پيشنهاد شجاعانه / آيندگان دو شنبه 25 فروردين 1348 / داريوش همايون

در برابر ملک حسين که شناسائی اسرائيل و تماميت امنيت تضمين شده آن را به همراه حق عبور از آب‌های بين‌‌المللی (خليج عقبه و کانال سوئز) تنها در برابر تخليه سرزمين‌های اشغالی پيشنهاد می‌کند، پافشاری اسرائيلی‌ها در مذاکره مستقيم با اعراب  هر گونه اعتبار خود را به عنوان يک زمينه معقول برای گفتگو از دست می‌دهد. مذاکرات مستقيم بين دو طرف بی‌شک وسيله نهائی رسيدن به هر صلحی است که ميان آنها ميسر باشد. ولی اين وسيله نهائی را شرط مقدماتی شمردن و هر کوشش غير مستقيم و تدريجی را در راه صلح محکوم دانستن جز از سترونی تفکر و رهبری سياسی در اسرائيل می‌دهد.

‌‌ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پيشنهاد شجاعانه

 

آيندگان دو شنبه 25 فروردين 1348

 

داريوش همايون

طرح شش ماده‌ای ملک حسين برای صلح خاورميانه پيشنهاد شجاعانه‌ای است. پادشاه اردن همانگونه رفتار کرده که انتظار می‌رفت. دشواری در آنجاست که ديگران نيز همانگونه رفتار کنند که انتظار می‌رود. در برابر اين طرح که وضع اعراب را در کشاکش‌شان با اسرائيل از هر وقت روشن‌تر و قابل دفاع‌ تر ساخته، عکس‌العمل طرف‌های ديگر کشاکش چندان اميدبخش نيست. مصر ـ که بی ترديد قبلاً به پادشاه اردن دلگرمی داده است ـ آشکارا می کوشد خود را متعهد نسازد و در پشت سر اقدامات ملک حسين پناه بگيرد و منتظر بماند. سوريه و عراق ـ که از اصول بعثی عدم ثبات و ضعف در عمل را بيش از هر اصل ديگر مشترک دارند ـ خاموش مانده‌اند تا از موج مسلط تر در افکار عمومی عرب پيروی کنند. الجزاير، با دستی که از دور بر آتش گرفته، مخالف است. و الفتح حتی پيش از اعلام ملک حسين کوشيد با شليک راکت‌های خود به بندر “ايلات” هر طرح مسالمت‌آميزی را برای خاورميانه اژدر بزند.

در اين ميان اسرائيل سکوت شوم‌تر و خطرناک‌تری را حفظ کرده است. نخستين عکس‌العمل‌های اسرائيلی متمايل به آن بوده است که پيشنهادهای پادشاه اردن را تبليغاتی و غير کافی وانمود سازد. و دلائل کمی در دست است که حکومت اسرائيل به اين گوياترين  و منصفانه‌ترين پيشنهاد صلح اعراب آن روی موافق را که سزاوار است نشان  دهد. نزديک دو سال ماندن در سرزمين‌های اشغالی و موفقيت نسبی، و تا کنون، در برابر چريک‌های کم اثر و حفظ برتری نظامی در برابر ارتش‌های عرب اسرائيلی‌ها را از همه وقت آشتی‌ناپذيرتر ساخته است.

علاوه بر اين حکومت ائتلافی نيم‌بند اسرائيل در گيرودار يک مبارزه قدرت بين رهبری حزب کارگر از يک سو و ژنرال دايان و هوادارانش از سوی ديگر توانائی هر اقدام سازنده‌ای را در جهت رفع اختلاف با اعراب از دست داده است. تا انتخابات عمومی آينده محبوبيت عمومی و غلبه بر رقيبان در چشم مقامات اسرائيلی اهميت بيشتری دارد تا دادن هر امتياز معقولی به اعراب، که ممکن است گروه‌هائی را در افکار عمومی برنجاند و برماند.

خطر در اينجاست که همانگونه که اعراب در کنفرانس مصيبت‌بار خرطوم با کمدلی و کوربينی خود فرصت صلح را از کف دادند و شعار غيرواقعی  و ساده‌لوحانه «نه مذاکره، نه صلح، نه شناسائی» را جانشين سياست سازنده و مسئول کردند، اسرائيل نيز در غرور پيروزی و ضعف رهبری کنونی خود فرصتی را که شايد آخرين فرصت باشد از کف بدهد و همان ناتوانی و بی جرأتی اعراب را به جای سياست قدرت بگيرد.

در برابر ملک حسين که شناسائی اسرائيل و تماميت امنيت تضمين شده آن را به همراه حق عبور از آب‌های بين‌‌المللی (خليج عقبه و کانال سوئز) تنها در برابر تخليه سرزمين‌های اشغالی پيشنهاد می‌کند، پافشاری اسرائيلی‌ها در مذاکره مستقيم با اعراب  هر گونه اعتبار خود را به عنوان يک زمينه معقول برای گفتگو از دست می‌دهد. مذاکرات مستقيم بين دو طرف بی‌شک وسيله نهائی رسيدن به هر صلحی است که ميان آنها ميسر باشد. ولی اين وسيله نهائی را شرط مقدماتی شمردن و هر کوشش غير مستقيم و تدريجی را در راه صلح محکوم دانستن جز از سترونی تفکر و رهبری سياسی در اسرائيل می‌دهد.

در طرح ملک حسين جزئيات عملی بيشمار بايد روشن و پرداخت شود. ولی از اين طرح بهترتا کنون از جانب چه کسی برای آغاز کار پيشنهاد گرديده است؟ اسرائيلی‌ها اصرار می‌ورزند که هر راه حلی بايد تضمين شده و اطمينان بخش باشد و حق دارند. مسئله در آنست که اين تضمينات تنها در مراحل نهائی گفتگوها و تلاش‌ها به دست خواهد آمد. اگر اسرائيلی‌ها عزم مذاکره در سر دارند ناچار بايد حکومت‌هائی در برابر خود داشته باشند. آيا حاضرند نيمی از راهی را که ملک حسين با قبول مخاطره مسلم پيموده است رو به او بپيمايد؟