راجع بهمجلس
چون در مجلس شورای ملی مذاکراتی شده بود و بعضی از وکلای مفسد و خائن، زبان بهاتهامات و مفتریاتی گشوده بودند، تلگراف ذیل را از بوشهر مخابره کردم:
تهران
جناب مستطاب اجل آقای ذکاءالملک وزیر مالیه دام اقباله
«نظر بهاینکه بر طبق اطلاعات در جلسه رسمی سرّی که در مجلس شورای ملی انعقاد یافته و مذاکراتی، یا مبنی بر عدم اطلاع از جریان امور، و یا فقط از نقطه نظر اغراضخصوصی در جلسه مزبور مبادله شده است، و با کمال تأسف هیچ کس نبوده که حقیقت امر و بیان واقع را در مقام تذکر برآید، این است که بهناچار شخصاً از مذاکرات مذکور در مقام مدافعه برآمده و شرح ذیل را تذکراً بهجناب عالی تذکار مینمایم، تا با استحضار ریاست محترم مجلس، نظیر همان جلسه را که سرّی و خصوصی بوده است، تشکیل داده در زمینه همین مطالب خاطر نمایندگان را مستحضر سازید که متعمّداً راه اشتباه نسپارند.
چنانچه این اقدام هم صورت نگیرد، چون کپیه این تلگراف را بهارکان حرب کل قشون دادهام، امر خواهم داد که عین آن را بهوسیله جراید بهمعرض افکار عمومی بگذارند.
مدلول مذاکرات واقعه در مجلس رسمی سرّی مجلس شورای ملی فوقالعاده اسباب تأثر و تألّم این جانب گردید. اگر چه شناسایی و بصیرت کامل این جانب نسبت بهاخلاق عمومی هر مظنه را از نظر من مرتفع داشته، مدتی است یقین کامل حاصل کردهام که در این محیط فاسد هیچگونه اعمال حسنه مورد تقدیر واقع نمیگردد. ولی با وجود همة این احوال باور نمیکردم که در مجلس شورای ملی بدون ورود در قضایا مذاکراتی مبادله شود که استحقاق تکرار و اصغای آن را فقط خود گویندگان داشته و دارند. در پایان همین ملاحظات بود که رمز نمره ۴۰۸۶ را با آن توضیحات مخابره کردم. بهتصوّر این بودم کهپارهای اضطرابات خارج از مفهوم فقط در چند نفر از وکلای صالح مجلس شورای ملی تولید شده است و مدلول آن تلگراف فقط برای آن بود که اذهان ساده آنها نیز طرف تحریک و تلقین مغرضین و مفسدین واقع نگردد. با کمال تأسف حالیه میشنوم که این مذاکرات خارج از منطق در مجلس رسمی و با حضور تمام وکلا مبادله شده است و نسبتهایی را که در آن جلسه لایق خود بعضی از گویندگان بوده، بهمن منسوب داشتهاند. از اظهار تأثر خودداری نمیکنم و بیشتر متأثرم از اینکه در مقابل چنین اظهاراتی که از هر وجدان و منطق دور است چرا مبادرت بهجواب اولیه نمودم. عجب است در صورتی که من بههیأت دولت قبلاً تذکر داده بودم که با چه عزمی بهصفحه جنوب عزیمت میکنم، معذلک در عوض آنکه در آنجا با کمال قدرت و شهامت و سرفرازی جواب مقنعی بدهند، نه تنها عجز خود را از جواب، اثبات کردهاند، بلکه ضمناً اظهارات مخالفین را نیز تأیید نمودهاند. این است اخلاق عمومی و حقیقتاً من متحیرم که نسبت بهاین اخلاق چه بایدکرد و از کجا شروع بهتصفیه آن باید نمود؟ همین قدر متذکر میشوم که اگر یک جهل مؤثری عاید بعضی از نفرات این مملکت شده باشد، دلیل آن نخواهد شد که من ازحقوق حقه خود صرفنظر کرده این مملکت را بهطرف فنا و زوال سوق دهم، و با وجود تمام زحمات چندین ساله خود که صدق و صفای آن را نه تنها ایران بلکه عالمیان میدانند، بهخود حق میدهم که این قبیل اظهارات را مبنی بر لاقیدی و بیاعتنایی بهقضایای مملکتی پنداشته، و با تمام قوا بیش از پیش خود را حاضر نمایم که بهاین مملکتی که بهخطرناکترین جبههها تصادف کرده بود و خودم آن را از اضمحلال و نیستی خلاصی