سخنان مهدی مویدی
درود بر شما خانمها و آقایان
در آغاز از برگزارکنندکان این مراسم، خانم مدرس و آقای کشگر سپاسگزارم که این فرصت را فراهم کردند تا بتوانیم از زوایای مختلفی در باره زنده یاد داریوش همایون سخن بگوییم
سخنان من در دو بخش است. یک: خاطراتی از دکتر همایون دو: دست آوردهای فکری و عملی او
یک: آشنایی من با نوشتههای همایون مسیر تازهای در زندگی من گشود. بعد از سالها فعالیت با نگرشی چپگرایانه، مدتی بود که به بازنگری گذشته و حال پرداخته بودم. اینکه چیزی مهم میبایستی در نگرش ما نادرست بوده باشد تا اشکالاتی بنیادی را سبب شده باشد.
بطور اتفاقی گفت آوردی از همایون در نوشته یک نویسنده نظرم را جلب کرد. این گفتاورد به تحلیل انقلاب اسلامی و علل آن مربوط بود و نشان از ژرف اندیشی گوینده داشت. به سرعت کتاب را که «دیروز و فردا» بود خواندم. بیتردید با انسانی منصف در تحلیل و ژرف اندیشی کم نظیر روبرو شدم. تمام نوشتههایش را در مدت کوتاهی خواندم. ایمیلی برای او فرستادم و نکتهای را در مورد سایت او یادآور شدم. با کمال شگفتی روز بعد پاسخ داده بود. در میان ایرانیان بندرت چنین اتفاقی میافتد. این چنین رابطه من با او آغاز گشت. در نوشتههای او ایران دوستی و بهروزی ایرانیان عنصر اصلی را تشکیل میداد ولی من بدنبال آن بودم تا این برداشت خود را درباره او به یقین تبدیل کنم. در آن روزها هنوز آن موضع گیری معروف صورت نگرفته بود. تا اینکه قرار شد به تورنتو بیایند. از فرودگاه به خانه آمدیم و در بدو ورود خبرنگاری خبر از آتش زدن پمپ بنزینها توسط مردم و همینطور از نزدیک شدن چند ناو جنگی آمریکایی به خلیج فارس داد. او با نشستن روی مبل و گذاشتن دستش به روی دست دیگر دو بار گفت «این خیلی بد شد، این خیلی بد شد» شادمانی اولیه جمع ما به سکوت تبدیل گشت. من با دیدن نگرانی و حالت اندیشناک وی به آنچه میخواستم رسیده بودم. یقین از اینکه آنچه میگوید دقیقا همان است که میاندیشد و میخواهد.
وقتی جنبش سبز آغاز گشت همایون گویی از سالها قبل انتظارش را میکشد و برای آن آماده است. در همان روز اول، دوستی در آمریکا از وی پرسیده بود آقای همایون آیا از این جنبش باید حمایت کرد؟ و او پاسخ داده بود دوست عزیزم، ما سی سال است منتظر این جنبش هستیم. او قویترین پشتیبانی را پشت جنبش سبز گذاشت. در همان روزهای اول، در حالی که جلسه حزبی را نیم ساعت زودتر بقصد مصاحبه در وی ـ او ـ ا ترک میکرد گفت: با اجازه دوستان، من یک کراوات سبز بدست آوردهام و برای مصاحبه میروم. در جریان مصاحبه آنقدر به کراوات خود دست زد تا نظر مصاحبهگر را به کراوات سبز خود جلب کرد. مصاحبه گر پرسید آقای همایون شما هم سبز شدهاید؟ او هم به پاسخ گویی پرداخت.
