بخش ۵
اوضاع ایران و کشورهای همسایه
تروریسم، بنیادگرائی اسلامی، جنگ افغانستان و چشم اندازها
ــ آقای همایون از نظر من شما همیشه یکی از شخصیتهای سیاسی و سیاستمداران بسیار خوشبین بودهاید. چندی پیش که باهم صحبت کوتاهی در باره حوادث جهان بعد از جریان ترور ۱۱ سپتامبر داشتیم، باز هم امیدواری و خوشبینیتان نسبت به روند حوادث به نفع مبارزات دمکراتیک مردم مشاهده میشد. در حالیکه مجموعه اخبار و گزارشها حکایت از این دارد که جهان و هرگوشهای از آن بنوعی در بدبینی و نگرانی عمیق نسبت به روند حوادث و خطرات احتمالی ترور، جنگ و خونریزی و ناروشنی آینده بسر میبرد. ممکن است بفرمائید که ارزیابی شما از اوضاع بعد از حادثه ترور در ایالات متحده آمریکا و حمله نظامی این کشور به افغانستان چیست؟ و چه ویژگی در این لحظهها میبینید که آن در جهت تقویت مبارزات آزادیخواهانه ایرانیان است؟
داریوش همایون ــ نگرانی هست اگر چه در بسیاری جاها از اندازه میگذرد، لازم است. ترکیب پیشرفتهترین تکنولوژیها با واپسماندهترین فرهنگها؛ با این “نادانان علم بدست افتاده” جای نگرانی هم دارد. ولی این نگرانیها به دگرگونیهای مثبتی در اندیشه و عمل انجامیده است. هشیاری و عزم تازهای که در بسیاری کشورهای کلیدی دیده میشود شاید بی ۱۱ سپتامبر پیش نمیآمد. یکی از مهمترین تحولات مثبت، بدر آمدن نهائی جهان از دوران جنگ سرد است که درصفبندی تازه قدرتهای بزرگ میبینیم. نزدیک شدن آمریکا و روسیه احتمالاً بزرگترین فرآمد مثبت ۱۱ سپتامبر است. این دو کشوری بودند که در دهههای جنگ سرد “درختان تلخ” فراوانی در هرگوشه جهان به رقابت یکدیگر کاشتند ـ عادتی که روسها در سالهای جنگ سرد دوم به تمام از آن بیرون نیامدند. اکنون همان میوههای تلخ را میبینند که تازه دارد به بار میآید.
از این پس رقابت قدرتها خواهد ماند ولی بر یک زمینه سودهای مشترک حیاتی و همکاریهای گسترنده. میدان بازی کشورها و عناصر “یاغی” که دست به هر وسیلهای میزنند تنگتر شده است. جمهوری اسلامی یکی از این کشورهاست که در شکست طالبان آینده تاریکتر خودش را نیز میبیند. میدان بازی او نیز بسیار تنگتر شده است. جبهه ضدتروریسم بینالمللی در قندهار متوقف نخواهد شد. مردم ایران این را بهتر از گمراهان نه یکبار و دوبار میبینند که اکنون دلسوزی به حال افغانان را بهانه کردهاند. من البته به عنوان یک هوادار پادشاهی مشروطه نمیتوانم تاثیرات مستقیم و نامستقیم برآمدن پادشاه پیشین افغانستان را به عنوان آشتی دهنده افغانستان از هم گسیخته، در پیکار آزادیخواهانه مردم ایران نادیده بگیرم.
(در باره دلسوزی به حال افغانان همین بس که از خود آن چهار پنج میلیون تنی که پیش از اکتبر گذشته از کشور خود گریختند، بپرسند. اگر در قندهار به ادعای ثابت نشده طالبان با دروغگوئی مشهورشان ۲۰۰ تن زیر بمبهای آمریکا کشته شدهاند، خود آنها در مزار شریف، یک قلم ۶۰۰۰ نفر را، پس از گرفتن شهر، سر بریدند و صدائی هم از این دلهای نازک برنیامد. سروران بشردوست پیش از هم صدائی با ملاعمر بد نیست تجربه پیکار ضد امپریالیستی خود را به رهبری امام خمینی به یاد آورند.)
ــ با اینکه غرب و بویژه آمریکا از دست داشتن حکومت جمهوری اسلامی در بسیاری از ترورهای بینالمللی در گذشته اطمینان دارد، امّا بنظر نمیآید ایران مورد توجه کنونی این کشور برای حمله نظامی باشد. چنین حملهای، در صورت وقوع چه تأثیری میتواند برروی سرنوشت سیاسی کشور داشته باشد، چه از نظر مواضع حکومت اسلامی و چه از نظر جهت گیریهای مردم که تجربه نشان داده هرقدر هم که مخالف حکومت باشند، امّا هیچگاه نسبت به حمله به خاک کشور بیطرف و بدون عکسالعمل نماندهاند؟ آیا پیامد چنین اقدامی شکاف جدیدی در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی خواهد بود؟
داریوش همایون ــ حمله نظامی به خاک ایران به هیچ عنوان جایز نیست و نیروهای مخالف رژیم اسلامی میباید در مخالفت با آن یک صدا باشند. تردید نیست که چنان اقدامی از هر نظر به زیان پیکار ایران نیز خواهد بود. ولی پیوند جمهوری اسلامی با تروریسم بینالمللی و جنایات رژیم در جهان پس از ۱۱ سپتامبر برجستگی بیشتری یافته است که نیروهای مخالف رژیم نباید بگذارند به فراموشی سپرده شود یا زیر سایه ملاحظات دیگر برود.
