دوشنبه، چهاردهم آذر سال یکهزار و سیصد و نود خورشیدی؛ غلامرضا بروسان، شاعر، زاده ی سال پنجاه و دو خورشیدی در مشهد، و همسر شاعرش، الهام اسلامی، زاده ی سال شصت و دو در مازندران، همراه دختر خردسالشان، لیلا، در نزدیکی های قوچان، به یک حادثه ی رانندگی جان باختند.
«مرگ پایان کبوتر نیست»
سهراب سپهری
دوشنبه، چهاردهم آذر سال یکهزار و سیصد و نود خورشیدی؛ غلامرضا بروسان، شاعر، زاده ی سال پنجاه و دو خورشیدی در مشهد، و همسر شاعرش، الهام اسلامی، زاده ی سال شصت و دو در مازندران، همراه دختر خردسالشان، لیلا، در نزدیکی های قوچان، به یک حادثه ی رانندگی جان باختند.
مجموعه شعرهای «احتمال، پرنده را گیج میكند»، «یك بسته سیگار در تبعید» (برگزیدهی جایزهی شعر خبرنگاران در نخستین دوره) ، و «مرثیه برای درختی كه به پهلو افتاده است» (برگزیدهی دومین دورهی شعر نیما)؛ گزیدهای از اشعار شعرای مشهد- «به سوی رودخانهی استوك»؛ گزیدهای از ریگ ودا (قدیمیترین كتاب مقدس موجود هندوها)- «عصارهی سوما»؛ و گزیدهی شعر شمس لنگرودی – «مرا ببخش خیابان بلندم»؛ آثار برجای مانده از بروسان است.
*
*
از الهام اسلامی مجموعه شعر «دنیا از ما چشم برنمیدارد» منتشر شده است. این مجموعه نامزدی دومین دورهی جایزهی شعر زنان خورشید و سومین دورهی جایزهی كتاب سال شعر جوان را از آنِ خود کرده بود.
یادشان روشن و سربلند…
غلامرضا بروسان/ مشهد
تو نمی میری
همچون پرچمی که سربازان بسیاری
در آن شلیک کرده باشند،
هر شب به هنگام باد
ماه را از خود عبور می دهی.
در تو سر گوزنی را دیدم
که هنوز
شاخ هایش به سمت کوهستان
کج بود.
چشمه ای
که پرندگان زیادی را شیر می داد
چطور می تواند مرگ
از تو
تنها گودالی را پر کند؟
****
الهام اسلامی/ مشهد
سرباز!
همسر مرا نکُش
او شاعر است؛ دنیا را از شعر تهی نکن
سرباز!
کودک مرا نکش
کودکان مرگ را ناگوار می دانند
ما خواستار جنگ نبودیم
ما از سکوت پشیمان بودیم.






















