تأثر شومی که تمدن جدید اروپا نسبت به اوضاع و صنایع مملکت ما بخشیده البته نباید سبب شود که ایرانیها نسبت به آن تمدن به چشم خصومت و عداوت بنگرند زیرا که در این قضیه تقصیری اگر بوده بیشتر متوجه غفلت و بیخبری خود ما و فساد و بیلیاقتی اولیای امور ما بوده است و بعلاوه توجه و محبتی که این اوقات از طرف دانشمندان و اهل ذوق خارجه نسبت به صنایع و ادبیات ایران نشان داده میشود مایه تشویق و راهنمایی ایران بسوی ترقی میباشد
پیام به نمایشگاه صنعتی ایران
در لنینگراد*
محمدعلی فروغی
نظر به این که صنعت شعر و ادب را هم من در آن ردیف میشمارم مهمترین مظاهر تمدن هر قوم است به مناسبت فراهم شدن کنگره و نمایشگاه لنینگراد این فکر دلپذیر برای من پیش میآید که ملت ایران در میان ملل از حیث تمدن دارای مقامی ارجمند است که ملل متمدن دنیا که خود در صنعت پایگاه عالی دارند مناسب دانستهاند که صنایع ایران و تاریخ و سیر آن را مورد مطالعه و مداقه قرار دهند و نسبت به این تجلیل و تکریم روا دارند.
آری اینجانب معتقدم که قوم ایرانی برای صنایع مستظرفه استعداد شایانی دارد و از قدیمالایام تا این هنگام این استعداد خود را همواره آشکار ساخته و مصنوعات او سزاوار توجه و قدردانی بوده است. با وجود این که دست تطاول متأسفانه آثار صنعتی ایران را از بین برده و مقدار قلیلی از آن گذاشته و در مدت مدیدی از تاریخ دوره اخیر ایران برای بروز استعداد صنعتی ایرانیها موانع و عوائقی هم در کار بوده است.
ذوق ایرانیها برای صنعت چنان سرشار بوده که گویی احتیاج شدید بهابر از آن داشتهاند و در جمیع امور زندگانی خود آن را بکار بردهاند وحتی در موقعی که بواسطه بعضی موانع بروز آن در مجاری عادی برای ایشان ممکن نبوده مجاری مخصوص برای آن ایجاد میکردهاند چنان که چون از مجسمهسازی و نقاشی ممنوع شده بودند بجای تصاویر مجسمۀ ذوق خود را در کاشیکاری و تذهیب و سایر این نوع صنایع ظاهر ساختهاند و زحماتی که ایرانیها در تکمیل حسن و اختراع خطوط نسخ و نستعلین و شکسته کشیدهاند یکی از بهترین دلایل مدعای ماست.
بیان تاریخ صنعت ایران از گنجایش یک مقاله بیرون است و اینجانب قصد ندارم وارد این مبحث شوم کسانی که به این مطالعه مشغول میشوند مشاهده میکنند که در صنعت ایرانیها مثل همه ملل دیگر دورههای ترقی و تنزل طی کردهاند.
منجمله مائه سیزدهم هجری قمری برای ایرانیها یکی از دورههای انحطاط کلی در هر رشته از رشتههای امور زندگانی و تمدنی بوده است و این انحطاط البته به امور صنعتی هم عارض شده و تا چند سال پیش یعنی تا زمانی که بواسطه ظهور دولت اعلیحضرت شاهنشاه پهلوی این مملکت دوره حیات جدیدی از سرگرفت آن انحطاط مداومت داشت.
اگر بخواهیم وارد علل این انحطاط شویم باز مطلب طولانی میشود البته اوضاع سیاسی این مملکت دخالت تامه در این امر داشته است ولیکن از ذکر یک علت که به عقیده من بالاختصاص در انحطاط صنعتی ما تأثیر عظیم داشته است نمیتوانم خودداری کنم.
شک نیست که در هر مملکت و همه وقت صنعت مانند سایر متعلقات تمدن هم در تحت نفوذ ملل خارجه واقع شده و هم به تعلقات ملل خارجه نفوذ و تأثیر صنایع اقوام دیگر را در صنعت ایران میتوان مشاهده کرد و تأثیر ذوق ایرانی را هم در صنایع سایر ملل میتوان کشف نمو د. اما تأثیر تمدن اروپایی در صنعت ایران در مائه سیزدهم هجری و مخصوصاً نصف اول مائه چهاردهم امر عجیبی بوده چرا که علت بزرگ انحطاطی که به آن اشاره کردم واقع شده است.