دادهام خدمت نمایم. این نسبتهایی که در آن مجلس داده شده مربوط بهکسی است که کمترین خدمت او تجدید استقلال مملکت نبوده باشد، بهکسی است که تمام عملیات و سیاست او برای تجدید حیات مملکت نبوده و بالاخره آن را مستقل و سرافراز بهجامعه دنیا معرفی ننموده باشد، و عاقبت مربوط بهکسی است که تمام زندگانی و حیات خود را برای حفظ عظمت و استقلال مملکت بهکار نبرده و باز هم تا آخرین نفس در مقام اجرای عقاید صافیانه خود نباشد. حقیقتاً فوقالعاده بیانصافی و بیوجدانی میخواهد که تمام این عملیات و اقدامات چندین ساله را کانلم یکن پنداشته، و آن وقت در یک مجلس که حیات و بقایش، شاید از اثر عقاید مملکتخواهانه او بوده است، این قبیل اظهارات بشود. آنوقت هم هیأت دولت با کمال متانت نشسته و از تمام این قضایا اظهار بیاطلاعی نماید. من هیچوقت عادت ندارم که بهشرح حکایات و قصهها بپردازم و با آن معتقداتی که نسبت بهاین مملکت در نهاد من مفطور است قطعاً مسلم و بدیهی است که مراتب وجدانی خود را در مقابل ایران و مسؤولیت خود را درمقابل خدای ایران فراموش نکرده، اقداماتی را که منجر بهخیر و سعادت مملکت بشمارم، با مسؤولیت خود عملی خواهم نمود. و احتراز میجویم از اینکه از این بهبعد طرف مخابره و مکالمه با جماعتی بشوم، که بهیچوجه منالوجوه در خط شناختن سعادت مملکت نبوده و نیستند. این عقاید، جدیداً در من احداث نشده اخلاق عمومی را مدتی است تشخیص دادهام و سابقاً هم اگر اشارتی رفته است که بدون اطلاع مجلس اقدامی بهعمل نخواهد آمد، پر واضح است، مقصود، همان نمایندگان صالح مجلسشورای ملی بوده است. واّلا خون چندین هزار جوانانی که عاشقانه در راه عظمت و اقتدار و استقلال این مملکت فدیه شدند را نمیتوان فدای اغراض نفسانی و خیالات مجنونانة چند نفر مفسد معلومالحال نمود.»
رئیس الوزرا و فرمانده کلقوا
۲۸ عقرب
تلگراف ذیل شب قبل از حرکت از بوشهر واصل شد، چون جواب کافی و شافی داده و شفاهاً مذاکرات را قطع کرده بودم لازم ندانستم عجالتاً جوابی داده شود.
مقام منیع بندگان حضرت اشرف وزیر جنگ و فرمانده کل قوا دامت عظمته
«در تعقیب معروضه نمره ۳۷۰۰ و دستخط جوابیه نمره ۴۱۱۵ برای استحضار خاطر مبارک سواد تلگراف وزیر مختار را که از وزیر امورخارجه گرفته شده ذیلاً بهاستحضارخاطر مقدس میرساند:
محبت فرموده تحیات دوستانه مرا الحال که بهایران مراجعت نموده بپذیرید. یقین دارم اگر وضع بدون تغییر بماند، نتیجة منظور حاصل خواهد شد. بهواسطه پیش رفتن قوای دولتی در خط غربی «بهبهان» و «زیدون» و «بندر دیلم» که حضرت اشرف وعده فرموده بودید، کار دوستدار خیلی مشکل شده است. در «سویره» و «جیری» فیمابین قشون «ایلجاری» با کمک قشون دولتی و ایلات هوادار خزعل و بختیاری مصادماتی واقع، متأسفانه منجر بهتلفات جانی طرفین شده است، چون اماکن مزبوره چهارفرسخی «اپلش» طرف غربی خط فوقالذکر واقع است، مسلم است که تجاوز از طرف هواداران خزعل و بختیاری نبوده است. باید همچو تصور کنم که این کار بدون اجازه بندگان حضرت اشرف بوده است. بنابراین صمیمانه خواهشمندم احکام اکیده برای فرماندهان محلی صادر فرمایند که بهکلی در خط بهبهان و بندر دیلم بمانند. هرگاه بیش از این از خط مزبور پیش بروند و مصادمه واقع شود، شکی نیست که نتایج بسیار وخیمه داشته و باعث منازعه خواهد گردید. موقع را مغتنم شمرده احترامات فائقه خود را تقدیم میدارد.
