«

»

Print this نوشته

بررسی قعطنامه کنگره هشتم حزب

بخش ۹

سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای.

بررسی قعطنامه کنگره هشتم حزب

خوب، دوستان خیلی عصبانی شدند ولی وقت آرامش است. بحث‌های مهم باید در آرامش صورت گیرد. شما‌ها و ما‌ها هم نداریم. دوستان را ارجاع می‌دهم به کنفرانس کاسل در سال گذشته و کنفرانس یک کشور یک ملت، بفرمائید مذاکرات و قطعنامه‌ها را بخوانید. این مطالب در حزب سابقه دارد. ما از پیش تصمیمان را گرفته‌ایم و چیز تازه‌ای نبوده که در این قطعنامه آمده است. در این قطعنامه خیلی روشن‌تر و قاطع‌تر آمده برای اینکه زمان، زمان حساستری است.

یک نکته را هم عرض کنم. اینکه قطعنامه بعد از کنفرانس نوشته و منتشر می‌شود. این شاید دفعه دهم است یا پانزدهم است. در کنفرانس‌ها و کنگره‌های ما. برای اینکه بحث زیاد است و وقت نمی‌شود. مجبوریم این کار را بکنیم. با توجه به صحبت‌هایی که در کنگره شده است و با توجه به روش حزب و مواضع حزب در گذشته قطعنامه‌ها را می‌نویسیم.

اما بحث این است، اولا به هیچ وجه مطمئن نباشید که این رژیم جنگ می‌خواهد. برای اینکه اختیار این رژیم دست کسانی است که میلیارد میلیارد پول دارند و نمی‌خواهند این پول‌ها به خطر بیفتد و منابع دارایی از بین برود. نمی‌خواهند خودشان زیر بمب از بین بروند و خانواده‌شان از بین برود این است که دنبال جنگ نیستند. آخرین نیرویی که بخواهد بجنگد سپاه پاسداران است. تمام شد سی سال پیش و در این مورد آقای قطبی حق دارند. سپاه پاسداران، سپاه پاسداران سی سال پیش نیست ولی مردم ایران‌‌ همان مردمند. اینرا هیچ اطمینان نداشته باشید. مردم ایران با دسته گل به پیشیاز بروند ابدا. مردم، مردم ناسیونالیستی هستند به موقع از آن مملکت دفاع می‌کنند حتا در کنار جمهوری اسلامی برای اینکه جایگزین‌ش، تجزیه و از بین رفتن ایران است. هر کسی هم بیست خانواده خود را دارد و مطمئن نباشید. شما تصور بکنید فردا که نیروهای آمریکایی به ایران حمله کردند، بمباران هم به دو تا سه تا مرکز اتمی ختم نمی‌شود، برای اینکه بشود بطور منظم و بی‌خطری هدف‌های اتمی جمهوری اسلامی را بمباران کرد چندین حمله لازم است. چندین موج حمله لازم است. وقتی زیر کوه را کنده‌اند و با بانکر بتنی درست کرده‌اند به این سادگی نیست. باید تمام سیستم دفاعی ج. ا. تمام مراکز ارتباطی، نیروگاه‌های برق همه را باید از بین ببرند باید تمام توان دفاعی و ضد حمله جمهوری اسلامی را از بین ببرند تا آسیبی به خودشان وارد نشود و در این اثنا نیرو‌هایی که از پیش از حمله استقبال کرده‌اند، مانند مقام رسمی حزب دمکرات کردستان در سه سال پیش، که دوستان خود ما هم، چلبی‌های ایرانی، در پاریس جمع می‌شدند، در لندن جمع می‌شدند، مدتی کنفرانس‌های اینترنیتی با هم داشتند، آقای نئوکان آمریکائی را می‌آوردند؛ حالا کسان دیگری را هم متاسفانه آوردند پشت صحنه که تشویق می‌کردند. همه حساب این بود که آمریکا حمله خواهد کرد و باید فکر در دست گرفتن قدرت بود. این مطالب در آمریکا انعکاس پیدا کرد که ایرانی‌ها می‌خواهند آمریکا حمله بکند و با دسته گل بروند و یکی گفت ۴ میلیون کرد به استقبال می‌روند و دیگری گفت بقیه هم به استقبال می‌روند. این حرف‌ها، آن حزب جنگ را در دستگاه حکومتی آمریکا تقویت می‌کرد. چنانکه در عراق کرد.

