اگر قرار است کشورهای خلیج فارس برای حفظ استقلال خود و نگهداری منابع این منطقه و تضمین حق همگانی بر استفاده از این منابع متحد شوند؛ اگر قرار است دوران غارت منابع پایان یابد و این دریای بینگهبان بر روی آزمندان بسته شود، ایران مهمترین و اولین کشوری است که باید با آن به تفاهم رسید.
فرصتهای تازۀ همکاری
آیندگان ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۹
داریوش همایون
شیخ زاید ابوظبی در دومین سفر خود به ایران در ۱۸ ماه گذشته، فرصتهای تازهای برای بررسی حدود همکاری با ایران در پیش دارد. در این یک سالونیم وضع در خلیج فارس بسیار روشنتر شده است. هر امیدی به باقی ماندن نیروهای انگلیسی در این منطقه عملاً پایان یافته است. دشواریهای خارجی و داخلی بر سر راه تشکیل فدراسیونی از شیخنشینهای خلیج فارس به سطح آمده است. ایران مشکل بحرین را با همه دشواری آن حل کرده است.
همه این عوامل بر اهمیت موضع ایران در خلیج فارس و اهمیت تفاهم با ایران افزوده است. اگر تا این اواخر در محافلی هنوز منتظر بودند در تصمیم انگلستان به ترک مواضع خلیج فارس دگرگونی پیش آید، سیر وقایع در خود انگلستان و در حوزه خلیج فارس جای تردید نگذاشته است که روزهای حضور نظامی انگلستان در این حوزه معدود است و هر حکومت انگلیسی پس از ۱۹۷۱ (و احتمال این که چنان حکومتی را کارگران تشکیل دهند پیوسته بیشتر میشود) خود را ناگزیر خواهد یافت که به وعده حکومت کنونی احترام گذارد.
پس از آن نیروی دفاعی که از آن در خلیج فارس بتوان سخن گفت بدون شرکت مؤثر ایران افسانه خواهد بود. بار عمدۀ دفاع از این منطقه ناگزیر بر دوش ایران افتاده است. و این دفاع از حدود نظامی صرف بسیار فراتر میرود.
ناتوانی امارات خلیج فارس در تشکیل فدراسیون پیشنهادی خود پس از دو سال گفتگو و کشمکش نقشی را که حکومتی مانند ایران میتواند در موفقیت چنین تلاشهایی برعهده گیرد نشان میدهد. ایران با دوستی نزدیکی که با عموم شیخنشینها یافته است و با حالت بیطرفانه و بیغرض خود میتواند شیخنشینها را در سیر تحول آنان به سوی یک ماهیت واحد سیاسی یاری دهد. در واقع یکی از علتهای به نتیجه نرسیدن فدراسیون شیخنشینها همین برکنار ماندن ایران از فعالیتهای در این زمینه بوده است.
آنچه ایران را پیش از همه نسبت به فدراسیون بیعلاقه میساخت مسئلۀ بحرین و تردیدهایی بود که در بارۀ درجۀ آمادگی همه شیخنشینها به آزاد کردن خود از حمایت انگلستان وجود داشت. این دومی را جریان وقایع ناچار از پیش برداشته و برمیدارد.
اولی را نیز یک ابتکار جسورانۀ سیاست ایران از صورت مانع بدر آورده است.
فدراسیون پیشنهادی میتواند اکنون با شرکت بحرین تشکیل گردد. ایران دیگر مخالفتی نخواهد داشت. برعکس گروهبندی تازه را در جهت منافع خود تلقی خواهد کرد. حفظ شیخنشینها از دستاندازی دیگران در شرایط تجزیه و تفرقۀ آنان بسیار دشوارتر خواهد بود. همان سهم که ایران در دو سال گذشته در به عقب انداختن فدراسیون داشت از این پس میتواند در پیش انداختنش داشته باشد.
این همه بر شیخ زاید که فرمانروای یکی از ثروتمندترین شیخنشینهاست پوشیده نمانده است. او در این فرصت تازه خواهد توانست بهتر به منافع متقابل همکاری هر چه نزدیکتر میان دو کرانۀ خلیج فارس آگاهی یابد.
کشور میزبان او دلایل تازه بر حسننیت و عزم راسخ خود ارائه داده است. سخن آن را از این پس باید حتی با اطمینان بیشتری تلقی کرد. این کشوری است که از گرفتن تصمیمهای سخت باک ندارد و همانقدر برای گذشت آماده است که برای تأکید بر حقوق خود. اگر قرار است کشورهای خلیج فارس برای حفظ استقلال خود و نگهداری منابع این منطقه و تضمین حق همگانی بر استفاده از این منابع متحد شوند؛ اگر قرار است دوران غارت منابع پایان یابد و این دریای بینگهبان بر روی آزمندان بسته شود، ایران مهمترین و اولین کشوری است که باید با آن به تفاهم رسید.