ــ آیا فکر میکنید ایران به سکوت در برابر حملات نظامی آمریکا به افغانستان ادامه خواهد داد؟ این تجربه را ما در جنگ خلیج هم داشتهایم. در دوران تسلط طالبان در افغانستان بشدت احتمال میرفت که ایران درگیر جنگ مستقیم با طالبان گردد. امّا چنین نشد. آیا این خودداری و عقب نشینی از یک هوشیاری و پراگماتیسم سیاسی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی نشأت میگیرد یا بیشتر دلایل داخلی داشته و مربوط به عدم علاقه مردم به سیاستهای ضدغربی رژیم میباشد؟ آیا جمهوری اسلامی از ادعای رهبری مبارزات جهانی اسلام دست کشیده است؟
داریوش همایون ــ جمهوری اسلامی در بیرون حتا بیش از دورن به اقتضای موقع سخن میگوید و رفتار میکند. جناحهای رژیم در افغانستان نیز تقسیم کار کردهاند. از سوئی آمادگی برای نجات خلبان آمریکائی، از سوی دیگر محکوم کردن آمریکا. در پشت همه این مانوورها یک امر مسلم است. جمهوری اسلامی نه تنها احساس خطر میکند، همه آینده خود را در افغانستان و آسیای مرکزی نقش بر آب میبیند. سکوت و بیحرکتی رژیم از درماندگی است. ادعای رهبری جهان اسلام پیشکش، حکومت اسلامی به رهبری “ولی امر مسلمین” در کشور همسایهاش نیز پس از اینهمه سرمایهگذاریها نمیتواند نقشی بیش از یک ناظر ناخرسند که تنها میتواند کارها را کمی خرابتر کند داشته باشد.
ــ آیا پس از اعلام برنامه گسترده کشورهای غربی در مبارزه علیه تروریسم بینالمللی این چشمانداز وجود دارد که حکومت جمهوری اسلامی از حمایت و حضور در گروههای تروریستی دست بکشد؟ فشارهای غرب برجمهوری اسلامی به چه صورتهائی خواهد بود؟
داریوش همایون ــ دست داشتن جمهوری اسلامی در تروریسم بر همه آشکار است و نوبت فشار آوردن بر آن نیز خواهد آمد. ولی تا هنگامی که کار طالبان و بن لادن به پایان نرسد عراق نیز بطور جدی در دستور کار نخواهد بود. یک جبهه متحد ضد تروریستی که اروپا و روسیه نیز در آن باشند وسایل کافی برای آوردن فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بر رژیم دارد که پیوندهایش را با تروریسم ببرد. نمیباید فراموش کرد که جنگ کنونی هر سرانجامی پیدا کند جمهوری اسلامی از آن ضعیفتر بیرون خواهد آمد. در حکومت پنج ساله طالبان، جمهوری اسلامی طرف گیرنده تجاوزات طالبان بوده است، از هزاران کشته در جنگ با قاچاقچیان افغان و میزبانی بیمیل سیل پایانناپذیر پناهندگان، تا دیپلماتهای قصابی شدهاش. اکنون آمریکاست که طالبان را کیفر میدهد و رژیم اسلامی همچنان جز نگرندهای ناتوان نیست.
ــ تصمیم یکشبه حکومت پاکستان در دست شستن از حمایت طالبان در افغانستان و اعلام آمادگی در همکاری با آمریکا در جنگ علیه طالبان و به منظور دستگیری بن لادن مسلماً تنها با رابطه حسنه میان آمریکا و حکومت پاکستان قابل توضیح نیست. با توجه به مخالفتها و دشمنیهای شدید میان پاکستان و نیروهای ائتلافی شمال افغانستان، آیا فکر میکنید در آینده، در صورت سرنگونی طالبان و تشکیل دولت ائتلافی افغانهای مخالف پاکستان، روابطی بدور از تنش و درگیری میان این دوکشور قابل تصور باشد؟ شایعه تقسیم افغانستان به قسمتهای شمالی و جنوبی با حمایت آمریکا تا چه میزان میتواند صحت داشته باشد؟ باتوجه به اینکه منبع پخش این خبر پاکستانیها هستند، آیا میتوان تصور نمود که با وعده سپردن جنوب افغانستان به این کشور، حکومت نظامی ژنرال مشرف به همکاری با آمریکا ترغیب شده باشد؟
داریوش همایون ــ پاکستان برخلاف جمهوری اسلامی بیشترین تأثیر را درتعیین سرنوشت افغانستان دارد. پاکستانیها به تندی از طالبان بریدند زیرا:
الف ـ میدانستند که رژیم آنها یارای ایستادگی در برابر دشمنان درونی و بیرونی خود را ندارد.
