«

»

Print this نوشته

مرگ هم بود بازگشت هم بود / علل خارجی قیام مسلحانه دمکرات‌ها

‌‌حمله فدائیان فرقه دمکرات به پادگان‌های نظامی، از روز بیست و چهارم آبان ماه ۱۳۲۴ شروع شد و با تصرف میانه بدست دموکرات‌ها بسیاری از مطلعین متوجه شدند که این عمل غیر از تظاهرات عادی بوده و در حقیقت قیامی بر علیه دولت مرکزی است.‌‌ ‌

‌گزارشات واصله از طرف مأمورین ژاندارمری حاکی از این بود که در دهات «قلی کندی» بین مراغه و میاندوآب و «اونیق» در نزدیکی میانه و صوفیان و یام بین مرند و تبریز، بوسیله کامیون‌های مخصوصی شروع به تقسیم اسلحه شده است.

  ‌

Mrg ham bod

علل خارجی قیام مسلحانه دمکرات‌ها

برای فهم پیدایش فرقه دمکرات آذربایجان و قیام مسلحانه افراد آن حزب برعلیه دولت مرکزی از طرف مطلعین اسباب و موجبات زیادی ذکر می‌شود که مهم‌ترین آن دلایل زیر هستند:

۱ ـ عده‌ای عقیده دارند که به طور کلی آذربایجان و منطقه شمال از دیرباز مورد علاقه بیگانگان بوده و مأمورین دولت همسایه شمالی و گاهی از اوقات غربی از مدت‌ها قبل یا لااقل بعد از شهریور ۱۳۲۰ در صدد انفصال این منطقه زرخیز از ایران و اتصال آن‌ها به کشور خود بوده‌اند. این عده تشکیل دستجات مسلح در شمال و احزاب افراطی در سراسر خاک ایران را با تأئید مقامات بیگانه، به همین منظور می‌دانند.

۲ ـ دسته دوم کسانی هستند که تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان و قیام مسلحانه و قطع رابطه آذربایجان با دولت مرکزی و سایر نقاط ایران را عملی می‌دانند که بیگانگان به منظور وارد آوردن فشار بر دولت ایران و نشان دادن عکس‌العمل در مقابل اقدامات تند کابینه محسن صدر انجام دادند. به هرحال آن چه مسلم است، نفت ایران سهم بزرگی را در پیدایش این غائله تشکیل می‌داد.

مأمورین همسایه شمالی از دیرباز آرزو داشتند از چاه‌ها و منابع نفتی شمال ایران، همان طور که انگلیس‌ها در جنوب این کشور بهره برداری می‌کنند، استفاده نمایند و این آرزو در اوایل سلطنت پادشاهان سابق نیز تا اندازه‌ای به عمل نزدیک شد، به طوری که شرکتی هم جهت استخراج معادن نفت خوریان بین ایران و شوروی به وجود آمد ولی عملی صورت نگرفت و دست شوروی‌ها از استفاده این منابع سرشار طبیعی کوتاه شد.

بعد از شهریور، باردیگر شوروی‌ها به خیال استفاده از نفت ایران که به نظرشان مشروع بود افتادند و مخصوصاً چون خرابی بسیاری بر اثر جنگ به معادن نفت قفقاز وارد آمده بود، نیازمندی به این ماده حیاتی تمایل شوروی‌ها را بیشتر برانگیخت.

دولت شوروی با پیشرفت احزاب دست چپ و به خصوص حزب توده، امیدوار بود در محیط سیاسی ایران زمینه مساعدی به دست آورد. پس از آن که این دولت در مجلس چهاردهم از فعالیت هواخواهان خود استفاده‌ای نبرد، به انتظار آینده نشست. به این آرزو که با فرستادن طرفداران بیشتری به مجلس پانزدهم، امتیاز نفت شمال را به دست آورد. مجلس چهارم این روزنۀ امید را در دو مورد زیر به روی شوروی‌ها بست:

نخست هنگامی بود که پیشنهاد آقای دکتر مصدق به تصویب رسید و مذاکره در باره دادن امتیاز و انحصار نفت به کلی ممنوع شد و بار دوم موقعی بود که مجلس انتخابات دوره پانزدهم را با حضور نیروهای بیگانه در ایران منع کرد.

در تهران نیز کابینه آقای صدر، روش بسیار شدیدی برعلیه مؤسسات و باشگاه‌های احزاب دست چپ و مخصوصاً حزب توده که مورد علاقه همسایه شمالی بود در پیش گرفت. مأمورین بیگانه که وسیله قانونی دیگری برای پیشرفت مقاصد خود نمی‌دیدند در صدد تهیه پنجه‌ای در آمدند تا بدان وسیله بتوانند گلوی دولت ایران را بفشارند.

