ما باید انجمنهای شهر را، چنان که از آغاز مورد نظر بوده است، نه به عنوان گسترش قدرت حکومت مرکزی در سراسر کشور، بلکه به عنوان ارگانهای مستقلی به منظور توزیع قدرت در میان مردم و عدم تمرکز امور در یک بوروکراسی تلقی کنیم. نظارت این بوروکراسی در کار آنها به درجات معین و تا وقتی کاملاً از آب بدر نیامدهاند ضرورتی است. اما وضع ایدئال وضعی خواهد بود که مکانیسم مردمی نیازی چندان به چنان نظارتی نگذارد.
فساد در حکومت شهری / آیندگان ۳۰ فروردین ۱۳۴۹ / داریوش همایون
هنگامی که فکر انتخابات شهری و تشکیل انجمنهای شهر میخواست به اجرا درآید آشکار بود که کارکرد انجمنها در صدها مرکز شهری بیدشواریها و حتی بیترتیبیهای زیاد نخواهد بود. انجمنهای شهر در گذشته ـ تا پیش از حکومت هویدا ـ زائدههایی از وزارت کشور بودند بدون هیچ قدرت واقعی و بدون هیچ تضمینی در برابر اقدام دلبخواه وزارت کشور که میتوانست هر لحظه آنها را به جا یا بیجا منحل کند.
آن انجمنها را ناتوانی و بیاختیاری صرف فاسد میکرد. انجمنهای کنونی را اختیارات مالی که پیدا کردهاند و پیچیدهتر شدن دائمی زندگی شهری میتواند فاسد کند. در واقع، چنان که انحلال هشت انجمن شهر در روزهای اخیر نشان داد، نگرانیها بیهوده نبوده است و مأموران وزارت کشور دلائل کافی در مورد آن هشت شهر بدست آورده بودند و پروندههایی برای چهار انجمن شهر دیگر نیز تشکیل گردیده است.
اقدام سریع وزارت کشور و هیئتهای بازرسی که به شهرستانها میفرستد هشدار لازمی برای همۀ انجمنهای شهر خواهد بود. ولی بروز سوء جریانات در حکومتهای شهری را باید در زمینههای گوناگون و غیرقابل پیشبینی انتظار داشت. مسائل شهری و گروههای ذینفع شهرها و امکانات سوء استفاده که در هر قدم وجود دارد ـ در زمینهای شهری، خواروبار، وسایل آسایش عمومی، حتی زباله و بسیاری موارد دیگر ـ چنان ابعادی به مسئله میدهد که بعید است همۀ امکانات و هشیاری وزارت کشور نیز آن را تکافو کند.
حتا در جامعههایی پیشرفتهتر با درجۀ اشتراک عمومی بالای آنها سوء اداره در حکومتهای شهری به حد ضربالمثل رسیده است. ترکیب نیرومندی از مداخلۀ مستقیم همشهریان (از طریق یک مکانیسم صحیح انتخاباتی) و مطبوعات و مراجع سیاسی کشوری لازم بوده است تا فساد و سوء جریان را به حدود معقولی کاهش دهد.
در کشور ما نیز همین ترکیب نیرومند ضرورت دارد. گام اول در راه داشتن انجمنهای شهر خوب کارآمد درگیر کردن هر چه بیشتر مردم شهرها در حکومتهای شهری است. انتخابات انجمنهای شهر باید به صورت رقابت و زورآزمایی اصیل گروههای مختلف شهری برای بهتر کردن شهرها درآید. روحیۀ مداخله در امور شهر و احساس تعلق بیواسطه به آن را باید چنان در مردم بیدار کرد که هر همشهری تبدیل به بازرس غیررسمی انجمن شهر گردد.
از همشهریان تنها عوارض نباید خواست. حتی اگر قصد گرفتن عوارض نیز درمیان باشد از کسانی که احساس تعلق و شرکت میکنند بیشتر میتوان گذشتهای مالی انتظار داشت. شهرها را شهرنشینان میسازند و همآنها باید بگردانند. وسیلۀ این امر نیز انتخابات درست است. از مردم باید خواست تا به میدان بیایند و بهترین عناصر مورد اعتماد را به انجمنهای شهر بفرستند و آنگاه از مراقبت در کار برگزیدگان خود بازنایستند.
شرکت مؤثر مردم در انتخابات و بطور کلی در کار انجمنهای شهر فضای سیاسی را سرزندهتر خواهد کرد و مقدمۀ با ارزشی برای انتخابات عمومی نیز خواهد بود. در سیاستهای شهری بهترین عناصر فرصت مییابند خود را نشان دهند و برای ورود به صحنۀ سیاستهای ملی آماده شوند. انجمنهای شهر بدین ترتیب یک مجرای عمدۀ سوق دادن تودههای مردم به امور عمومی خواهند شد. موضوعات و مسائل سیاستهای شهری از آنجا که طبیعت عملیتر دارند اذهان را برای مقابله با مسائل زندگی ملی مهیا خواهد کرد و روحیهها را مسئولتر بار خواهند آورد.
تازه بودن مفهوم انجمنهای شهر و انتخابات شهری در ایران طبعاً هر امیدواری را در این زمینهها محدود میکند. مردم باید اندک اندک با این فکر خو بگیرند که میتوانند شهرهای خود را چنان که میخواهند و تواناییش را دارند بسازند. و صفات لازم دلبستگی و توجه و احساس مسئولیت را در خود پرورش دهند. ولی هر کمکی به ایجاد چنین روحیه و توانایی در مردم بیهوده نخواهد بود. آنها بار حکومت مرکزی را هم در گرداندن شهرها و هم در نیل به استانداردهای بالای حکومت شهری سبک خواهند کرد.
توجه آنها برای مطبوعات نیز انگیزهای اضافی خواهد بود که کار انجمنها شهر را از نزدیکتر دنبال کنند و این همه بر توانایی و نیز مسئولیت مراجع سیاسی عمومی در نظارت بر حکومتهای شهری خواهد افزود. ما باید انجمنهای شهر را، چنان که از آغاز مورد نظر بوده است، نه به عنوان گسترش قدرت حکومت مرکزی در سراسر کشور، بلکه به عنوان ارگانهای مستقلی به منظور توزیع قدرت در میان مردم و عدم تمرکز امور در یک بوروکراسی تلقی کنیم. نظارت این بوروکراسی در کار آنها به درجات معین و تا وقتی کاملاً از آب بدر نیامدهاند ضرورتی است. اما وضع ایدئال وضعی خواهد بود که مکانیسم مردمی نیازی چندان به چنان نظارتی نگذارد.