ب ـ با نگرانی شاهد نزدیک شدن هند به آمریکا بودند که از ماهها پیش آغاز شده است. هندیها بلافاصله همکاری کامل خود را به آمریکا عرضه کردند.
پ ـ دورنمای افغانستان در زیر تسلط دشمنان پاکستان ـ و بسیاری از افغانان پاکستان را مسئول شوربختی خود میدانند ـ آنها را به هراس افکند و تصمیم گرفتند با پیوستن به آمریکا برتحولات آینده افغانستان نیز تأثیر داشته باشند.
ت ـ از همه اینها گذشته آمریکائیان به آسانی توانستند بازوی یک حکومت ورشکسته (با ۳۶ میلیارد بدهی خارجی و زیرتحریم اقتصادی) و از همه سو در خطر را بپیچانند. برای پاکستان هیچ چارهایی نمانده بود. پیوستن به آمریکا سودهای اقتصادی و دیپلماتیک و سیاسی بزرگی برای پاکستان دارد که به خطر شوریدن اسلامیهای متعصب و پشتوهای پاکستانی و افغانی که سیاست پاکستان را گروگان گرفتهاند، میارزد. ژنرال مشرف امیدوار است که با شکست طالبان و جلوگیری از ناآرامی در کشورش ـ که تا این لحظه توانسته است ـ جلو فرو رفتن کشور خود را در گلزار بنیادگرائی بگیرد و آن را قابل اداره سازد. پاکستان از حکومت مصیبت بار مذهبی ضیاءالحق بیش از پیش در سراشیب اسلامگرائی افتاده است وآلودگی بیست ساله افغانستان، بر تباهی جامعه و حکومت بازهم افزوده است. پاکستانیها، ناخواسته با فرصتی تاریخی روبرویند.
در اینکه پاکستانیها برای نگهداری موقعیت برتر خود در افغانستان تا تجزیه آن سرزمین نیزخواهند رفت تردیدی نیست ولی این برخود افغانهاست که بلوغ شایسته چنین تجربه هراسانگیزی را نشان دهند و برکینههای سیاسی و قومی چیره شوند. آمریکائیان هیچ سودی در تن دادن به خواستهای پاکستان ندارند و چنین امتیازاتی نیز به کشور و حکومتی در وضع یاسآور پاکستان نخواهند داد. طرح آمریکا برای آینده افغانستان، حکومتی ائتلافی و در برگیرنده است که اروپا و سازمان ملل متحد نیز در کنار آمریکا برآن نظارت داشته باشند. دبیرکل سازمان ملل متحد هم اکنون نمایندهای برای وظیفه سیزیف آسای تشکیل چنان ائتلافی گمارده است.
ــ تحلیلهائی از سوی برخی منابع مطبوعاتی غرب موجود است که حوادث اخیر بویژه، بیثباتی کنونی پاکستان، آمریکا را لاجرم به جمهوری اسلامی نزدیک خواهد نمود. آیا در آیندهای نه چندان دور میتوان رابطه دوستانهای میان ایران و آمریکا تصور نمود؟
داریوش همایون ــ برقراری رابطه میان آمریکا و ایران تنها مسئله زمان است و مافیای حزب الله هر چه بتواند خواهد کرد که زمان درازتر شود، مگر آنکه مستقیماً بدست خودش باشد. آمریکائیان نیز تا امتیازات در زمینه تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی نگیرند نمیتوانند بر مخالفتهای سخت داخلی چیره شوند. با اینهمه تحولات پس از ۱۱ سپتامبر روزنهای بر حکومت اسلامی گشود است.
ــ میزان نزدیکی جمهوری اسلامی به غرب و به آمریکا آیا تأثیری بر روی مواضع شما و سایر گروهها و جریانهای طرفدار نظام پادشاهی نسبت به جمهوری اسلامی خواهد داشت؟
داریوش همایون ــ نزدیکی و دوری مناسبات آمریکا و جمهوری اسلامی برای ما از اهمیت ویژهای برخوردار نیست. ما با تأسف و گاه ناباوری به رفتار کسانی مینگریم که با هر بالا رفتن درجه مناسبات دو کشور به سرماخوردگی و گرمازدگی میافتند. فشار آمریکا و هر کشور دیگری به جمهوری اسلامی برای رعایت حقوق بشر بسیار سودمند است و ما خود بارها به دوستان اروپائی در احزاب راست و چپ میانه اهمیت چنان فشارهائی را گوشزد کردهایم، و اصرار داریم که برداشتن تحریم اقتصادی آمریکا ـ که از آن پشتیبانی کردیم ـ به این موضوع نیز بستگی یابد. اما سرنوشت مبارزه مردم ایران در گرو رابطه با آمریکا نیست.
ــ با تشکر از وقتی که به ما دادید.
آبان ماه ۱۳۸۰