این پنجه آذربایجان بود و به طوری که حوادث نشان داد، در کابینه‌های بعد، هنگامی قضیه آذربایجان حل شد که آن دو در بسته، به ظاهر به روی شوروی‌ها باز شد. به این ترتیب که وعده امتیاز نفت که هدف اصلی شوروی‌ها بود، در اولین موافقتنامه تأمین گردید.

‌‌ ‌

علل داخلی تشکیل داخلی فرقه دموکرات

به طور کلی زندگانی اکثر مردم ایران خوب نیست، بسیاری از طبقات مردم ایران از حوائج ضروری زندگانی و نیازمندی‌های اولیه محروم می‌باشند. دستگاه اقتصادی ما به طور عجیبی گرفتار هرج و مرج و عدم تعادل گردیده است.

دستگاه اداری ما به قدری عریض و بسیط و بی فایده است که هیچ کاری از آن ساخته نیست و انجام هیچ امر مفیدی را نمی‌توان از آن انتظار داشت.

وزارت فرهنگ ما دستگاهی است که همه ساله عده‌ای از جوانان این کشور را دست بسته و اسیر تسلیم اجتماع می‌کند و این افراد برای ادامه حیات خود ناچاز جز راهی که به آن‌ها آموخته‌اند، یعنی پشت میز نشستن، کاری از دستشان برنمی‌یاید و اقدامی از آن‌ها ساخته نیست.

براثر این جریانات و عدم وجود قوانین ضروری و این طرز تعلیم، اختلافات طبقاتی فاحشی در زندگانی اهالی این مملکت به طرز عجیب و بی سابقه‌ای به وجود آمده است.

عده‌ای به قدری متمول شده‌اند که قادر به جمع‌آوری سرمایه خود نیستند و بعضی‌ها نیز بخصوص به اندازه‌ای در فشار مادی زندگانی قرار گرفته‌اند که از فرط عصبانیت، بسیاری از فضائل اخلاقی و صفات وطن‌پرستی از بین آن‌ها رخت بربسته و برای هر اقدامی حاضرند.

گناه این پیش‌آمد به گردن سرمایه داران بی‌مروت، یعنی کسانی که اجازه نمی‌دهند جز خودشان دیگری از سرمایه آن‌ها استفاده نماید و اقدامی به آوردن کارخانجات ننموده و کارهای عام‌المنفعه‌ای ایجاد نمی‌کنند، می‌باشد. از طرف دیگر رفتار مأمورین دولت در دوره گذشته آثار خوبی به یادگار نگذاشته است، اگر در تمام کشورهای جهان عده کمی ناراضی وجود دارند، در ایران به علت غیرملی بودن رژیم و فقر و جهل و نداشتن بهداشت و فرهنگ اکثر مردم ناراضی هستند. ایران با همسایگان نیرومندی که در شمال و جنوب دارد و با تحریکاتی که گاه و بیگاه از طرف این و آن می‌شود و مداخلاتی که خواه ناخواه در امور ایران صورت می‌گیرد، سرنوشتش در این دنیای پرماجرا مانند کشتی کوچکی است که روی امواج متلاطم اقیانوس قرار گرفته است.

در آذربایجان نیز مانند سایر نقاط ایران مردم از فقر و بی چارگی و ظلم و ستم هیئت حاکمه پریشان شده بودند، این دلسوخته‌ها همواره مانند غریقی که برای نجات به تخته پاره متشبث می‌شود، این‌ها نیز به پیش‌آمدها متوسل می‌گردند.

به هرحال بیگانگان از نارضایتی مردم و آرزوهای آن‌ها استفاده کرده و حادثه گذشته را بوجود آوردند. اگر فرهنگ و نان و بهداشت مردم آذربایجان به خوبی تأمین شده بود، با تمام فشارهائی که وارد می‌شد مخالفین موفقیتی نمی‌یافتند و همان طوری که پس از یکسال زجر و شکنجه، آذربایجانی‌ها به نیروی میهن‌پرستی و علاقه به کشور مانع انتزاع و انفصال سرزمین مقدس آذربایجان گردیدند، چنانچه فرهنگ درخشان‌تری داشتند، بی‌آنکه آن تجربه تلخ را ببینند و یکسال تمام زجر بکشند، در همان روزهای نخست، دست ناکسان را کوتاه می‌کردند و آن نهضت برپایه ملی استوار می‌گردید، بطوری که ملت ایران از آن بهرمند شود و عکس‌العمل امروزی بوجود نیاید.

