وظیفه هر ایرانی است که آنچه میتواند برای حفظ و ادامه ایران انجام دهد. نیاکان ما در درازای سه هزاره، زندگانی خود را سپر دفاع از ایران و ارزانی نگهبانی از «ایده» ایران کردهاند. این میهن ایرانی تنها، مرده ریگ آنان نیست؛ هدیه ما به آیندگان نیز هست. گفتهاند که تاریخ یک وام شرافتی به گذشته است. ما وامدار آن گذشتهایم که این سرزمین زخم دار و آسیبدیده را با ظرفیت استثنائی که برای باززائی و والائی دارد به ما سپرده است. کار ما دشوار است ولی نه دشوارتر از بدترین دورانهایی که از سر گذراندیم.
درباره میراث فرهنگی و طبیعی ایرانزمین
- از نظر شما کوشش برای حفظ و نگاهداری میراث فرهنگی و تاریخی و میراث طبیعی یک سرزمین تا چه اندازه اهمیت دارد؟
همایون ـ هستی ما را پیشینه ما و پیرامون فیزیکی ما میسازد. ما فراورده سرزمین و گذشته خود هستیم. هرچه پیشینه پربارتر و سرزمین مهربانتر، مردمان خوشبختتر. آدمیان در بیشتر تاریخ و در بیشتر کشورهای جهان چنانکه میباید پاس پیشینه و سرزمین خود را نگه نداشتهاند. ما خود از نمونههای بدتر هستیم. در آن دویست سال تاراج و کشتار عربان آنچه بیش از همه آسیب دید خاطره تاریخی مردم بود. ایرانیان چنان از گذشته خود بریدند که حتا فردوسی از شاهنشاهی هخامنشی (که پنج میلیون کیلومتر مربع را فرامیگرفت) آگاهی نداشت. اگر دیگران از یونانیان تا اروپائیان بعدی نمیبودند ما هنوز تخت جمشید را در غبار افسانهها (همان تخت جمشید) میدیدیم. آنگاه نوبت ویرانی سرزمین رسید. غزان و سپس مغولان شبکه آبیاری خراسان آن روزگار را که از شگفتیهای روزگار خود بود، ویران کردند و پیش از آنان «خیل عریان عرب» (از منظومهای از بهار) شبکه آبیاری خوزستان را که شکرستان لقب داشت از میان برده بودند. تاخت و تازهای بیابانگردان و جنگهای داخلی، و پریشیدگی جامعه، سرزمینی را که از مرغزارها و جنگلها پوشیده بود کویر و بیابان گردانید. سهم خود مردم در این ویرانی پردامنه اندازه گرفتنی نیست.
اگر کارهایی که بیشتر در بیرون ایران صورت گرفت نمیبود از دوران ساسانی این چند کتاب نیز از کتاب سوزانها و کتاب شستنهای خلفای عرب و سلسلههای غیرایرانی نمانده بود. ولی آیا میتوان تصور کرد که یکی از دو ابرقدرت جهانی در نزدیک پنج سده چنین میراث ادبی مختصری داشته بوده باشد؟ ما برای پی بردن به ارزش نگهداری میراث فرهنگی و تاریخی و طبیعی خود همین بس که تصور کنیم اگر گنجینههای خود را نگهداشته بودیم چه اندازه ثروتمندتر میبودیم.
- از آنجا که بخش بزرگی از میراث فرهنگی، تاریخی، و طبیعی ما به شکلی عمدی و غیرعمدی در حال تخریب و ویرانی است شما فکر میکنید چگونه باید با این فاجعه روبرو شد؟
همایون ـ زدودن ایران و جانشین کردنش با اسلامی که هر چه رنگ عربیش تندتر باشد اصیلتر خواهد بود استراتژی جمهوری اسلامی است، همچنان که در نخستین حمله عرب بود. تا ایران در خودآگاهی ملی ما چنین جایی دارد اسلامی که این رژیم میخواهد دست بالا را نخواهد یافت. تنش میان ایران و اسلام تازگی ندارد و گناهش به گردن متشرعان و عربزدگانی است که بجای سازگار کردن اسلام با یک فرهنگ ریشهدار و تاریخ بزرگ، در پی ریشهکنی آن فرهنگ و تاریخ برآمدند و هنوز درکارند. رژیم اسلامی هرچه بکند به گرد عربها نیز نخواهد رسید که سرانجام مغلوب عنصر ایرانی شدند. جهان در سده بیست و یکم است و ایران امروز ایران سده هفتم نیست. بهویژه در عرصه فرهنگ هیچ کار مهمی نه در زمینه نابودی میراث شگرف ملی میتوانند و نه جلوگیری از جوشش بیسابقه جامعه ایرانی. دیگر دوران گرم کردن حمامها با کتابخانهها گذشته است. آنها همت خود را بر ویرانی فیزیکی آثار تاریخی گماشتهاند که یا به نام سدسازی و راهسازی و عمران از میان میروند و یا میگذارند تا باد و باران کارش را انجام دهد.
آنچه میتوان کرد آگاهی دادن است و بسیج افکار عمومی و شرمنده ساختن کسانی که با آزمندی کوتهبینانه خود به دزدی و تاراج آثار تاریخی چنین ابعاد ترسآوری که میشنویم و میبینیم بخشیدهاند. یک جبهه دیگر پیکار، یاری خواستن از مراجع بینالمللی است که تا کنون در مواردی بسیار کارساز بوده است. از همه مهمتر پشتیبانی از هزاران ایرانی سرسپرده و آگاه است که در درون و بیرون دستگاه اداری از خود میگذرند تا میراث ملی را از دستبرد رژیم نگاهدارند. بر رویهم همینکه بنیاد میراث پاسارگاد میکند. و میباید هر روز بر ابعاد آن افزود.
- آیا شما مایل هستید که در کوشش برای حفظ این آثار ملی و بشری ایرانزمین توان و همت خود را به کار گیرید؟
همایون ـ وظیفه هر ایرانی است که آنچه میتواند برای حفظ و ادامه ایران انجام دهد. نیاکان ما در درازای سه هزاره، زندگانی خود را سپر دفاع از ایران و ارزانی نگهبانی از «ایده» ایران کردهاند. این میهن ایرانی تنها، مرده ریگ آنان نیست؛ هدیه ما به آیندگان نیز هست. گفتهاند که تاریخ یک وام شرافتی به گذشته است. ما وامدار آن گذشتهایم که این سرزمین زخم دار و آسیبدیده را با ظرفیت استثنائی که برای باززائی و والائی دارد به ما سپرده است. کار ما دشوار است ولی نه دشوارتر از بدترین دورانهایی که از سر گذراندیم.
صفحه پاسارگاد
۶ مارس ۲۰۰۸