«

»

Print this نوشته

صلحی در خدمت دمکراسی

بخش ۱

               ایران ماهیت برتر

صلحی در خدمت دمکراسی

 ‌

ــ آقای همایون توضیحات شما را در باره ناوگروه‌های ایالات متحده ‌آمریکا که در آبهای جنوب ایران مستقر شده‌اند در مصاحبه‌ای با آقای مهری شنیدیم. اما به نظر می‌رسد چنین نیروی هولناکی تأثیری بر حکومت اسلامی ‌نداشته ‌است و دائماً برطبل تحریک می‌کوبد. تاکنون وضعیت وخیم عراق و گرفتاری‌های فزاینده ‌آمریکا و همچنین خطر از دست رفتن کامل شیرازه‌ امور در منطقه ــ در صورت به وجود آمدن یک کانون آتش دیگر ــ تصور وقوع حمله به ‌ایران را کمرنگ می‌کرد. آیا نشانه‌هائی وجود دارد که حمله به ‌ایران را امری محتمل بنمایند؟

 ‌

داریوش همایون ــ در این تردید نیست که ‌آمریکا دستیابی جمهوری اسلامی ‌را به بمب اتمی ‌تحمل نخواهد کرد و هشدار معاون رئیس جمهوری آمریکا را که همه گزیدار option‌ها روی میز است می‌باید جدی گرفت. آمریکائیان یک جنگ روانی به راه ‌انداخته‌اند و امیدوارند که عامل ترس در کنار وسائل فشار دیگر، رژیم اسلامی‌ را وادار به پذیرش قطعنامه شورای امنیت سازد. ولی آنها بلوف نمی‌زنند. گرفتاری آمریکا در عراق هرچه باشد با بمب اتمی ‌آخوند‌ها به مراتب بیشتر خواهد شد. دست آنها نیز چندان تهی نیست. حمله به‌ ایران اساساً با نیرو‌های هوائی و دریائی صورت خواهد گرفت و گماشتن یک دریاسالار به فرماندهی نیرو‌های آمریکائی در خلیچ فارس درست به همین دلیل بوده‌ است. از نظر سیاسی نیز آمریکائیان قوی‌تر از گذشته‌اند و قدرت‌های اروپائی و جهان عرب را در مخالفت با جمهوری اسلامی ‌با خود دارند.

اگر قطار ترمز بریده برنامه سلاح اتمی‌ همچنان در مسیر دیوانگی پیش برود احتمال حملات گستره به ‌آماج‌های مهم در ایران افزایش خواهد یافت. با اینهمه خوشبختانه هنوز وقت باقی است. سخت‌تر شدن تحریم‌ها و پا درمیانی اروپائیان، با امتیازاتی که عرضه می‌کنند و هراسی که در پاره‌ای محافل حکومتی احساس می‌شود شاید بتواند بالا‌ترین مقامات را برسر عقل آورد که ‌اگر غم کشور را ندارند دست کم در غم خود باشند.

 ‌

ــ حکومت اسلامی ‌در پی چیست؟ به زانو درآوردن آمریکا در منطقه، دستیابی به سلاح اتمی ‌و از این طریق «مصونیت» دائمی ‌خود؟ و یا هردو اینها به منظور ترفیع مقام به رهبری نیروهای اسلامی‌ در منطقه و جهان؟

 ‌

داریوش همایون ــ از مردانی با سطح فرهنگی روضه خوانان و سینه زنان به خوبی بر می‌آید که بخواهند آمریکا را به زانو در آورند یا با مذهبی که سرتاسرش را با بد‌ترین خرافات پوشانده‌اند در اندیشه تسلط بر جهان اسلام باشند. همه جنبش‌های اسلامگرا Islamist از جمله سنیان درپی فرمانروائی بر جهان اسلام و سپس سراسر جهان بهر وسیله هستند. رویای تجدید ۱۴۰۰ سال پیش آنها را گرفته ‌است و آخوند‌ها در ایران و بن‌لادن در کوه‌های مرز افغانستان و پاکستان راه را نشان داده‌اند. بمب اتمی ‌مسلما به ماندگاری یک دیکتاتوری کمک می‌کند ولی برای نگهداشتن رژیمی ‌که با آرزو‌های بلند و گذران روزانه یک جمعیت هفتاد میلیونی در جنگ است بس نیست. بر همه ملاحظاتی که شمردید می‌باید نیاز به نشان دادن یک دستاورد را افزود. آنها جز بمب چه دارند که در نامه سیاه خود ثبت کنند؟