همیشه حق با قوی بوده و هست و تا دنیا باقی است و زمین و آسمانی وجود دارد نیز این‌طور خواهد بود.

ما از شوروی و انگلستان و فعالیت مأمورین این دو دولت در ایران نباید شکایت و گله‌ای داشته باشیم، زیرا کارکنان سیاسی و نظامی دولتین نامبرده در این کشور مردانی هستند که به نفع کشور خود و برای عظمت و بسط اقتدار دولت متبوعه خود کار می‌کنند.

ما باید کاری کنیم که ایرانی به نفع خارجی فعالیت نکند و میهن خود را بپرستد و از روی فهم، به صیانت و محافظتش بکوشد و بجای آنکه بشنیدن هر صدائی از راه عادی زندگانی منحرف شود و بنوای هر سازی برقص درآید، جز ندای مام میهن به آواز دیگری توجه نکند و هیچگاه میهن خود را به رایگان به بیگانه نفروشد.

‌‌ ‌

اولین زد و خورد

حمله فدائیان فرقه دمکرات به پادگان‌های نظامی، از روز بیست و چهارم آبان ماه ۱۳۲۴ شروع شد و با تصرف میانه بدست دموکرات‌ها بسیاری از مطلعین متوجه شدند که این عمل غیر از تظاهرات عادی بوده و در حقیقت قیامی بر علیه دولت مرکزی است.

گزارشات واصله از طرف مأمورین ژاندارمری حاکی از این بود که در دهات «قلی کندی» بین مراغه و میاندوآب و «اونیق» در نزدیکی میانه و صوفیان و یام بین مرند و تبریز، بوسیله کامیون‌های مخصوصی شروع به تقسیم اسلحه شده است.

این نقاط چون پاسگاه‌های قابل توجهی نداشتند، از دست رفتنشان مورد توجه و اهمیت واقع نشد و دولت مرکزی و مأمورین آن در آذربایجان حدس می‌زدند که همان‌طوری که گفته می‌شد، این اقدامات فقط بر اثر ظلم و تجاوز و تعدی ژاندارمری و عصبانیت و خشم کشاورزان صورت گرفته است. در صورتی که جریان تقسیم اسلحه و رفتار مأمورین خارجی در آذربایجان نشان می‌داد که این عملیات دامنه وسیعی خواهد داشت.

‌‌ ‌

نخستین گزارش رسمی از لشگر ۲ تبریز

تلگراف لشگر ۳ فوری ــ ستاد ارتش ــ گزارشات رسیده به ژاندارمری و گزارش فرمانده پادگان مراغه حاکیست:

۱ ـ از قریه قلی کندی بین میاندوآب و مراغه عده‌ای مسلح شده‌اند ژاندارمری برای تحقیق مأمور به محل اعزام می‌دارد. به محض نزدیک شدن، مأمورین ژاندارم مورد شلیک واقع می‌شوند، در نتیجه دو نفر مسلح به تفنگ برنو ۱۳ جلب و به مراغه می‌آورند مقامات شوروی اصرار دارند دستگیر شدگان مرخص شوند.

۲ ـ در محل «دیزیار» دو کامیون اسلحه تقسیم شده، رعایا بدسته ژاندارمری عجب‌شیر حمله و فعلاً در محاصره، زد و خورد ادامه دارد. شوروی‌ها از ژاندارمری‌ها برای تقویت پاسگاه‌های خود از مراغه جداً مخالفت می‌نمایند.

۳ ـ در ده اونیق بین ترکمان چای و میانه عده‌ای از رعایا مسلح و راه را مسدود و از عبور و مرور جلوگیری و یک نفر استوار را که به مرخصی می‌رفته از اتوبوس پائین کشیده و شدیداً کتک زده‌اند. چون سیم تلگراف میانه قطع شده، لذا این اطلاع بوسیله تلفن داده شده است.

رئیس ناحیه ژاندارمری و کفیل استانداری امروز صبح به فرماندهی آمده پس از مذاکره در باب اطلاعات بالا، رئیس ناحیه اظهار می‌کرد دو روز است از خروج حتی یک نفر ژاندارم از تبریز جلوگیری نموده و محتاج به پروانه عبور از مقامات شوروی می‌باشد و مقامات شوروی به عناوین مختلف از دادن جواز دفع‌الوقت می‌نمایند.

قرار شد از طرف کفیل استانداری مراتب به ژنرال کنسولگری شوروی نوشته شود نتیجه اقدامات و اطلاع بعداً بعرض خواهد رسید.

