«

»

Print this نوشته

انگیزه‌ی انقلاب مشروطه

اهمیت انقلاب مشروطه برای ایران نوین، بیش از آن است که صفات و طرز عمل رهبران مشروطه، آن را ناچیز سازد.

 

آیندگان، ۱۴ مرداد ۱۳۴۹

مشروطیت ایران که امسال ۶۵ ساله می‌شود، یک حرکت اصیل عمومی ملت ایران بود. ما هنوز عظمت این انقلاب را که عملاً از مبارزه‌ی تنباکو در ۱۲۷۰ آغاز شد، چنانکه باید، ارزیابی نکرده‌ایم. دوره اصلی پیکار انقلابی از ۱۲۸۴ تا ۱۲۹۰، با آنکه از درخشان‌ترین مشخصات همه تاریخ طولانی ایران است، تا کنون مقام شایسته خود را در فرهنگ سیاسی ایران نیافته است. ملاحظات درجه دوم و فرعی در باره رفتار یا مقاصد رهبران انقلاب، در لحظه‌ها و مرحله‌های گوناگون و اهمیت دادن بیش از اندازه به شکست‌های داخلی و خارجی انقلاب مشروطه، ما را از شناخت سهم واقعی آن غافل ساخته است. اهمیت انقلاب مشروطه برای ایران نوین، بیش از آن است که صفات و طرز عمل رهبران مشروطه، آن را ناچیز سازد. این که فلان رهبر انقلابی، به جان خود می‌اندیشید یا رهبر دیگر در پی سود خصوصی خویش بود یا دیگری با بیگانگان سروسری داشت یا آن دیگر خود را برتر از قانون می‌شمرد، و این که رهبران مشروطه در مجموع روشن‌بینی و قدرت اقدام لازم را برای دفاع از انقلاب نداشتند، از ارزش جنبش نمی‌کاهد. در شرایط آن روز ایران ، مشروطیت، حرکت اصیل همگانی ملت ما بود ـ نخستین جنبش ملی آزادیخواهانه ایرانیان در طول تاریخ خود.

مبالغه در مداخله و رخنه نفوذهای بیگانه، عامل دیگری در دست کم‌گرفتن دامنه و قدرت جنبش مشروطه بوده است. و این همه واقعیت موضوع را پوشیده داشته است. پشتیبانی اخلاقی انگلستان از مشروطیت، آنقدر پایدار نبود که انگلیس‌ها را از تجزیه بالفعل ایران به همکاری روس‌های تزاری در ۱۹۰۷ ـ یک سال پس از پیروزی مشروطه‌خواهان ـ باز دارد. آنها در عمل، کمتر از حکومت تزاری، بدخواه حکومت نوین مشروطه و ملی ایران نبودند ـ در ۱۹۱۱ از التیماتوم روسیه، پشتیبانی کردند که انفصال و اخراج مورگان شوستر، رایزن مالی دولت ایران را می‌خواست. در تیره‌ترین ساعات پیکار با محمدعلی میرزا و هواداران روس او، ملیون و آزادیخواهان، نه به انگلیس‌ها، که به مردم، به آن هزاران زنان و مردان گمنامی که زندگی خود را فدای امر ملی کردند، متکی بودند. اگر هم جنبش، نیمه‌کاره ماند، در قسمت مهمی، به سبب فشار مشترک روسیه و انگلیس بود که شیرازه کار را از هم گسست و حکومت را در هر قدم ناکام ساخت.

جنبش مشروطه که در سال ۱۲۸۴ آغاز گشت با اعطای مشروطه در سال‌های پس از آن، پایان نیافت. دوره مهم‌تر و درخشان‌تر جنبش، سال‌های نبرد مسلحانه با محمد علی‌شاه بود. رویدادهای برجسته این دوره دفاع از ساختمان مجلس، ایستادگی قهرمانانه تبریز، تصرف پایتخت بدست ستون‌های اصفهانی، گیلانی و آنگاه در هم شکستن قطعی محمدعلی‌شاه و هواخواهانش، به جنبش یک وجهه واقعی ملی و انقلابی بخشید. این نکته‌ها را نباید از نظر دور داشت. هر چند جنبش در بر پا ساختن یک حکومت واقعی دمکراتیک در ایران کامیاب نگردید، لیکن جنبش در هدف اصلی خود موفق شد ـ در تجهیز نیروهای ملی به دفاع از کشور. اعتقاد به شکست انقلاب مشروطه، از سوء تفاهم علل اصلی جنبش و هدف‌های واقعی رهبران ناشی شده است. از ۱۲۷۰ ، سال امتیاز تنباکو، اعتراض عمومی که پیوسته بالا می‌گرفت، بر ضد دادن امتیازها به بیگانگان بود.

مبارزه تنباکو، آغاز جنبشی بود به منظور جلوگیری از سرنهادن به قدرت‌های استعماری. فکر عدالتخانه‌ها بعدها پیش آمد و در جریان قیام عمومی به درخواست مشروطه تبدیل و تکامل یافت.

قانون اساسی ۱۲۸۵، به صراحت و تفصیل تمام، وسیله‌ای برای پایان دادن به تسلیم در برابر قدرت‌های امپریالیستی و اعمال نظارت بر سیاست‌های بی‌ملاحظه دودمان قاجار بود که به سبب بی‌تفاوتی خود در زمینه استقلال ملی ، از دیر باز، بی‌اعتبار شده بود. و همین استقلال ملی، هدف عمده انقلابیون به شمار می‌رفت. آنها با محمدعلی میرزا بر سر وامی که از انگلیس و روسیه می‌خواست، در کشاکش افتادند. در این وام آنها تهدیدی متوجه استقلال ایران می‌دیدند و در برابر آن ایستادند. چنانکه بعدها در برابر فشارهای روسیه در ۱۹۱۱ و در برابر کوشش انگلستان در ۱۹۱۹ برای تحمیل سرپرستی خود بر ایران ایستادند.

در این زمینه بخصوص، جنبش مشروطه، پیروزی درخشانی بود. و آنچه بیش از همه در مشروطیت درخشید، روح ناسیونالیسم نگهدار بود. تصادفی نیست که بزرگترین شعار انقلابی آن دوران، «زنده باد ملت ایران» بود. این ناسیونالیسم، زمینه اصلی انقلاب مشروطیت را تشکیل داد. مردم ایران با انقلاب مشروطه کوشیدند وارد صحنه زندگی ملی شوند.

انقلاب مشروطه و قانون اساسی ، وظیفه خود را در تبدیل ایران به یک جامعه نوین در همه ۶۵ سال گذشته بر عهده گرفته است. نخست امر رهائی‌یافتن از حکومت خودکام قرون وسطائی بود، سپس بر پا کردن یک شالوده اداری نوین و توسعه ارتباطات و صنایع در دوران رضاشاه کبیر. و اکنون در درخشان‌ترین دوره تاریخی، الغای زمین‌داری و تغییرات انقلابی در همه زمینه‌ها. جنبش اجتماعی و اقتصادی عظیمی که بایست جنبش سیاسی مشروطه را تکمیل کند، در برابر ماست.

در شصت و پنج سال گذشته، راه درازی سپرده‌ایم. به رغم همه دشواری‌ها و خطرها. و برخلاف همه احتمالات، امروز دست‌نخورده و مستقل و نیرومندتر از هر زمان در شصت و پنج سال گذشته و پیش از آن، بازمانده‌ایم. ما امروز انقلاب نیمه‌تمام مشروطه‌خواهان را به پایان می‌رسانیم.