
تشکیل فدراسیونی مرکب از هفت شیخنشین ساحل متصالح (ابوظبی، دوبی، شارجه، عمان، امالکوین، فجیره و رأسالخیمه) چنان که اکنون مورد نظر امیران شیخنشینها قرار گرفته است، طرح عملیتر و نزدیکتری به واقعیات منطقه خلیج فارس است.
فدراسیون شیوخ ساحلی
آيندگان 11 خرداد 1348
داريوش همايون
تشکیل فدراسیونی مرکب از هفت شیخنشین ساحل متصالح (ابوظبی، دوبی، شارجه، عمان، امالکوین، فجیره و رأسالخیمه) چنان که اکنون مورد نظر امیران شیخنشینها قرار گرفته است، طرح عملیتر و نزدیکتری به واقعیات منطقه خلیج فارس است. این شیخنشینها در فضای جغرافیائی واحدی هستند و صرفنظر از اختلاف در درآمد، شرایط کموبیش مشابهی دارند. از سال 1835 که این شیخنشینها در قرارداد خود با مقامات انگلیسی به جنگ و راهزنی دریائی در ساحل جنوب غربی خلیج فارس پایان بخشیدند و در سال 1853 که اختیارات بیشتری برای حفظ نظم در آن منطقه به انگلستان دادند، تحولات این هفت شیخنشین در مسیر واحدی جریان داشته است. در سال 1951 شیوخ این منطقه شورائی برای اتخاذ سیاست مشترک در امور اداری و گذرنامه تشکیل دادند و یک نیروی 1000 نفری به نام نگهبانان بوجود آوردند که اکنون توسعه یافته است.
به دنبال همین سوابق مشترک بود که امیران ابوظبی و دوبی (دو قطب ثروتمند ساحل متصالح) در پی تشکیل فدراسیونی از شیخنشینهای خلیج فارس برآمدند و اکنون نیز بر اثراخلالهای شیخ بحرین در فدراسیون و پیشنهادی از فکر فدراسیون کوچکتری صرفاً به عضویت هفت شیخنشین ساحل متصالح پشتیبانی مینمایند. چنین فدراسیونی ـ چنان که به درستی تشخیص داده شده است ـ از پیچیدگیهای یک فدارسیون بزرگتر با عضویت قطر و بحرین عاری خواهد بود و درست به همین سبب میتواند از حسن نیت ایران نیز مطمئن باشد.
بحرین و قطر با جمعیتی نزدیک به 300 هزار تن (200هزار تن در بحرین و 100 هزار تن در قطر) و با منابع نفت رو به پایان، برای شیخنشینهای هفتگانه شرکاء پرجاذبهای نیستند، خاصه که بحرین به رغم ایران نمیتواند عضو فدراسیون شیخنشینها گردد و رضایت ایران بسته یه دانسته شدن نظر خود مردم بحرین است. تا آن وقت هیچ ترتیباتی در خلیج فارس با شرکت بحرین مورد قبول ایران نخواهد بود و هیچ رهبری در ساحل جنوب غربی خلیج فارس نیست که اهمیت حسننیت ایران را در حفظ ثبات آن منطقه درنیابد و با اصرار به حفظ گروه حاکم بحرین به خیره در پی رنجاندن ایران برآید.
ازین گذشته ـ و این مسئله را خود شیخ بحرین در کنفرانس اخیر دوها حل کرد و شیخنشینهای دیگر را به حد کافی از مقاصد خود بدگمان کرد ـ بین ایران و شیخنشینهای ساحلی مشکل ناگشودنی نمیماند. مشکل جزیرهی ابوموسی بین ایران و شارجه و جزیره تمب کوچک و بزرگ بین ایران و رأسالخیمه چندان دشوار نیست که با مذاکرات حل نشود. شیخ نشینها طبعاً به حساسیت ایران در تضمین حفظ آزادی کشتیرانی در خلیج فارس آگاهی دارند و به منظور تسهیل انجام وظائف ایران در حفظ آرامش خلیج فارس و همکاری با خود آنها موافقتهای لازم را خواهند کرد.
تا آنجا که به ایران مربوط است، حفظ استقلال شیخنشینها و فدراسیون آنان مهمترین هدفها را تشکیل می دهند. برای ایران تسلط بر شیخنشینها مطرح نیست و همین قدر که فدارسیون شیوخ از تسلط دیگران آزاد باشد و بتواند موجودیت مستقل خود را بدون مداخله هر دولت خارجی دیگر ادامه دهد کاملاً کافی خواهد بود. منافع ایران را حفظ استقلال فدراسیون بهتر تأمین میکند تا هر طرح دیگری که به دروغ به ایران نسبت دادهاند. ممکن است کسانی به منظور گستراندن دامنه نفوذ خود به فدراسیون شیوخ خواسته باشند یا از این پس بخواهند که از ایران غولی بسازند، اما بررسی نظریات و مصالح ایران روشن خواهد کرد که نفس استقلال کامل فدراسیون شیوخ ساحلی همه این نظریات و منافع ایران را برخواهد آورد و طرحهای ایران اساساً جنبه نگهداری و ممانعت دارد و نه مداخله و قبول مسئولیت.
روابط ایران با شیخنشینهای ساحلی از سالهای پیش حالت دوستانه داشته است. ایرانیان در شیخنشینها بسیارند و روابطشان با اعراب همیشه خوب بوده است. نیروی کار آنها عامل مهمی در رفاه اقتصادی بسیاری از شیخنشینهاست و روابط بازرگانی با ایران که اندک اندک آغاز میشود میتواند سرچشمه رفاه و رونقی به مقیاسهای بسیار بزرگتر برای همه کشورهای خلیج فارس باشد. نزدیکی راه و توانائی ایران به تأمین نیازمندیهای شیخنشینها به بهای ارزانتر و سرعت بیشتر، عاملی است که هنوز کاملاً بهرهبرداری نشده است و فدراسیون شیوخ میتواند آن را در ردیف اول کارهای سودمند خود قرار دهد.
اکنون که مهمترین دشواری در روابط ایران و شیخنشینهای ساحلی در کار از میان رفتن است، آینده ساحل جنوب غربی خلیج فارس پس از 1971 روشنتر از هر وقت دیگر به چشم میآید. آن نگرانیها که از خلاء قدرت وجود داشت بیهوده مینماید. یک ماهیت سیاسی تازه در این منطقه با روابط درست با همسایگانش و برخوردار از حسننیت نیرومندترین قدرت منطقه، همه گونه امکانات رشد و ثبات خواهد داشت و نیازی به ادامه حضور نیروهای خارجی احساس نخواهد کرد. عناصری در خلیج فارس هستند که بیرون از چتر حمایت انگلستان زندگی را دشوار یا غیرممکن خواهند یافت و خواهند کوشید حامیان گذشته را نگهدارند یا با حامیان تازه جانشین کنند. ولی حساب این عناصر از شیخنشینهای ساحلی هر روز جداتر میشود. این شیخنشینها یا باید مستقل بمانند و خود را شایسته این استقلال نشان دهند و یا گوی چوگانهای بیرحم بیشمار خواهند شد.




