وزیر خارجه عرض میکند منتظر دستور و امر مبارک هستم»
رئیس ارکان حرب کل قشون سرتیپ امانالله
نمره ۳۷۶۷
من ملزم بودم که بههیچ یک از این مذاکرات و اخبار و تلگرافات و تبادل عقاید و افکار و سوداهایی که هر کس در مغز خود میپرورید اعتنایی ننمایم، و فقط از عقاید شخصی و تصمیماتی که اتّخاذ نموده بودم پیروی کنم و در این موقع برای آنکه نائره جنگ خوزستان بیگناهان آن سامان را فرا نگیرد، ابلاغیه ذیل را نوشته و بهطبع رسانیده، امر دادم که بهوسیله ایروپلان در خوزستان انتشار بدهند، تا همه دشمن مملکت را شناخته و از نیّات و عقاید من هم مستحضر باشند. این است ابلاغیه مزبور:
ابلاغیه ریاست وزرا و فرمانده کل قوا
«اهالی خوزستان از علما و اعیان و تجار و کسبه و طوایف و شیوخ و غنی و فقیر و زارع و کاسب و بالاخره فرداًفرد و بلااستثنا باید بدانند، که قطعة خوزستان، یکی از ایالات قدیم و عزیز ایران و جزو صفحاتی است که انتظام و آسایش عموم اهالی آنجا از روز اول مرکوز خاطر من بوده و در تمام اقدام و عملیاتی که تا بهحال مصروف انتظامات ایران نمودهام، همیشه وضع رقّتبار مردم آنجا درضمیر من منعکس و منتهز فرصت بودم آن نعمتی که امروز شامل حال ایرانیان است متوجه حال اهالی مصیبتزده این مرزو بوم هم بشود.
اینک که پریشان حواسی خزعل دارد او را بهطرف عواقب روزگار خود سوق میدهد و همینطور انتقامی که طبیعتاً در مقابل تعدیات و تجاوزات سابقة او نسبت بهاهالی باید متوجه مشارالیه شود، مرا بهاین حدود رهبری کرده و امر بهسوقالجیش دادهام، که هم او را از این خواب گران بیدار کرده و هم آن بیچارگانی را که تاکنون اسیر چنگال بیرحمی او بوده و خون و مال آنها را ظالمانه مکیده است رهایی بخشند.
برادران و فرزندان من
تمام شما از وضیع و شریف مظلوم بوده و هستید و قشون دولت با هیچیک از شما طرفیت ندارد، زیرا من شماها را مقصر نمیدانم و همه باید از نعمت ایرانّیت بهرهمند شده، با کمال ناز و نعمت زندگانی نمایید. فقط و فقط خزعل مقصر دولت است و اگرعدهای نظامی بهآن حدود اعزام میشوند، برای سرکوبی و تدمیر شخص اوست، و تنها اوست، که باید در زیر شمشیر انتقام در آمده و مکافات اعمال او، همان اعمالی که تا کنون دربارة شما روا داشته است، در کنارش گذارده شود.
با یاری خداوند عنقریب او بهصورت سایر خائنین خواهد نشست. شما که تمام، اولاد و برادر من هستید، همهجا تکیه بهقشون دولت داده و قشون را برای حفظ آسایش خود بدانید. زیرا بهفرماندة آنها امر قطعی داده شده که تمام شما را بهمنزلة خود قشون و برادران من دانسته و از هیچ مساعدتی در حفظ آسایش شما فروگذار نکنند.
اهالی خوزستان در هر نقطة این ایالت که باشند بهطور قطع و یقین بدانند که همة آنها بهموجب همین بیانیه در امان من هستند و هیچکس مزاحم آنها نبوده و نیست و باید از تمام قلب بهتوجّهات و سرپرستی من مستظهر و امیدوار باشند. فقط باید مراتب ایرانپرستی و دولتخواهی خود را بهفرماندة قشون اثبات کرده و از هر نوع تعرضی مصون و محروس نشینند.
