«

»

Print this نوشته

حمام خون / آیندگان ۴ بهمن ۱۳۴۸ / داریوش همایون

وضع به جائی رسیده است که جماعت رهبران بعثی پوشیده در رخت‌های غرق مدال که گاه به اشتباه قداره را به جای قلم می‌گیرند ـ شاید چون نوک آن تیزتر است ـ برای تصفیۀ روح هر روز حمام خون می‌کنند. و گناه‌های بیشمار مردم را، برای رستگاری خود ایشان، در خون می‌شویند. عدالت و بخشندگی و مهربانی کشورگیرشان هیچ گروهی را بی‌بهره نمی‌گذارد. یک روز حمام خون کردان روان است، یک روز شیعیان، یک روز کمونیست‌ها و روز دیگر بعثی‌ها. گاه خون دست راستی‌ها را پالاینده‌تر می‌دانند و گاه خون دست چپی‌ها را.

حمام خون

آیندگان ۴ بهمن ۱۳۴۸

داریوش همایون

“امپریالیست‌ها”، “دشمنان ملت‌ها”، “طرفداران ارتجاع” و امثال آنان معلوم نیست چرا از میان همۀ کشورهای جهان عراق را برای “توطئه‌های جنایت‌کارانۀ” خود برگزیده‌اند؟ چرا رژیم “صلحدوست” و “مسالمت‌جو”یی مانند البکر و بعثی‌هایش را هدف “طرح‌های خائنانه” کرده‌اند؟ چرا از وقتی این عده نظامیان بعثی کمر همت به میان زده‌اند و مردم عراق را از یک مرحلۀ بهروزی و رفاه به مرحلۀ دیگر می‌برند و کشور خود را نمونۀ یک بهشت زمینی کرده‌اند هر روز با آنها درمی‌آویزند؟

درواقع شخص از سرنوشت این گروه مردان متمدن و بشردوست که انگشت‌شان به خون مرغی آلوده نیست و روز و شب‌شان در خدمت خلق و عبادت حق می‌گذرد و دست راهبان بودائی را در ترک دنیا از پشت بسته‌اند اندوهگین می‌شود. همۀ دنیا کار خود را گذاشته‌اند و به آزار آنها پرداخته‌اند. هر روز توطئه و تحریک، هر روز کودتا، هر روز کشف شبکه‌های تازۀ جاسوسی. هر روز برملا شدن نقشه‌های شیطانی برای سرنگونی این گروه مردانی که هیچ یار و یاور و پشتیبانی جز مقداری اسلحه و چند جوخۀ آتش و تعدادی چوبۀ دار و معدودی زندان و شکنجه‌گاه ندارند و در پیرامون خود هر چه می‌بینند بدخواه و دشمن و مخالف است.

آمریکا و انگلیس و اسرائیل که جای خود دارند، آلمان غربی و سوریه هم مدام زیر پای آنها را خالی می‌کنند. باید منتظر بود در توطئه‌های آینده حتی پای کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین به میان کشیده شود. به این ترتیب که کار نظامیان بعثی بی‌گناه پیش می‌رود دولتی بر روی زمین نخواهد ماند که نقشه‌ای برای آنان نداشته باشد.

این مظاهر پاکی اخلاق و خلوص عقیده و ایدئالیسم محض، که قدیسین قرن بیستم‌شان می‌توان نامید، در میان مردمی قدرناشناس و نابینا عزم خود را جزم کرده‌اند که به هر قیمت افراد و آحاد عراقی را به سر منزل خوشبختی رهنمون شوند، حتی اگر فرد فرد آنها را ناچار باشند در کمال بی‌میلی و با حداکثر مراعات و ملاحظه به میزان چهل نفر در یک روز به آن دنیا بفرستند. آنها بر خود نهاده‌اند که عراقی‌ها را رستگار کنند، حال در این جهان نشد در جهان دیگر.

کوشش‌های بی‌ریای آنها پیوسته با مقاومت مردمی روبرو می‌شود که به جای آن که رهبران خود را بپرستند و هر روز نیایش کنند با کمال گستاخی به دنبال مصالح خود و خانواده و کشور خود هستند و جرئت می‌کنند عقایدی از آن خویش داشته باشند و می‌پندارند راه حل‌های دیگری نیز جز آن که هر روز از رادیو بغداد صادر می‌شود وجود دارد. مردمی که به مفاهیم بدعت‌آمیزی مانند ریشۀ اقتصادی و رفاه اجتماعی و آزادی سیاسی اعتقاد دارند و از این کفرگوئی بر جای خود سنگ نمی‌شوند که سرزمینی با ثروت‌ها و منابع عراق سزاوار زندگی بهتری است و کشوری با گذشته عراق شایسته نیست در هرجا به عنوان مظهر و نمودگاری از توحش شناخته آید.

مأموریت آسمانی آنها که اقوامی گوناگون را از نژادها و دین‌های مختلف در زیر یوغ واحدی بیاورند تا، به عنوان هدفی به خودی‌خود مقدس، پیوسته بر گرد رهبران برگزیدۀ خویش طواف کنند. هردم با کارشکنی جماعتی از این مردم ناسپاس روبرو می‌شود. زمانی کردانند و گاهی شیعیان و بعد اعراب سنی، و گاه کارگران‌اند و گاه پیشه‌وران و بازرگانان و صاحبان مشاغل، یا افسران ارتش و شهربانی و شیوخ قبایل و کشاورزان.

وضع به جائی رسیده است که جماعت رهبران بعثی پوشیده در رخت‌های غرق مدال که گاه به اشتباه قداره را به جای قلم می‌گیرند ـ شاید چون نوک آن تیزتر است ـ برای تصفیۀ روح هر روز حمام خون می‌کنند. و گناه‌های بیشمار مردم را، برای رستگاری خود ایشان، در خون می‌شویند. عدالت و بخشندگی و مهربانی کشورگیرشان هیچ گروهی را بی‌بهره نمی‌گذارد. یک روز حمام خون کردان روان است، یک روز شیعیان، یک روز کمونیست‌ها و روز دیگر بعثی‌ها. گاه خون دست راستی‌ها را پالاینده‌تر می‌دانند و گاه خون دست چپی‌ها را. خون افسران و همقطاران را نیز دارای خاصیت استثنائی تصفیه می‌شمارند. آنها برای تصفیه به جهان آمده‌اند و پیوسته “تصفیه” می‌کنند. در دوران کوتاه حکومت خود عراق را از هر چه خوبی و مردمی پیراسته‌اند.