«

»

Print this نوشته

کارهای ناتمام / آیندگان ۱۶ تیر ۱۳۴۹ / داریوش همایون

در تلاشی که ایران برای تسریع خروج نیروهای انگلیسی از دو سال پیش آغاز کرد، کویت و عربستان سعودی همواره جای والایی داشته‌اند. همکاری با این دو کشور سنگ بنای اصلی سیاست ایران در خلیج فارس بوده است. ایران به یک دست کوشیده است قدرت‌های منطقه‌ای را متقاعد سازد که زمینه‌های واقعی برای همکاری در میان آنها هست و به رغم دورافتادگی صدوپنجاه ساله و تحریکات استعمارگران، مردمان در شمال و جنوب خلیج فارس نقطه‌های مشترک بیشمار دارند و می‌توانند برادروار با هم سرکنند. و بدست دیگر در پی آن بوده است که دنیای خارج را متوجه سازد که اگر قدرتی از خود منطقه بوجود آید نیازی به حضور نیروهای بیگانه و ادامه شرایط استعماری نخواهد بود.

‌ ‌

کارهای ناتمام

آیندگان ۱۶ تیر ۱۳۴۹

داریوش همایون

ایران و کویت بسیار کارهای ناتمام با یکدیگر دارند و اکنون کاری پراهمیت‌تر بر آن افزوده است ـ این که کویتی‌ها در بارۀ مقاصد حکومت تازۀ انگلستان به نگهداشتن نیروهایش در خلیج فارس چگونه می‌اندیشند؟ در کویت ده‌ها هزار ایرانی و بیشتر زندگی می‌کنند ـ نیروی کاری که تأثیر آن در زندگی روزانۀ آن سرزمین سخت محسوس است. این ایرانیان نه اتباع کویت هستند، نه اتباع ایران شمرده می‌شوند. رفتار با آنها نه منصفانه و نه سزاوار است. آنها احترام انسانی و حقوق برابر می‌خواهند، و شناسایی؛ شناسایی این که اتباع کشوری هستند با همۀ حقوقی که بر آن بار می‌شود. آنها تسهیلات آموزشی برای فرزندانشان می‌خواهند؛ ارتباطی بیشتر با میهن اصلی‌شان و محیطی میهمان‌نوازتر در سرزمین میزبانشان.

قرارداد فلات قاره میان ایران و کویت هنوز بسته نشده است، هر چند قطر و عربستان سعودی در فاصلۀ نه سالی که کویتی‌ها با ایران سرگرم مذاکره بوده‌اند مسئله را حل کرده‌اند و شاید بحرینی‌ها نیز به زودی در گفتگوهای خود در این زمینه با ایران به موافقت برسند.

اکنون کویتی‌ها باید از نظر برگشت‌ناپذیر ایران در باره حضور نیروهای انگلستان در خلیج فارس آگاه شوند و نظر خود را نیز به اطلاع وزیر خارجۀ ایران برسانند. کویت شیخ‌نشین بسیارمهمی در خلیج فارس است و عقاید آن در باب امنیت آیندۀ منطقه و روابط آن با قدرت‌های خارجی، خاصه انگلستان، سخت مورد توجه ایران خواهد بود. حال که حکومت انگلستان بر آن شده است که از گرفتن تصمیم ماندن در خلیج فارس عقاید دولت‌های منطقه‌ای را جویا شود، آنچه کویتی‌ها برای گفتن داشته باشند، وزنۀ زیادی خواهد داشت. کویت با قراردادی که با انگلستان دارد می‌تواند به هنگام خطر به آن دولت متوسل شود.

در تلاشی که ایران برای تسریع خروج نیروهای انگلیسی از دو سال پیش آغاز کرد، کویت و عربستان سعودی همواره جای والایی داشته‌اند. همکاری با این دو کشور سنگ بنای اصلی سیاست ایران در خلیج فارس بوده است. ایران به یک دست کوشیده است قدرت‌های منطقه‌ای را متقاعد سازد که زمینه‌های واقعی برای همکاری در میان آنها هست و به رغم دورافتادگی صدوپنجاه ساله و تحریکات استعمارگران، مردمان در شمال و جنوب خلیج فارس نقطه‌های مشترک بیشمار دارند و می‌توانند برادروار با هم سرکنند. و بدست دیگر در پی آن بوده است که دنیای خارج را متوجه سازد که اگر قدرتی از خود منطقه بوجود آید نیازی به حضور نیروهای بیگانه و ادامه شرایط استعماری نخواهد بود.

در مخالفت با این شرایط استعماری، ایران تنها به جنبۀ تحقیرآمیز و مایۀ سرشکستگی آن توجه نداشته است. ممکن است کسانی در شیخ‌نشین‌ها چنین حساسیتی در برابر ننگ حمایت خارجی نداشته باشند و با احساس ایران شریک نباشند.

ولی نکتۀ مهمتر در خاصیت برانگیزاننده و انفجاری حضور استعماری خارجی است. نیروهای انگلستان در خلیج فارس آن روغنی هستند که چراغ آشوب در این منطقه فروزان خواهد داشت. آنها پارچۀ سرخی در برابر چشمان «وزرا»ی خشمگین ناسیونالیسم هستند که از جنوب عربستان گاه تاختن‌هایی بسوی شمال می‌آورد.

باز تا وقتی انگلستان خود اعلام نکرده بود که از خلیج فارس خواهد رفت و تاریخی (پایان ۱۹۷۱) برای فراخواندن نیروهایش تعیین نکرده بود، می‌شد چند سالی حالت تحمیلی چند دهۀ گذشته را ادامه داد. ولی وقتی همگان متفق شدند که زمانه دیگر شده است، و قطر اعلام استقلال کرد، و در بحرین مردم به استقلال نظر دادند، قابل تصور نیست که کسانی عقربه‌های ساعت را به عقب بکشند و چنان رفتار کنند که گویی دو سالۀ گذشته روی نداده است.

چنان که نخست‌وزیر ایران در مصاحبه‌ای به تازگی گفت، آنها که می‌خواهند نیروهای انگلیس را در خلیج فارس نگهدارند باید نظر خود را صریحاً بگویند. ایران اصرار دارد که موضع هر حکومتی را در خلیج فارس در برابر این مسئله روشن گرداند. به عنوان مهمترین قدرت خلیج فارس این وظیفه و حق ایران است.