 ‌

ــ نیروهای حکومتی که باکی از حمله نظامی ‌به خاک ایران ندارند، از چه پیامدهائی ـ در صورت وقوع آن ـ غافلند؟

 ‌

داریوش همایون ــ باک از حمله نظامی‌ هست و از بسیاری پیامد‌هایش نیز غافل نیستند ولی در ارزیابی قدرت خود و ضعف آمریکا اشتباه می‌کنند. اگر به سخنان مسئولان رژیم توجه کنیم تکیه‌ آنها همه بر آسیب‌هائی است که به‌آمریکا خواهد خورد در حالی که وظیفه ما رساندن خودمان به بالا‌ترین سطح جهانی است و نه‌ آسیب زدن به دیگران. گیریم آمریکا هزاران کشته و میلیارد‌ها دلار از دست داد، ما چه به دست خواهیم آورد؟

 ‌

ــ اخیراً لیستی از سوی نیروهای مبارز داخلی منتشر شده که در آن پیش بینی می‌شود؛ در صورت حمله به ‌ایران، کدام مناطق استراتژیک، کدام تأسیسات نظامی‌، صنعتی، راه‌های ارتباطی و… هدف قرار می‌گیرند. بی‌تردید در صورت وقوع چنین حمله‌ای تلفات انسانی نیز بسیار دهشتناک خواهد بود. و گذشته‌ از همه‌ این‌ها، آیا اساساً بقای کشور و ادامه حیات ملتی به نام ملت ایران دستخوش نابودی نخواهد شد؟ آیا برای نیروهائی که در چهارگوشه ‌ایران درکمین نشسته‌اند تا در خلأ قدرت ـ یا تضعیف آن ـ تکه‌هائی از این خاک را به یغما برند، این فرصتی «طلائی» نخواهد بود؟

 ‌

داریوش همایون ــ جبران ویرانی ساختار‌های صنعتی و نظامی ‌و ارتباطی دست کم بیست سال ما را واپس خواهد برد. شمار کشتگان جنگ، هر چه هم بالا، در برابر کشتگان پس از آن در آشوب‌های سرتاسری؛ در پاکشوئی‌های قومی‌ که ‌از هم اکنون خط و نشان‌هایش را می‌کشند و در ترور‌های گسترده که ‌اسباب دست هر روزی افراد و گروه‌های مسلح بیشمار خواهد بود؛ و در جنگ‌های کوچک و بزرگ مرزی و احتمالا فرامرزی در شمار نخواهد آمد. بیست و هشت سال حکومت آخوند و اوباش و بازاری (از بد‌ترین گونه‌)، شیرازه کشور را از هم گسسته ‌است. در فضای نیهیلیستی انباشته ‌از کینه و بیزاری و انتقامجوئی، آلوده به بینوائی پردامنه توده‌های بی‌بهره‌ای که ریخت و پاش‌های نوکیسگان را می‌بینند همه چیز می‌تواند روی دهد. نمی‌توان انتظار تکرار انقلاب اسلامی‌ را داشت. این بار ازهم پاشیدن دستگاه حکومتی حتا در کوتاه مدت باغارت و کشتن و سوختن همراه خواهد بود.

حکومت اسلامی، ایران را به حال شیری زخمی ‌انداخته ‌است که کرکسان بسیار در پیرامونش به پروازند. آن‌ها کارگزاران سیاسی و فرهنگی و اندک اندک نظامی‌خود را هم دارند. با آنکه هیچگاه نمی‌باید نیرومندی درونی ملتی را که تاب بد‌تر از این‌ها را هم آورده دست کم بگیریم نگرانی ژرف هست و بجا هم هست.