اتفاق میافتاد که دوستی نوشتار خود را قبل از انتشار و برای نظر خواهی و تصحیح برایش میفرستاد. او بندرت تغییراتی در آن پیشنهاد میکرد. اما همیشه میکوشید تیزی کلام را بگیرد. همیشه سعی میکرد نکتهای درست از یک نظر نادرست بیابد و آن را برجسته کند و موجب تشویق گوینده شود. در عین حال نادرستی نظر را به صراحت ولی به گونهای نشان میداد که رنجشی بوجود نمیآمد. این روش آموزش دقیقا برعکس شیوههای ایرانی است و آن را در کشورهای متمدن میتوان یافت.
ب: دست آوردهای فکری و عملی او
او یک سیاستگر ـ روزنامه نگار ـ روشنفکر و نظریهپردازی بود که همه فعالیتش را در خدمت دگرگونی فرهنگ سیاسی به کار گرفت. در این رابطه بود که تعریفهایی از ناسیونالیسم دفاعی و بازدارنده، استقلال، و آزادی ارائه داد.
ناسیونالیسم دفاعی و بازدارنده بمعنای این است که ایران برای ما بالاتر (نه برتر) است. ما ذرهای به خاک دیگران نظر نداریم و ذرهای هم اجازه نخواهیم داد ایران را کوچکتر کنند. تمامیت ارضی و یگانگی ملی بازتاب همین ناسیونالیسم است. همان است که اروپائیها و آمریکاییها میاندیشند که در شرایط جغرافیایی و سیاسی ایران باید روی آن تاکید بیشتر بشود. پدران مشروطه، از ناسیونالیسم تعریفی نکردند این تعریف توسط همایون صورت گرفت. او ناسیونالیسم را با جهانگرایی پیوند داد. او مطرح کرد که از جهانگرایی نمیتوان روی بر تافت بلکه با روی آوردن به آن است که میتوان سهم ملت ایران را افزایش داد. او از استقلال تعریف نوینی ارائه داد. کشورها دیگر بندرت مورد اشغال قرار میگیرند. جمهوری اسلامی مستقل است و سیاست را به این رژیم دیکته نمیکنند ولی سالیانه میلیاردها دلار بصورت خارج شدن متخصصین و دانش آموختگان از کشور خارج میشود. تعریف امروزی از استقلال به معنی سهمی که مردم از امکانات ملی میبرند یا نمیبرند است.
از دیدگاه همایون، آزادی بر مبنای لیبرالیسم است نه دموکراسی. دموکراسی میتواند به معنای دیکتاتوری اکثریت باشد که با منشور جهانی حقوق بشر منافات دارد. آزادی از نگاه او بر مبنای منشور حقوق بشر است.
گسترة دیگر فعالیت او؛ نهادسازی بوده است. ایجاد نهاد آیندگان که نسلی از روزنامه نگاران مبرز را به جامعه تحویل داد. سندیکای روزنامه نگاران نهاد دیگری است که قبل از انقلاب اسلامی تاسیس شد و او جزو تلاشگران آن بوده است. حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) که به گفته همایون سهمی اندازه نگرفتنی از فعالیت او به آن اختصاص یافت دیگر نهادی است که به دست او بنیانگزاری شده است. این اولین بار در تاریخ ایران است که یک حزب لیبرال دموکرات بوجود آمده است. دموکراسی لیبرال بدون احزاب امکان ناپذیر است و آینده لیبرال دموکراسی در ایران شکل گیری احزاب لیبرال دموکرات و سوسیال دموکرات را ضروری میکند
برای اولین بار در تاریخ احزاب ایران، این حزب خواستار تکامل جهان بینی سوسیال دموکراتها در ایران شد. کدام نهاد یا حزب تاکنون از ایجاد و رشد رقیب خود خرسند بوده است؟ این ایده را همایون به حزب ارائه داد و از طرف حزب در قطعنامه کنگره هشتم به تصویب رسید.
این دیگر بسته به ما هموندان حزبی و شاگردان آن آموزگار دانا، دلسوز و صبور است که حزب خود را در جهتی که تاکنون بوده است حفظ کرده و به پیش ببریم
یاد دکتر همایون گرامی باد