مردمی بس خدمتشناسند و پاسداران فروتن ياد و نام متفکران خويش. داريوش همايون که “سياست را تقدير انسان” می دانست و زيستن در سياست و برای اجتماع را بالاترين “فضيلت انسانی” میشمرد، سياست را به ياری توانائی قلم و بر بستر آگاهی و در بند احساس مسئوليتی گران برای سلامت جامعه و مردم و بقا و پيشرفت ايران چنان میورزيد که از درون آن جز اصول سياستی پرفضيلت و تقديری شايسته که حق هر جامعه و حق هر عضوی از اجتماع انسانیست بدر نمیآمد.
اگر تشخص داريوش همايون در ميان اهل نظر ايران که به شمار بسيار اندکند، ناديده گرفتنی نيست، به اين معنا که در ميان آنان جائی ويژهی خود دارد، اما نسبت و نوع اين تشخص در ميان اهل سياست و در ميدان روزنامهنگاری ايران که فعالين آن به عدد و تخمين بيشمار مینمايند، صورت بالائی مقام يافته و چنان برجسته و ممتاز میشود که سر به آسمان جايگزينناپذيری میسايد و هر دو ميدان را زير تأثير بود و نبود خود قرار میدهد. در اين دو ميدان داريوش همايون روزنامهنگارِ سياستگری بود که تا زنده بود، موافقين، نوشتهها و گفتههايش را مکانی برای ورزش فکر و پرورش و گسترش ديدگاههای سياسی دانسته و مخالفين، او را رقيب و همآوردی میدانستند که با توان قلم، منطق بيان و افق گستردهی نگاه، آنان را دائماً به بالا بردن سطح بحث در عرصهی سياست، فرهنگ و اخلاق سياسی وامیداشت.
و امروز نبود او، هنوز پس از يکسال و اندی، همچنان سنگين و بسيار محسوس است. جای خالی وی هنگامی پر مینمايد که ايران که امروز در شرايط پرخطر و با مخاطرههای بسيار گرفتار شده است، با اتکا به پشتيبانی ملت و به درايت سرآمدانش، در هر جا و در هر حوزهای که فعالند، در هر گام و هر تصميم و در چرخش هر قلم، به سلامت و بدون کاستن از جان هستیبخشش عبور داده شود و مبارزه برای آزادی، برای برابری حقوقی انسانها و دمکراسی و برای برقراری و استواری حکومت قانون با ابتنا بر حق حاکميت مردم بر سرنوشت خويش در آن سرزمين و در خدمت ترقی آن، دوباره و با تمام قوا در پيش گرفته شد و به سرانجامی نيک بیانجامد. اين گرانترين وظيفه و در عين حال بزرگترين ميدان نبرد و چالشیست که داريوش همايون پيش پای بازماندگان سياسی خود برجای گذاشته است.
نزديک به ده سال پيش، هنگامی که تلاش شمارهی 18 به انداختن نگاهی به زندگانی، فعاليت و شخصيت اجتماعی داريوش همايون و راهی که تا آن زمان رفته بود، اختصاص داده شد، سايهی اين پرسش بر سراسر کار افکنده شده بود که داريوش همايون کيست و چيست؟ سياستگراست، رونامه نگارست، يا انديشه ورز؟ ما پاسخ خود را در آن موقع، بهتر از هر جای ديگری، در يکی از مقالههای خود وی که سالها پيش از آن برای هفته نامهی “نيمروز” نوشته بود، يافتيم، که گفته بود:
“اجتماعانديش بودن با سياستورزيدن يکی نيست…. انتلکتوئل به سبب توانائی ذهنی و دلمشغولیهايش اجتماعی و اجتماعانديش است اگر هم سر درگوشهی آزمايشگاهی يا کتابخانهای کرده باشد. ولی از اجتماعانديشترين انتلکتوئلها نيز نبايد انتظار داشت که حتماً بکار سياست بپردازند ـ هر چند آنها به سبب ديد کلی خود و آگاهیشان به پيوند همه چيز با همه چيز و احساس مسئوليتی که وادارشان می کند برای هر امر بر حق و خوبی تلاش کنند، بهترين سياستگران خواهند بود.”
سالی تازه در پيش پای بنياد داريوش همايون قرار دارد. با نگاه به چنان احساس مسئوليتی، که هم سرچشمه و هم سرمايه هر نوع حضور در عرصه عمومیست، و در اطمينان به خدمت “به امری برحق و خوب”، پايهگزاران اين بنیاد امیدوارند در اين سال و سالهای درپيش بتوانند همه نوشتهها و گفتههای داريوش همايون را، از جمله متنی که گفتاورد فوق از آن گرفته شده است، گِرد آورده، و در مجموعه آثار، در دسترس همگان قرار داده و از اين طريق حافظ انديشهها و فراهم کننده زمینههای گسترش آرمانهای يکی از برجستهترين روزنامهنگاران سياستگر و صاحب نظر همروزگار و خدمتگذار جامعهی خود باشند که از راه قلم والاترين خدمتها را در فراهم آمدن امکان بهکرد تقدير ايرانی در آينده نمود و در راه ويژهای که برگزيد، در ميان اهل نظر و سياست و روزنامه نگاری ايران، خوش درخشيد و به سربلندی و اعتبار فزونی بخشيد.





