ضمناً بعرض می‌رساند ممکن است در نقاط دیگر نیز اتفاقاتی افتاده باشد و بواسطهٔ خرابی سیم‌های تلگراف اطلاعی نیست ۳۵۱۲ سرتیپ درخشانی

بلافاصله پس از آن که در عجب‌شیر و قلی کندی حوادثی روی داد و عدهٔ از ژاندارم‌ها را خلع سلاح کردند. آقایان سرلشگر خسروپناه و سرلشگر ضرابی رئیس کل شهربانی در تلگراف‌خانه حضور بهم رسانده و با مأمورین انتظامی محل راجع به عواقب این حوادث گفتگو کرده و دستورات لازم را دادند.

چون آقای سرتیپ درخشانی گزارشی به ستاد ارتش داده که ضمن آن تقاضا کرده بود برای تمرکز امور انتظامی قسمت‌های ژاندارمری و شهربانی تحت اختیاراتشان گذاشته شود.

لذا پس از مذاکره با آقای فریدونی معاون وزارت کشور و آقایان سرلشگر خسروپناه و سرلشگر ضرابی فوراً وسیله تلگراف «درآن موقع هنوز سیم تلگراف قطع نشده بود» به آقایان سرهنگ همایون رئیس ژاندارمری منطقه آذربایجان و پاسیار پوررستگار رئیس شهربانی تبریز از مرکز دستورات لازمه داده شد و قسمت‌های نامبرده را تحت اختیار آقای سرتیپ درخشانی گذاشتند.

آقای سرتیپ علی‌اکبر درخشانی نیز پس از وقوع حوادث نامبرده با سمت ریاست انتظامات آذربایجان سرنوشت لشگر سه و تیپ‌های رضائیه و اردبیل و شهربانی‌ها و ژاندارمری آن نقاط را در دست گرفتند.

ستاد ارتش نیز در روز بیست و پنجم آبانماه که هنوز میانه به تصرف اشرار در نیامده بود، دستور ذیل را در ساعت شش بعد از ظهر به فرمانده لشگر آذربایجان داد.

«ساعت ۱۸ روز ۲۵ / ۸ / ۲۴ لازم است طبق دستورات قبلی با تحت امر گرفتن ژاندارمری و شهربانی در شهرهای اردبیل ـ تبریز ـ رضائیه و سایر نقاط، مسلحانه تا آخرین قطره خون افسران و افراد، از اماکن دولتی مخصوصاً عمارت استانداری ـ شهربانی ـ ژاندارمری و سربازخانه‌ها و تلگرافخانه بدون رعایت اخطارهای مقامات غیرمسئول و غیر از ستاد ارتش دفاع نموده و آرامش را در شهر برقرار و از هر گونه انقلاب جلوگیری کنید.

لازم است خود شما و افسران مربوطه تا دستور ثانوی شب‌ها نیز در سربازخانه حاضر و آماده باشید و ارتباط کامل بین اماکن دولتی که تخت اشغال قوای انتظامی است برقرار و حفظ نمائید.

ضمناً نظر به این که ممکن است وضعیت ناامنی مشکل و طوری ایجاد شود که واحدها و پادگان‌ها در حال محاصره قرار گیرند که چند روز هم به طول انجامد، فوراً خواربار لازم و همچنین احتیاجات دیگر را پیش بینی و در سربازخانه ذخیره کنید.

سرلشگر ارفع»

چند روز قبل از آن که عملیات توزیع اسلحه شروع شود، همان طوری که در تلگراف اشاره شده است، ژنرال کلینسکی فرمانده نیروهای شوروی در تبریز. سایر کماندان‌های ارتش سرخ در آذربایجان طبق اظهارهای مأمورین رسمی به مأمورین انتظامی دولت ایران مراجعه نموده و تقاضا می‌کردند که از طرف دولت به مالکین داده شده یا آن‌ها شخصاً دارا می‌باشند، هرچه زودتر جمع آوری شود.

مأمورین دولتی نیز برای آن که همکاری بیشتری با مأمورین شوروی بنمایند و وسیلهٔ جهت رنجش بدست آن‌ها ندهند، اسلحه مالکینی را که مأمورین شوروی صورت می‌دادند شروع به جمع آوری کردند و در ضمن به اطلاع مأمورین دولتی رساندند که در دهات نامبرده فوق و سایر نقاط شروع به توزیع سلاح شده است.

بعد از مختصر توجهی اطلاع حاصل شد که مسلح بودن کشاورزان مورد نگرانی مأمورین شوروی نیست و آن‌ها فقط اصرار در جمع آوری اسلحه مالکین دارند.