اما ما وظیفه‌مان چیست؟ اول بیائید فرضیات را بگذاریم کنار، همه قابل بحث است. وظیفه ما چیست به عنوان یک حزب سیاسی؟، آیا فقط صدور اعلامیه است که بله ما با جنگ مخالفیم نه جنگ نه جمهوری اسلامی؟ همین حرف‌هایی که قبلا دوستان جمهوری‌خواه مرتبا توصیه می‌کردند بزنیم؟ نه. با اعلامیه چیزی حل نمی‌شود. ما باید اعلام موضع بکنیم به صورتی که جلوی اقداماتی را بگیرد. ما دو مخاطب داریم در این موضوع ـ حالا غیر از مردم ایران که مطمئنم این اعلام ما در میان آن‌ها بیشتر به نفعمان تمام شده است ـ ولی یک مخاطب ما آمریکاست و محافل آمریکایی. من از همة شما به آمریکائی‌ها همیشه در زندگی نزدیک‌تر بوده‌ام. اقلا از سال ۱۳۲۵ که آمریکائی‌ها کمک کردند و ما از شر روس‌ها در آذربایجان و کردستان راحت شدیم، پشتیبان آمریکا بوده‌ام و این را نشان داده‌ام و هزار تهمت، این چپی‌ها و مصدقی‌ها زده‌اند و هیچ از میدان در نرفته‌ام. آمریکائی‌ها هم مرا می‌شناسند. می‌دانند موضع‌م چه بوده است. وقتی از طرف من چنین حرفی زده می‌شود و از طرف حزبی که من در آن هستم، آن‌ها حساب می‌کنند پس این طور‌ها هم نیست که رفیق خودمان برود بگوید آقا بیائید حمله کنید طوری نمی‌شود همه طرفدارتان هستند، کرد‌ها طرفدارتان هستند. عرب‌ها طرفدارتان هستند، بلوچ‌ها و ترکمن‌ها و همه ملیت‌ها دنبال شما هستند ــ حساب‌هایشان هم بیشتر روی سازمان‌های قومی است ــ این‌ها می‌نشینند فکر می‌کنند چون به هر حال یک حزب ضد جنگ هم هست و این یک پیامی است به آن‌ها. دوم: پیامی است به این سازمان‌های قومی که از این حساب‌ها نکنید و ما جلوی این کار را به هر نحو خواهیم گرفت. این وظیفه ماست. وظیفه ما پیش از هر چیز دفاع از موجودیت این کشور است بقیه‌اش درجه سوم و چهارم است. اول این کشور باید بماند. ما با این ترتیب کمک می‌کنیم به ماندن این کشور. در کنار ـ نه پشت ـ در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن به قول آخوند‌ها اکل میته است،‌گاه انسان ناچار می‌شود مرده هم بخورد. ما می‌دانیم که جمهوری اسلامی با سیاست‌های‌ش عامل جنگ است و بار‌ها هم گفته‌ایم در قطعنامه هم گفتیم ولی وقتی کار به جنگ کشید موضوع این نیست که مسئول چه کسی است. این است که نتیجه چیست؟ آن مهم است. نتیجه از بین رفتن ایران است. جلوی آن به هر قیمت می‌ایستیم. در منشور حزب هم آمده است ما از استقلال و تمامیت ارضی ایران در هر وضع به هر وسیله و به هر قیمتی دفاع خواهیم کرد. این“هر“ شامل همة این حرف‌ها می‌شود.

***

قطعنامه‌ها را همه من نوشته‌ام، کنگره قبلی را هم فرمودند که در خود کنگره نشد آن کار. اینکه بنده یادم هست شاید به این علت است که این‌ها را نوشته‌ام. اکثریت موارد بعدا نوشته شده. اما اینکه گفتم اعلامیه بدهیم کافی نیست از این جهت است که دیگران با یک اعلامیه مسئله را برای خودشان حل می‌کنند: نه آقا ما با جنگ مخالفیم با جمهوری اسلامی هم مخالفیم. این حرف‌ها را همه زده‌اند. باید حرفی زد که اثر داشته باشد. اعلامیه‌های ما بکلی متفاوت با همه اعلامیه‌هایی است که تا حالا احزاب داده‌اند به شهادت همین اعلامیه‌های اخیر که ملاحظه می‌فرمائید، چرا؟ چون اعلامیه برای ما رفع تکلیف نیست، برای ثبت در پرونده نیست. ما می‌خواهیم یک تاثیر دراماتیک ببخشیم. می‌خواهیم توجه را جلب کنیم. این سه ساله که من این حرف را زده‌ام و حزب این حرف را زده، این سه ساله به منظورمان به مقدار زیاد رسیده‌ایم. فضا را عوض کرده‌ایم خیلی هم به نفعمان تمام شده، در جبهه‌های دیگری هم تمام شده که آن‌ها حالا اساسی نیست ولی خیلی به نفع ما تمام شده. اما برگردم باز به اصل این موضوع، توصیه‌ای من به دوستان می‌کنم می‌توانند نپذیرند: دوستان، هرگز از موضع ناسیونالیستی کوتاه نیائید. این، هم اصولا درست است هم از نظر سیاسی به نفع حزب است. ایستادن بر ناسیونالیسم ایرانی، ایستادگی بر ناسیونالیسم ایرانی بهترین برگ سیاسی است که می‌شود بازی کرد. حالا غیر از اینکه یک مسئله اصولی هم هست.

