خط اول دفاعی / آيندگان 29خرداد 1348 / داريوش همايون

هیئت دولت و رهبر سازمان برنامه در تجربه دست اول خود از دشواری‌های مردم کرانه‌های دریای عمان و خلیج‌فارس خوب درخواهند یافت که کار از چاره‌های محدود و محلی گذشته است. ایران به این مردم و به این کرانه‌ها بسیار مرهون است. در حق آنها بسیار کارها نکرده مانده است. اهمیت آنان برای این کشور کمتر درک شده است.

خط اول دفاعی

آيندگان 29خرداد 1348

داريوش همايون

اگرچه از نظر گرمی سوزنده‌ی هوا در صفحات جنوب شرقی ایران سفر نخست‌وزیر و دیگر مقامات کشوری نابهنگام می‌نماید اما از یک نظر دیگر سخت به موقع است. کرانه‌ها و جزایر دریای عمان را باید در بدترین مواقع آن دید تا عظمت مشکلات تأثیر لازم را ببخشد و سرانجام گره آن نواحی گشوده شود.

در دهه‌های اخیر ما بسیاری از پیشرفت‌های داخلی را مرهون مسئولیت‌ها و چالش‌های خارجی بوده‌ایم. هرجا دیگران در جبهه‌های خارجی کار را برما دشوار کرده‌اند، اراده‌ی بهبود و اصلاح را در جبهه داخلی در ما نیرو داده‌اند. ما شاید به عنوان یک ملت نیازمند این چالش‌های خارجی هستیم. بدون آنها به عنصر خود دست نمی‌یابیم.

در خلیج‌فارس و دریای عمان این مبارزه ناگهان رو نموده است. سال‌های آرامش نسبی در این مناطق محدود است: چه انگلیس‌ها پس از 1971 بمانند، چه بازگردند، چه در بازگشت یا در ماندن خود ناکام شوند، چه فدراسیون امارات تشکیل شود و چه در گرداب اختلافات داخلی و رخنه‌گری‌های خارجی فرو رود، چشم‌انداز آینده تهدیدآمیز است ـ پر از کشاکش‌ها و رقابت‌ها و نگرانی‌ها. این بهمنی که بر سواحل جنوبی خلیج‌فارس و دریای عمان فرود آمده بر سواحل شمالی آن نیز به درجه‌ای کمتر فرود خواهد آمد. این مناطقی که تاکنون در زمره‌ی فراموش شده‌ترین جاهای ایران بوده‌اند اکنون به ناگاه تبدیل به خط اول دفاعی ایران شده‌اند.

زیرا ناوگان و نیروی هوائی تنها رده‌ی دوم دفاعی ایران را در منطقه‌ای که از حساس‌ترین مناطق جهان است و خواهد بود تشکیل می‌دهند. قدرت آنها بستگی به استحکام جبهه پشت‌سر دارد.

توسعه اقتصادی سواحل و جزایر دریای عمان و خلیج‌فارس و رساندن سطح زندگی ساکنان پراکنده و عقب افتاده آنان به حدودی که برای کشوری مانند ایران به خوبی میسر است، علاوه بر ملاحظات اجتماعی و اقتصادی، اهمیت سیاسی دارد. شاهنشاه در مصاحبه‌ای اشاره کردند که ایران می‌تواند به جای رژیم‌های رادیکال عرب سرمشق حکومت‌های خلیج‌فارس جنوبی شود. این سرمشق را در رتبه اول سواحل شمالی خلیج‌فارس و دریای عمان باید فراهم کنند.

اگر قرار باشد بندرعباس با صرف ده‌ها میلیون هنوز به عنوان یک بندر ارزش عملی نداشته باشد و در آینده‌ی نه چندان دور تجارت دریائی دریای عمان را به بندرهای بزرگی که اکنون در شیخ‌نشین‌ها می‌سازند ببازد، اگر قرار باشد مردم در کنار دریائی پر از ماهی گرسنگی بخورند و ناظر دست‌اندازی‌های ناوگان ماهیگیری ژاپنی و انگلیسی باشند، اگر قرار باشد سیمان مصرفی جنوب ایران از سیمان دوباره صادر شده خود کشور (از طریق شیخ‌نشین‌ها) تأمین گردد، اگر قرار باشد این همه منابع آب و خاک به هدر رود و زندگی مردمان بر گرد چند درخت خرما و چند بز دور بزند، این سرمشق چگونه حاصل خواهد شد؟

زنان “برقع”پوش آن نواحی، با نقاب‌های وحشتناکی که بر چهره می‌گذارند چه تصویری از پیشرفت و رفاه بدست می‌دهند؟

هیئت دولت و رهبر سازمان برنامه در تجربه دست اول خود از دشواری‌های مردم کرانه‌های دریای عمان و خلیج‌فارس خوب درخواهند یافت که کار از چاره‌های محدود و محلی گذشته است. ایران به این مردم و به این کرانه‌ها بسیار مرهون است. در حق آنها بسیار کارها نکرده مانده است. اهمیت آنان برای این کشور کمتر درک شده است. آنها خود چنان که باید نجنبیده‌اند. در مرکز نیز کسی چندان به یادشان نیفتاده است. ولی دیگر زمان درازی هم برای آنها و برای ما نمانده است.