در خلیجفارس اکنون مشکل همکاری کشورهای منطقهای خاصه شیخنشینهای خلیج وجود دارد؛ و مسئله حل نشده بحرین و اظهارنظر آزادانه مردم آن در مورد آینده خود؛ و تحریکاتی که از داخل و خارج خلیج فارس کوشش خود را برای گردهم آمدن و تشکیل یک اتحادیه با این فرض غلط شروع کردند که میتوانند همسایگان خود و قدرتهای منطقهای را ندیده بگیرند.
مسئولیتها در برابر
آیندگان ۱۷ مهر ۱۳۴۸
داریوش همایون
به سال ۱۹۷۱، که موعد تخلیه خلیج فارس از نیروهای انگلستان است اندکی بیش از یک سال مانده است. هر حکومت انگلیسی در آن زمان بر سر کار باشد ادامه برتری استعماری گذشته را در این منطقه غیر عملی خواهد یافت. از هماکنون مسئولیت حفظ امنیت خلیجفارس بر دوش کشورهای ساحلی آن افتاده است. شاهنشاه در همین زمینه ضمن اشاره به آمادگی ایران برای بکار بردن هر تدبیر لازمی برای تقویت نیروهای دفاعی ایران چنین گفتهاند: “بخصوص این که با بیرون رفتن قوای انگلستان از شرق سوئز در سال ۱۹۷۱ مسئولیتهائی برای ما پیش میآید که قبلاً قابل پیشبینی نبود.”
در خلیجفارس اکنون مشکل همکاری کشورهای منطقهای خاصه شیخنشینهای خلیج وجود دارد؛ و مسئله حل نشده بحرین و اظهارنظر آزادانه مردم آن در مورد آینده خود؛ و تحریکاتی که از داخل و خارج خلیج فارس کوشش خود را برای گردهم آمدن و تشکیل یک اتحادیه با این فرض غلط شروع کردند که میتوانند همسایگان خود و قدرتهای منطقهای را ندیده بگیرند. تلاشهای دو ساله آنان تاکنون درست به این سبب به نتیجه نرسید که آنها هنوز کاملاً متقاعد نشده بودند که دوران فرمانبرداری از انگلستان سپری و عصر همکاری با کشورهای همسایه و ذینفع در خلیج فارس آغاز گردیده است.
آنها در عضویت بحرین در اتحادیه خود اصرار ورزیدند پیش از آن که به پیشنهاد شاهنشاه در مورد اظهار نظر مردم بحرین نسبت به آیندهشان عمل شده باشد. و آنها کوشیدند “همکاری” بعضی کشورهای ذینفع در خلیج فارس را عملاً بر ضد کشورهای دیگر این منطقه جلب کنند.
مشکل عضویت بحرین چنان که قابل پیشبینی بود بزودی خود اتحادیه را تهدید کرد. سبب تنها در مخالفت ایران نبود. بستگی بیش از حد شیخ بحرین به انگلستان و بلند پروازیهای او در مورد تسلط بر اتحادیه شیخنشینها با تشکیل یک ماهیت مستقل سیاسی در جنوب خلیج فارس منافات داشت. شیخ بحرین جز نیروهای انگلیسی پشتیبانی برای حفظ حکومت خود نداشت. پیوستن او به اتحادیه در عین مخالفت ایران، خود اتحادیه را یا به نابودی و یا به ادامه پشتیبانی آشکار انگلستان میکشاند.
جلب “همکاری” بعضی کشورهای منطقهای در برابر بعضی دیگر به همین اندازه نسنجیده از کاردرآمد. شیخنشینها در آغاز به آسانی در دام تبلیغات عراقیها افتادند. لافزنیهای حکومت بغداد که “بزرگترین مدافع عربیت خلیج” است در گوشهای فراوانی خوش افتاد. هیئتهای عراقی به شیخنشینها آمدند و شیوخ به بغداد رفتند. چندگاهی به نظر میرسید که عراق نقش نگهبان اتحادیه شیخنشینها را بر عهده میگیرد.
اما عراق در خلیجفارس کمتر از هرکشور دیگر این منطقه سهم دارد حکومت آن نااستوار است. چه در نگهداری خود و چه در تهعداتش. مقاصد آزمندانهاش در خلیجفارس از هنگام دعوی بر مالکیت کویت آشکار شد و ناتوانیش در رعایت اصول و انصاف و منطق در اختلاف بر سر شط العرب پدیدار گردید.
دیرزمانی لازم نبود تا شیخنشینها حقیقت کردار و مقاصد نگهدارندهی “عربیت خلیج” را دریابند. شتاب عراقیها در دستاندازی بر دارائی شیخنشینهای نفتخیز چنان بود که هنوز هیئتها از رنج سفر نیاسوده دستههای تروریست دست به کار شدند. در همان هنگام که بلندگوهای عراقی به فرمانروایان شیخنشینها خوشامد میگفتند بستههای سلاح و مواد تبلیغاتی نیز در راه بود.
کشف توطئهای برضد ابوظبی و قطر در چند هفته گذشته میبایست برای همه شیخنشینها، خاصه دوبی، بسیار هشدار دهنده بوده باشد. از دو سوی شبه جزیره عربستان ـ از عراق و یمن جنوبی ـ مبارزهی بیپردهای برای سرنگونی شیخنشینها آغاز کرده بودند. علاوه بر این عراق ـ که سنت استقلال ندارد ـ به آسانی آماده بود هر قدرت خارجی را به قلب خلیجفارس دعوت کند. اگر سیاستهای بغداد قادر به نگهداشتن انگلستان در خلیجفارس نبود، به خوبی میتوانست نیروی دریائی و منافع دولت نیرومندتر و تازه نفستری را به خلیجفارس بکشاند.
در میان چنین آشفتگی ایران چه میتواند کرد؟ برکنار ماندن و دیگران را واگذاشتن که در بیمسئولیتی و ناآگاهی خود هر چه میخواهند بکنند؟ منتظر شدن تا لحظهای که خطر دیگر چارهناپذیر شده است؟ یا هشیار و آماده بودن و به موقع از منافع خود و دوستان دفاع کردن؟ رهبری ایران در گزیدن راه سوم هیچ تردید نکرده است. در واقع اگر نخواهیم حوادث ۱۵۰ سال پیش تکرار نشود و ما به صورت قربانیان دستبستهی نیروهای استعماری تازه درآئیم، از قبول مسئولیت گریزی نداریم.
واکنون که راه دشوارتر اما مطمئنتر را برگزیدهایم باید مهیای آن شویم فداکاریهای مالی بزرگ و تهیههای تشکیلاتی فوقالعاده در برابر است.