***

اشاره بنده به اینکه قطعنامه‌ها را من نوشته‌ام به این جهت بود که حافظه‌ام در این مورد مطمئن‌تر است چون می‌دانم در چه شرایطی نوشته‌ام. اینکه چرا پیش پیش مطلبی را اعلام می‌کنیم. این کار حزب است. حزب پیشرو جامعه است حزب دنباله رو جامعه نیست. حزب راهنمایی می‌کند، حزب رهبری افکار عمومی می‌کند. اینکه کیهان‌چی می‌نویسد، ما سه سال این حرف را زدیم کیهان هم هرچه لازم بوده نوشته است. انعکاس این مطالب در میان توده ایرانی ـ تا حدی که به من رسیده ـ بسیار خوب بوده است. در بیرون به اصطلاح برق از چشم چپی‌ها و مصدقی‌ها پرید وقتی ما این حرف‌ها را زدیم. و از اتهام زدن دست برداشتند که بسیار کار خوبی کردند. مسایل چیزهای دیگر است و من از این‌ها می‌گذرم و مهم نیست. مهم اصولی بودن است. وقتی ما می‌گوئیم به هر قیمت و در هر وضعی یعنی دیگر جای تردید باقی نگذاشتیم؛ یعنی لازم شد تا همه جا می‌رویم، و واقعا اگر لازم شد تا همه جا خواهیم رفت. برای اینکه تمام این مسائل وقتی ایران نباشد باد هواست، اصلا مسخره است، اما اصرار آقای مفخمی که این‌ها جنگ می‌خواهند، تعجب آور است برای اینکه، یک لحظه ایشان خودشان را جای این رژیم بگذارند. برای خلاصی از جنبش سبز که تا این حد به آن ضربه وارد کرده‌اند بمب آمریکایی را استقبال کنند؟ آخر آدم عاقل آنجا نشسته همه قدرت را دارد چنین کاری می‌کند؟ بعد هم، صحیح می‌فرمائید که پول‌ها را آورده‌اند بیرون، ولی این پول‌ها ادامه دارد. این مملکت نفت خیز است، گاز صادر می‌کند پول در می‌آورد، همین طور دارند چپاول می‌کنند و نمی‌خواهند از دست بدهند. سپاه پاسداران، سی سال پیش بله، مردم معمولی بودند، الان فربه شده‌اند آدم فربه نمی‌جنگد، پول با جنگ میانه‌ای ندارد.

یک یادآوری هم به دوستان بکنم. وقتی رژیم آخوندی روی کار آمد در کردستان و ترکمن صحرا شورش شد و گروه‌های چپ هم رفتند به کمکشان. این وضعی است که ضرب در ده در ایران تکرار خواهد شد. برای اینکه الان وضع خیلی بد‌تر است، به همین دلیل است که ما به این‌ها از حالا می‌فهمانیم که اگر کار به آنجا‌ها کشید ما در کنار همین رژیم جلویتان خواهیم ایستاد. شما متوجه خطراتی که این کشور را از بیرون تهدید می‌کند نیستید همه‌اش نگران هستید روزنامه کیهان چی می‌نویسد، خامنه‌ای چی می‌گوید. این‌ها را بگذارید کنار. مسائل بسیار مهم‌تری در میان است، ما مسئولیت داریم در مورد تاریخ این ملت. کمی بالا نگاه کنید، این قدر مسائل کوچک… فلان کس رنجید. فلان کس چه گفت؛ شش نفر آنجا خوششان نیامد؛ این‌ها اصلا به حساب نمی‌آید در برابر وضعی که قرار گرفته‌ایم.