 ‌

ــ نیروهائی در میان مخالفین حکومت اسلامی‌ با نگاه به جدی بودن خطر حمله نظامی‌ به ‌ایران و با تصور درستی از پیامدهای آن، بر این نظرند؛ که‌ اپوزیسیون نه تأثیری روی سیاست‌های آمریکا دارد و نه بر سیاست‌های حکومت اسلامی، بنابراین نمی‌تواند جلوی حمله ‌احتمالی به ‌ایران را سد نماید. اما برای اینکه‌ ایران از دست نرود، باید آماده شد و خلأئی را که با در هم شکستن حکومت اسلامی ‌ایجاد می‌شود، بلافاصله پر نمود. چنین نگاهی ظاهراً بسیار منطقی به نظر می‌رسد. نظر شما در این باره چیست؟

 ‌

داریوش همایون ــ پر کردن خلاء، آرزوی بیست و چند ساله بوده ‌است ولی با چه؟ اینکه هر چند ده نفر یا چند صد نفری گرد هم آیند و بیانیه بدهند خلائی را پر نمی‌کند. ما درست نمی‌دانیم در درون ایران چه نیرو‌هائی برای گرفتن جای رژیم اسلامی ‌دارند آماده می‌شوند و طبعا هر که به صحنه نزدیک‌تر باشد جای خالی را زود‌تر پر خواهد کرد. آن‌ها که در بیرون خواب پر کردن جای خالی رژیم را می‌بینند با توجه به دور افتادگیشان تنها در یک صورت ــ با هواپیمای جنگی آمریکائی ــ می‌توانند فورا و با قدرت کافی به تهران برسند و توصیه من آن است که حتما از آن بپرهیزند. مخالفان بیرون می‌باید نخست گره جنگ صلیبی چهل پنجاه ساله خود را بگشایند. از اینروست که به نظر من اولویت را می‌باید به همرائی بر اصول جهانروای دمکراسی و حقوق بشر داد و از چنبر مبارزات بیهوده برسر تعبیر تاریخ همروزگار یا شکل حکومت بیرون آمد. هر کس هم می‌تواند دیدگاه خود را داشته باشد و با همه وجود به‌ آن بچسبد. این بر مهم‌ترین نیرو‌های چپ و راست است که به ‌آن جنگ پایان دهند؛ دست و پای خود را از گذشته‌زیان، از یخزدگان تاریخ، آزاد کنند؛ و نه خلاء حکومتی بلافاصله پس از جنگ، جنگی که جلوگیری از آن نخستین وظیفه همه ماست، بلکه خلاء سیاسی ایران را پر کنند.

 ‌

ــ نیروهای مورد بحث توافق میان حکومت اسلامی ‌و کشورهای غربی و در رأس آن آمریکائی‌ها را در جهت تثبیت حکومت، و شکستی برای مبارزات دمکراتیک ایران تلقی می‌کنند. اما خلأ قدرتی که در پی حمله نظامی ‌به خاک ایران پر شود، تا چه میزان شانس پذیرش از سوی نیروهای دیگر و ادامه بقای دمکراتیک را دارد؟ آیا تجربه عراق در این زمینه چنین تصوراتی در مورد ایران را از پیش مردود نمی‌سازد؟

 ‌

داریوش همایون ــ رسیدن به توافق‌هائی میان دو کشور ناممکن نیست و بهترین وسیله جلوگیری از جنگ خواهد بود که ‌اولویت ملی کنونی ماست. مبارزات دمکراتیک ملت ایران نه‌ از افزایش دشمنی آمریکا پیروز شده ‌است و نه ‌از کاهش دشمنی شکست خواهد خورد. حکومت ایران تثبیت شدنی، به معنی برطرف کردن مشکلات ساختاری، نیست و مبارزات دمکراتیک مردم ایران ادامه خواهد یافت ــ رابطه با آمریکا هرچه باشد با وضعی که ‌ایران دارد هیچ نمی‌توان به نیرو‌هائی که بلافاصله به دنبال جنگ در قدرت بمانند یا به قدرت برسند خوشبین بود. جنگ بهترین جایگزین یک رژیم بد نیست. پس از جنگ دوم استثنائا آلمان و ایتالیا و ژاپن رستگار شدند ولی هر جا پای روس‌ها رسید دیکتاتوری توتالیتر برقرار شد. چلبی‌های وطنی از هم اکنون بی‌اعتبار شده‌اند. اما نیرو‌های سالم‌تر نیز هنوز نتوانسته‌اند شایستگی خود را نشان دهند؛ و با ماندن در حال و هوای گذشته هرگز به آن شایستگی نخواهند رسید.