چنانکه گفتم من چون شخصاً بهاین صفحه آمدهام که برادران خوزستانی خود را ملاقاتکرده و نوید امنیت و انتظام و آسایش و ترقّی و تعالی آتیه آنها را حضوراً بهآنها گوشزد نمایم، و دستور سرکوبی و قلع و قمع خزعل و هر کس که تابع و پیرو اوست عنقریب صادر خواهد شد. تمام اهالی باید بهکلی برحذر باشند که کسی از پیروان خزعل را در منازل خود راه و پناه ندهند. نظر بهاینکه از هوا و زمین عنقریب خانه خزعل و تابعین او طعمه توپ و آتش خواهد شد، باید با تمام قوا از خزعلیها دوری بجویند که هیچ خانهای مورد سوء ظن قشون واقع نشود.
این آخرین وقعهایست که برای خوزستان پیش خواهد آمد و خیلی مردم آنجا باید احتیاط داشته باشند که محشور با پیروان خزعل نشوند، و اگر دیده و شنیده شود که کسی حتی یک نفر از کسان خزعل را پناه داده و یا از زن و بچه آنها سرپرستی کرده، دچار شدیدترین مجازات خواهد شد.
در خاتمه نظر بهاینکه من جز شخص خزعل دیگری را مقصر نمیشناسم، تا زمانی که اعلان یورش داده نشده، هر یک از اتباع خزعل هم بیایند و پناهنده بهقشون شوند، من از تقصیر سابقة آنها صرفنظر میکنم و بهنظر سرپرستی بهاو نگاه خواهم کرد. ولی اگر اعلان حمله و یورش داده شد، هر کسی که بر ضد قشون اسلحه در دست داشته باشد، در ردیف خود خزعل محسوب و جزای او فقط مرگ خواهد بود.
تمام عشایر و طوایف ساکن خوزستان لازم است مدلول این بیانیه را با کمال دقّت بخوانند و پند بگیرند، زیرا بعد از این پشیمانی سود و حاصلی ندارد.»
رئیسالوزرا و فرمانده کل قوا
رضا
بسمالله الرحمنالرحیم
«فلیعلم، کل من قطن خوزستان، منالعالم والجاهل والوضیع والرفیع و الفقیر والغنی والشیّوخ والاعیان و الزّراع من دون استثناء، فرد منالافراد، ان قطر صفحهٌ خوزستان، ایالهٌ مهمهٌ عزیزهٌ جلیلهٌ منایالات مملکهٌ ایران – صانهاالله عن الحدثان – و هی منالصّفحات التّی، لازذلت قاصدا اصلاحها و امنیهٌ اهالیها، و کلّما صرفت اوقاتی فی اصلاح داخل المملکهٌ کنت متوجّها الی حال اهالی تلکالصّفحهٌ المهّمهٌ الّتی کانت سکنتها تحتالشّدهٌ و کنت انتهزالفرصهٌ حتّی ادخلها فیالعیش الرّغیدالّذی، کانت الرّعیهٌ فی تمام ایران تستریح به، وتستانس منه، و هذالاختلالالّذی شمل حال خزعل لابّد، و ان یسوقه الی مالاینتظر من عواقبهالوخیمهٌ الّتی حصد تهایده لنفسه، و کما انّالدهر یذیق کلمن اذاقالعباد جوراً کذلک انهضتی و ساقنی الی هذهالناحیهٌ، لنجاهٌ صحفهٌ خوزستان اهالیها من شدائد من تسلّط علیها و لذا امرنا بسوقالجیش والعساکر، لایقاظه منهذهالنومهٌ الثقیله، حتی تنجیالرعایا والسّکنهٌ المظلومین من شّدهٌ ظلمه و جوره.
یا اخوانی و یا اولادی کلّکم مظلومون ولا یخفی علیکم انّالعساکرلیسوا، بصدد ایذائکم و تخویفکم، لاّنکم لستم مقصّرین بل ترجوا منالائمه، انّکم تتنّعمون بنعمهٌالایرانیهٌ والامنیهٌ و بالعیش الّرغید تتعیّشون و لیس، نظرالدولهٌ الی احد الا ّالی خزعل، لاّنه هوالمقصر. و انسیقالنظام والجیش الی تلکالناحیهٌ فهو محطّ نظرالدولهٌ لاغیر، و هوالّذی لابّد له منالاضمحلال و الهلاک، تحت سیف الانتقام، لعّله یذوق ما اذاقکم و بتأییدالله تعالی، عماًقریب یتلبس بلباس الّذلهٌ والهوان الّذی یلبسهالخائنون. و انتمالّذین، تکونون بمنزلهٌ اخوانی و اولادی، فلاّ بدوان تکونوا معتمدین علی قوهٌ جنودالّدولهٌ و اعالموا انّ الجنود سیقتلحراستکم و رفاهیتکم لانالامرالقطعیّ قد صدر انّالجنود لاتنظر الیکم الاّ بعین الاخوهٌ و الوداد والمحبهٌ.