***

پاسخی به برخی پرسشها:

آیا باید گفت ما پادشاهی لیبرال دموکرات هستیم یا مشروطه پادشاهی لیبرال دموکرات؟

همایون: ما پادشاهی لیبرال دمکرات نداریم. پادشاهی یا مشروطه است یا استبدادی و ما همچنان دنبال پادشاهی مشروطه هستیم. در انگلیس و هلند پادشاهی مشروطه است و حکومت‌ها ممکن است دست سوسیال دموکرات‌ها باشد. آنچه به تغییر در منظره سیاسی کمک خواهد کرد‌‌ همان است که این دوست چپ ما متوجه شده است. این خیلی غیرعادی است که یک حزب راست میانه، لیبرال دموکرات، زمینه ساز پا گرفتن گرایش سازمان یافته سوسیال دموکرات در جامعه‌ای بشود. ما این کار را کرده‌ایم و این‌ها بیشتر متوجه اهمیت این قضیه شده‌اند چپگرایان دو مشکل داشته‌اند. یکی متوجه نبودند که یک عنصر قوی لیبرال در سوسیال دموکراسی هست برای اینکه سال‌ها؛ دهه‌ها و نسل‌ها به لیبرالیسم بد گفته بودند چون میان لیبرالیسم اقتصادی، و لیبرالیسم فلسفی و سیاسی تفاوت نمی‌گذاشتند. اینکه ما شاید به برطرف کردن‌ش کمک کرده‌ایم؛ دقت کرده و متوجه شده‌اند که داستان چیز دیگری است. یعنی ما، هماوردان این‌ها، می‌گوئیم شما از خانواده بزرگ‌تری هستید که ما هم هستیم و آینده ایران، ایران لیبرال دموکرات‌ها و سوسیال دموکرات‌هاست و مذهبی و چپ و راست افراطی و آریا پرست و شاهنشاهی دیگر تمام شده است. دعوا سر برنامه‌های روشن و منجز سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است و زیر این دو تا عنوان می‌آید. بقیه حرف‌های تند و بی‌ربط می‌زنند. خوب؛ من فکر می‌کنم ما سهم خودمان را در این زمینه ادا کرده‌ایم.

آیا ترکیب عبارتی جمهوری مشروطه درست است؟

پاسخ: جمهوری در مقابل مشروطه نیست برای اینکه جمهوری به خودی خود معنا ندارد. مشروطه معنی دارد و در همه زبان‌ها Constitutional معلوم است یعنی قانون مدار یعنی قانونی که مردم گذاشته‌اند و خوب این ممکن است که شکل‌ش پادشاهی باشد یا جمهوری باشد ولی در چهارچوب قانون و مداخله مردم. منتها در ایران و اصطلاح سیاسی ایران به هرحال مشروطه به پادشاهی اطلاق می‌شود. ما هم اصراری نداریم این را عوض کنیم. پادشاهی مشروطه مورد نظر ما است. جمهوری خواهان باید تکلیف خود را روشن کنند چه جور جمهوری می‌خواهند. بهمین دلیل است بعضی‌شان می‌گویند لائیک. بعضی فقط جمهوری می‌گویند. ولی جمهوری انواع دارد. جمهوری پارلمانی هم آمده است که طبیعت دموکراتیک شکل جمهوری را می‌رساند. ولی خود جمهوری معنای درستی ندارد و همه جور می‌شود از آن گرفت. اینکه بگوئیم جمهوری مشروطه، درست نیست و جا هم نمی‌افتد. بهتر است این را واگذار کنیم به خود جمهوری‌خواهان که روشن کنند چه جور نظام سیاسی می‌خواهند چون سوریه و روسیه و فرانسه همه جمهوری‌اند.

***

پاسخ به دو پرسش زیر در اولین فرصت داده خواهد شد

۱ ـ پرسش: لطفا رابطه مهمی که بین نام حزب مشروطه و انقلاب مشروطه و این رابطه‌ای که بین منشور این حزب لیبرال دموکرات و قانون اساسی مشروطه بوده یا نبوده را برای ما مشخص کنید… آیا انقلاب مشروطه و لیبرال دموکراسی دو روی یک سکه ند و یا خیر؟

پاسخ: پرسش خوبی است و می‌تواند موضوع یکی از بحث‌های دفتر پژوهش باشد

۲ ـ پرسش: آیا به نام دموکراسی، هر چیزی را می‌شود به رای گذاشت؟ چرا؟ مثلا: تمامیت ارضی، لیبرال دموکراسی، فدرالیسم

پاسخ: امیدواریم در نشست آینده به آن بپردازیم.

سپتامبر ۲۰۱۰