این تأثیر که بر حسب ظاهر غیر مترقب میآید اگر درست در اطراف و جوانب امر دقت کنیم چندان مایۀ شگفتی نخواهد بود و خواهیم دانست که امر طبیعی بوده است به این معنی که مائه دوازدهم و سیزدهم هجری برای مملکت ما دوره اغتشاش و هرج و مرج و بدبختی و جهل و ظلمت بود و در همان مدت ممالک اروپا رو به ترقی رفته مراحل بزرگ در هر خط از خطوط زندگانی پیمودند و چون در اواخر مائه سیزدهم و اوایل مائه چهاردهم هجری یا بعبارت آخری در مائه نوزدهم مسیحی ایرانیها بغتتاً چشم خود را بسوی مغربزمین باز کردند روشنایی ترقیات اروپا چنان چشمهای ایشان را خیره نمود که به قوای آنها یک نوع فلج عارض شد و به کلی از کار بازماندند. البته اوضاع سیاسی و سایر مناسبات مملکت ما با ممالک اروپا که مایه ضعف و سستی ما بود نیز به این حالت مدد کرد و مدت چندین سال ایرانیها هر چه از اروپا بود حسن میدانستند و هر چه در مشرقزمین و مملکت خودشان میدیدند عیب تصور میکردند.
این بود که ارتباط ایران با اروپا در این دروه آن تأثیر عجیب را بخشید که بجای این که در صنعت ایران تجدد و ترقی حاصل شود تنزل بلکه مرگ روی داد.
کسانی که نمایشگاه صنعتی ایران را در لنینگراد مشاهده میکنند اگر آثار صنعتی ایران را از جهت کمیت و کیفیت تناسب با دورههای قدیم مقایسه نمایند به نکتهای که فوقاً مذکور داشتم توجه فرمایند و از تعجب بیرون آیند و اگر در ضمن تعجب تأسف هم پیدا کرده باشند میتوانند مطمئن باشند که ایرانیهای امروز در این تأسف شدیداً شریکند و عزم جزم دارند که در سایه تجدید حیاتی که برای ایشان پیش آمده موقع را غنیمت شمرده سعی و عملی از خود ظاهر سازند شاید به مقامی برسند که باز مشام اهل ذوق را از روایح گلهای صنعتی خود معطر سازند و از حالا با آن که مدت زمانی نگذشته مقدمات و آثار این تجدید حیات مشاهده میشود آئینهکاری و سنگتراشی و کاشیسازی و قالیبافی و خاتمکاری و زریبافی و منبتکاری و تذهیب و غیره در اثر تشویقات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی دوباره رونق و روحی گرفته چنان که میتوان گفت بعضی از این صنایع به درجۀ زمان صفویه رسیده و امیدواری اهل ذوق اینست که ابداعات و تصرفاتی هم در صنایع به عمل آید که با مقتضیات امروزی موافقت نماید و استعداد صنعتی ایرانیان بیش از پیش طرف توجه عالمیان گردد.
تأثر شومی که تمدن جدید اروپا نسبت به اوضاع و صنایع مملکت ما بخشیده البته نباید سبب شود که ایرانیها نسبت به آن تمدن به چشم خصومت و عداوت بنگرند زیرا که در این قضیه تقصیری اگر بوده بیشتر متوجه غفلت و بیخبری خود ما و فساد و بیلیاقتی اولیای امور ما بوده است و بعلاوه توجه و محبتی که این اوقات از طرف دانشمندان و اهل ذوق خارجه نسبت به صنایع و ادبیات ایران نشان داده میشود مایه تشویق و راهنمایی ایران بسوی ترقی میباشد و به همین جهت کنگره و نمایشگاه لنینگراد یکی از بهترین عملیات برای این منظور میباشد و دولت و ملت ایران از این اقدام اولیای دولت شوروی نهایت مسرت و امتنان را دارند و یقین است که قدم بزرگی خواهد بود در این راه که در مملکت ما بیش از پیش نسبت به یکدیگر علاقه و محبت داشته باشند و در امور معارفی روابط محکمتری پیدا کند. بنابراین با کمال صمیمیت به کنگره و نمایشگاه لنینگراد سلام میفرستم و پیشرفت و حسن انجام آن را آرزومندیم و نتایج حسنه آن را انتظار داریم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* نقل از مجلۀ «ایران نو» چاپ کلکته سال اول شماره ۴ (آبان ۱۳۱۴)
منبع: مقالات محمدعلی فروغی