 ‌

ــ برخلاف نیروهای فوق بخش دیگری از نیروهای سیاسی ایران هنوز امیدوار است که به گونه‌ای جلو حمله به ‌ایران گرفته شود. این نیرو‌ها خود به دو بخش تقسیم می‌شوند. کسانی که صورت سازش حکومت اسلامی ‌با آمریکا را تنها شکل تحقق صلح در منطقه می‌بینند. دامنه ‌این نیرو‌ها از درون حکومت اسلامی ‌تا بخشی از اپوزیسیون کشیده می‌شود. این نیرو‌ها گشوده شدن جبهه نیروهای صلح در آمریکا و اروپا را تقویت مواضع خود دانسته و همه ‌ایرانیان خارج کشور را به شرکت در چنین جبهه‌ای فرا می‌خوانند. وزنه فشار چنین «صلح جوئی» بر حکومت اسلامی ‌به چه میزان است؟

 ‌

داریوش همایون ــ اگر می‌شد با زبان خوش و با تظاهرات ضد جنگ و شعر گفتن برای صلح و هم این بد است و هم آن بد است جلو حمله به ‌ایران را گرفت همه چیز چه ‌اندازه ‌آسان می‌شد! اصلا می‌توانستیم خود این رژیم را عوض کنیم. مگر اینهمه ‌از آن نخواسته‌اند که لطف کند و کنار برود؟ سازش حکومت اسلامی‌ با آمریکا نه به زور تظاهرات صلح جویان بلکه زیر فشار‌های کمرشکن امکان پذیر خواهد بود. پاره‌ای هم‌میهنان ما حاضرند به هر قیمت، هیچ بهائی برای رسیدن به خواست‌های خود نپردازند. من «به هر قیمت» را به عمد آورده‌ام. هیچ بهائی نپرداختن، هزینه‌های سنگین دارد. اما برای آنها که تنها می‌خواهند خوب جلوه کنند چه ‌اهمیت دارد؟

 ‌

ــ اما بخش دیگر نیروهای مخالف حکومت اسلامی‌ــ از جمله خود شما ــ در حالی که به شدت مخالف هر گونه حمله نظامی‌ به خاک ایران است، از فشار بر حکومت اسلامی ‌نمی‌خواهد غفلت ورزد. آیا چنین سیاستی هنوز ممکن است به راستی بتواند مانع جنگ شود، بدون آنکه به خدمتگزار حکومت اسلامی‌ بدل گردد؟ این نیرو از چه‌امکانات درونی ــ امکانات خود ایرانیان ــ و امکانات بین‌المللی برخوردار است؟

 ‌

داریوش همایون ــ این دنباله‌‌ همان روحیه خدا و خرما را باهم خواستن است. بلی، مطمئن‌ترین راه جلوگیری از جنگ رسیدن به توافق است ــ هرچه هم موقتا رژیم را نیرومند‌تر برجای گذارد. اگر کسی توافق را در بافتار context کنونی به مصلحت ملی بداند هوادار رژیم نشده ‌است. چنانکه ‌اشاره کردم ما می‌باید اولویت‌های خود را مرتب کنیم. ما نمی‌باید از بیم اتهامات کسانی که می‌دانم به‌ آنها نظر دارید آرمان‌های خود را برای ایران ــ یک کشور، یک ملت و در یک دمکراسی لیبرال ــ فدای محبوبیت در میان واماندگان تاریخ کنیم.

 امکانات بین‌المللی کسانی که می‌خواهند جمهوری اسلامی‌ مانند کره شمالی، زیر سخت‌ترین فشار‌ها به توافقی با آمریکا تن در دهد دانسته نیست و نیازی هم به‌ آن ندارند. ولی اطمینان دارم که برای مردم ایران نیز برطرف شدن بحران اتمی‌ بی‌جنگ حتا اگر به بهای تحریم باشد بهترین گزینه choice است.