ولیعلم
اهالی خوزستان قطعاً انّهم فی ای نقطهٌ من نقاط خوزستان، کانوا قاطنین یطمئنون بانّهم فی حمایتی بموجب هذهالابلاغیه ولا یتعرّض لهم احد بالسّوه و یستظهرون بمظاهرتی لهم فیکل امر من الامور، ولا یتوقّع منهم، الاّ ان یثبتوا حبّهم لایران و اعلام رئیس الجنود بانّهمتحت اطاعةالدولهٌ و اوامرها و انّا توجّهنا الیهذهالناحیهٌ لانّ الاقی اخوانیالخوزستان، و ابشرهم حضوراً ببشارةالسعادهٌ والاصلاح و الامنیهٌ المقبلهٌ الیهم، فیما سیأتی انشاءالله تعالی ولایخفی علیکم، ان الاوامر الاکیدهٌ فی خذلان خزعل، و کل من تابعه سیصدر قریبا ًو لیحذرالاهالی من ایجادالخائنین و اتباع خزعل فی بیوتهم و مساکنهم لانّه عمّا قریب تکون بیوته و مساکنه تحت شرارهالاطواب الهّوائیّهٌ والارضیهٌ، فیلزم کلّ احد من الاهالی، ان یبعد نفسه من موافقهٌ خزعل و اتباعه لئلاّیکونوا متّهمین عند روساء جیوشالّدولهٌ و هذهاخر واقعهٌ من وقایع خوزستان، فلیحذرالنّاس منالحشر مع اتباع خزعل، و ان علم او عرف انّ احداً من اتباع خزعل کان فی بیت احد منالاهالی، او توجّه الی اهل بیت اتباع و اولاده، فهو من المقصّرین، و سیعذب بعذاب شدید، و فیالخاتمهٌ منه و تفضّلاً علیهم مالمیکن یصدر حکم تهاجمالجیوش و قدمهم الی تلکاناحیهٌ، لرجع احد من اتباعخزعل، الی اطاعةالدولهٌ و اتصّل و توسّل بالجیش فلنصرف عنةالّنصر و لننظر الیه بنظرالعطف واللطف و کذا عند صدور امر التهاجم والتقدم و حرکة العساکر للاشتغال بالحرب، لووجدوا سلاحاً عند احد من اهالی تلکالناحیهٌ، علی خلاف مقصد الجیش، لابدّ ، و ان یکون فی عداد اتباع خزعل و جزائه الاعدام، لاغیر، فلیقراء، تمام اهالی و عشایر تلکالحدود هذهالابلاغیهٌ و لقد اعذر منانذر ایّاکم ان تاسّفوا و تندموا بعد هجومالبلیّات والسلام.
رئیس الوزراء و الحاکم علی کلقوی
رضا
عمارات حکومتی و محلی که فعلاً من سکونت دارم مشرف بهدریاست، و واردین را هم در این نقطه میپذیرم. اگر چه منظرة دریا بینهایت زیباست و گاهی با دوربین آمدورفت کشتیها راتماشا میکنم و از مشاهدة این صفحه دلربای طبیعت لذّت میبرم، ولی تمام توجّهم معطوف بهطرف خوزستان است و خیالی جز عزیمت بدان صوب ندارم. به این قصد امر دادم فوری کشتی حاضر کنند تا از بوشهر بهطرف بندر دیلم حرکت نمایم.
اخیراً یک فروند کشتی جنگی از آلمان خریدهام که آن را به«پهلوی» موسوم کردهاند. خیلی میل داشتم با آن کشتی حرکت نمایم، زیرا که هم از کشتیهای قدیمی مظفّری و پرسپولیس بزرگتر بود و هم از آنها از همه جهت مطمئنتر. تحقیق کردم، معلوم شد کشتی مزبور حالیه در عدن متوقّف است و چهارده روز طول دارد تا بهبوشهر برسد. چون عجله داشتم و تأخیر و توقف را صلاح نمیدیدم، گفتم همان کشتی مظفری را با وجود کهنگی و پوسیدگی و کوچکیحاضر کنند تا فردا بهطرف ساحل خوزستان حرکت نمایم.