خاطرهای در «حسنآباد»
ناهار در «حسنآباد» صرف و یک ساعتی بعدازظهر بهعزم قم حرکت کردیم.
در اینجا اتفاقاً حالت یکی از نمایندگان مجلس شورا بهخاطرم گذشت که سه سال پیش، قبل از زمامداری من، با عیال و بستگان خود از اصفهان بهطرف تهران میآمد و در پشت دروازه پایتخت، جان و ناموس او مورد دستبرد دزدان و غارتگران قرار گرفت. بعد از اطلاع بهفوریت در استرداد مال و کسان او سعی نمودم و دزدها را مصلوب کردم و اموال آنها را گرفته مسترد داشتم. در مقابل از او چه دیدم؟ در مجلس بعد، وقتی که جمعی قلیل از نمایندگان با من از در مخالفت درآمدند، او هم در صف ایشان قرار گرفت و خدمات مرا در حفظ جان و ناموس خود بهکلی فراموش کرد.
از «کوشک نصرت» تا «منظریه»، جاده، که بیشباهت بهخیابان مستقیمی نیست از کنار دریاچه حالیه عبور میکند و این راهی است که در ۱۳۰۱ قمری ساخته شده و قهوهخانه «باقرآباد» در کنار آن قرار دارد.
چهار ساعت بعدازظهر به«منظریه» رسیدم. علت اینکه اینجا را بهمنظریه موسوم کردهاند ایناست که از آنجا میتوان گنبد طلای حضرت معصومه (ع) را دید.
چون «منظریه» نقطه مرتفع مصفایی است، چای را در آنجا صرف کردم بعد بلافاصله عازم قم شدم. مقارن غروب بهقم وارد شدم. لدیالورود بهزیارت آستانه مطهره شتافتم. بعد به سردار رفعت امر دادم برود از طرف من از آقای شیخعبدالکریم یزدی احوالپرسی نماید.