‌‌

ــ اخیراً از سوی یکی از کادرهای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) ـ آقای سهراب مبشری ـ در زمینه دفاع از صلح و توضیح چگونه صلحی، طرحی پیشنهاد شده‌است، که در آن علاوه بر مخالفت با حمله نظامی ‌به ‌ایران، همچنین بر ضروت مقابله با سیاست‌های تحریک آمیز جمهوری اسلامی ‌و ماجراجوئی‌های اتمی ‌ایران و ادامه فشار براین حکومت، تکیه دارد. در این طرح پیشنهادی، تشکیل وسیع‌ترین جبهه صلح خواهی از سوی همه‌ایرانیان ـ از هر گرایش سیاسی که هم مخالف جمهوری اسلامی‌اند و هم مخالف حمله نظامی‌ـ پیش بینی شده ‌است. ایشان بر این باور است که ‌امروز ایرانیان دمکرات و صلح‌جو باید صدایشان را بلند کنند و بگویند که بالاخره می‌خواهند صلحی را در کنار جمهوری اسلامی ‌و برعلیه غرب جستجو کنند، یا در کنار جهان غرب و بر علیه حکومت اسلامی. نظر شما در باره چنین طرح پیشنهادی چیست؟ آیا فکر می‌کنید شرایط  عینی تحقق عملی چنین طرحی فراهم باشد؟

 ‌‌

داریوش همایون ــ این پیشنهاد یکی دیگر از نشانه‌های سرزندگی و شهامت در سازمان فدائیان ایران (اکثریت) است. هم اولویت‌ها در آن به درستی آمده ‌است، هم گشاده نظری لازم در آن دیده می‌شود. این دشمنی با آمریکا و اسرائیل بسیاری از چپگرایان را بی‌آنکه بخواهند به رو بیاورند همچنان مانند سه دهه پیش دنباله‌روان حزب‌اللهی‌ها نگهداشته ‌است. ما به عنوان ایرانی چه گرفتاری با اسرائیل یا آمریکا داریم؟ تا پیش از این انقلاب اسرائیل بهترین دوست ما در منطقه و آمریکا کارآمد‌ترین سپر ما در برابر تهدید همیشگی شوروی بود ــ هردو هم البته به ملاحظات مربوط به خودشان که حق و وظیفه هر دولتی است. فلسطینی‌ها چه گلی به سر ما زده‌اند که می‌باید مصالح ملی خود را فدایشان کنیم؟ با جبهه جمهوری اسلامی‌ و حماس و حزب الله و حافظ اسد و مقتدا صدر و هوگو چاوز به کجا می‌توان رسید؟

در میان پیشنهاد‌هائی که راه درستی پیش پای مخالفان مسئول و جدی رژیم اسلامی‌ می‌گذارند نظر آقای سهراب مبشری از همه بهنگام‌تر و نتیجه بخش‌تر است زیرا ضمنا بسیاری تابو‌های دست و پا گیر پیشرفت و بهروزی ایران را می‌شکند.

 ‌

ــ آیا چنین طرح صلحی از سوی حزب مشروطه ‌ایران و سایر نیروهای طرفدار نظام پادشاهی حمایت خواهد شد، حتا اگر ابتکار عمل آن در دست نیروهای سازمان فدائیان باشد؟

 ‌

داریوش همایون ــ حزب مشروطه ‌ایران تا کنون هیچ مشکلی در پذیرفتن و پشتیبانی طرح‌ها و پیشنهاد‌های روشنرایانه ‌از هر سو بوده‌اند نداشته ‌است و مسلما این نظر را نیز تایید می‌کند و به سهم خود پیش می‌برد. ما در مرحله کنونی با هیچ گروهی در رقابت نیستیم و خوشنود خواهیم شد که دیگران در راه درست پیشگام ما باشند زیرا چنانکه در کنگره ششم حزب نیز به تازگی اعلام کردم اولویت ما اکنون قدرت سیاسی نیست، بازسازی و اصلاح سیاست است که همه‌ایرانیان از آن برخوردار خواهند شد. بازسازی و اصلاح سیاست ایران نیاز به ‌ابتکارات از هر سو دارد و کار یک دو گروه نیست، هرچند اگر دیگران نکردند‌‌ همان یک دو گروه نیز نمی‌باید دست بردارند.

نیرو‌های هوادار پادشاهی مانند هر گرایش سیاسی دیگر بسیار گوناگون و ناهمگن هستند و من نمی‌دانم چه خواهند کرد. بیشترشان تا کنون اصلا پروای چنین مسائلی را نداشته‌اند.

 ‌

ــ آقای همایون با تشکر فراوان از شما.

اسفند ماه ۱۳۸۵